Tale Hamedani

طالع همدانی با وجود سدهای بی شمار در مسیر زندگی هنریش، حرکت سیالش را همچنان تا شکوفایی حفظ کرد. او در این حرکت سعی در حفظ هویتی عمیق داشت که سخت بدان مفتخر بود و این انگیزه باعث گردید تا نام خود را به عنوان یکی از مفاخیر شعر و ادب و موسیقی ایران به ثبت رساند.
عبداله طالع همدانی در سال 1292 خورشیدی در یک خانواده متدین یهودی در شهر همدان دیده به جهان گشود. پدرش سلیمان طالع در بازار همدان به تجارت پارچه مشغول بود . عبداله طالع تحصیلات ابتدایی و متوسط خود را در مدرسه تائید و آلیانس به پایان رسانید. سپس جهت ادامه تحصیلات در رشته ادبیات زبان فارسی راهی تهران شد.
طالع چهارده سال بیش نداشت که ذوق و استعداد هنریش در شعرگویی شکوفا شد و این برای خانواده هنرپرورش آنچنان تعجب آور نبود. با وجود آنکه در آن زمان در ایران هنر دستمایه مطربان به شمار میرفت و تنها از آن به عنوان هنر نمایشی مبتذل یاد میشد، مادرش با شیر شعر و شهد موسیقی دردانه اش را پرورانده بود، مادری هنرمند که چون دیگر زنان آن دوران خود قربانی تعصبات کور بود. دیری نپائید پدرش وی را در خدمت اساتیدی چون “مفتون کبریایی”، “بدیعی” و “احمد ساجدی” قرار داد و سپس به محضر “مولانا یوسف زاده غمام همدانی” راه یافت.

در سال 1312 هنگام هجده سالگی نخستین تصنیف خویش را با نام (باد خزان) در دستگاه ابوعطا سرود و این اثر راهگشایی بود جهت آشنایی با استاد و ترانه سرای بزرگ ایران “عارف قزوینی”. سپس تا سال 1320 فعالیت های هنریش را در زمینه شعر و ادب و موسیقی گسترش داد و موفق به اجرای کنسرت هایی در تهران شد. وی برای فراگیری ساز ویولون از محضر استاد تقی شایگان استفاده شایانی برد. نیز در تهران با اساتید موسیقی چون استاد ابوالحسن صبا، مرتضی خان نی داوود، موسی خان نی داوود و قمر الملوک وزیری آشنا شد و همکاری تنگاتنگی را آغازنمود. طالع همدانی طی بیش از نیم قرن زندگی هنریش شعر می سرائید و برای اشعار خود آهنگ می ساخت و با ویولون می نواخت و هرزگاهی با صدای دلنوازش چنان در هم می آمیخت که گویی پاسخی است مطلق به تمنای دل خسته تمام عاشقان و رهروان راستین موسیقی اصیل ایرانی زندگی طالع در سال های 1319 – 1310 به تناوب در تهران و همدان بود، تااین که به تهران آمد و به امور مورد علاقه خود پرداخت . تهران آنروزها از لحاظ محیط کار هنری-فرهنگی باز و غنی بود، کنسرت های بسیارانجمن های متعد و مجلات گوناگون، طالع در همی زمینه های مورد علاقه خود فعالیت کرد و چندین نمایشنامه هم نوشت،

او به هر مناسبتی شعر می سرود، انسان های بزرگ و زحمتکش جامعه اش را ارج می نهاد و جوهره احساس قلبی اش را در کلام موزون شعر می ریخت و آنها را پاس می داشت. مجیز نمی گفت مبالغه نمی کرد تنها به صورت خاص خود می دانست که چه سخت است در جامعه اقلیت زندگی کنی و بکوشی راهگشای دیگران باشی که قدرشناسی را بسیار زود از یاد می برند ، به همین جهت به خدمتگزاران بزرگی که عشق یهودی و ایرانی بودن سر منشا حرکتشان بود سخت احترام می گذاشت و با دستمایه هنرش می ستودشان تا کمی از بار مرارت خدمتگزار بودن بکاهد

در سال 1323 رادیو ایران از وی جهت آواز خوانی و تصنیف سازی دعوت بعمل آورد که به جمع هنرمندان رادیو بپیوندد. عشق به هنر و استعداد این استاد جوان باعث گردید اکثر سرودهایش توسط معروف ترین خوانندگان آن زمان چون قمر الملوک وزیری، ملوک ضرابی، روحبخش و داریوش رفیعی به اجرا درآید. ضمن آنکه گاهی استاد ساخته هایش را شخصا اجرا می نمود. در سال 1326 همسری به نام “بالفوریا” اختیار نمود، همسری که همیشه مشوق استاد و یار و یاور در تمامی راه پر فراز و نشیب زندگی هنریش بود و ماحصل این پیوند سه دختر و دو پسر می باشد. استاد طالع انسانی شریف و درویش مسلک بود. هنرمند و هنرشناسی که از مفاخر جامعه یهود به شمار می رود، هنرش همیشه در خدمت اعتقاد راستین به همنوعش بود. او با وجود مشغله فراوان درراستای فعالیت های نوشتاری ادبی، از خادمین قدیمی و صمیمی و سرشناس جامعه بشمار می رفت، از دهه 1360 خورشید با عضویت درکمیته امور فرهنگی انجمن کلیمیان و کمیته بت دین (دارالشرع) و نیز ارتباط با دیگر انجمن های شهر های یهودی نشین به ویژه انجمن کلیمیان همدان فعالیت های مثبت و مفیدی را از خود نشان داد
طالع یکی از پیشگامان تاسیس انجمن های شعر و ادب و موسسات خیریه و عام المنفعه در شهرهای همدان و تهران بود. از جمله انجمن ادبی همدانیهای مقیم مرکز وی به زبان های انگلیسی و فرانسه آشنایی کامل داشت و بیشتر وقتش را وقف بازبینی و تصحیح دیوان های ادبی دیگر شعر پیش از چاپ می نمود و شخصا به تربیت رایگان شاگردانی در شعر و موسیقی می پرداخت .
طالع به لهجه راجی (پهلوی قدیم) کلیمیان همدان، کاشان و اصفهان تسلط کامل داشته و اشعار و تصانیف بسیار به این زبان دارد .

اوستاد به آنچه می نوشت باوری عاری از خرافه و تعصب داشت و مهربانانه آرزو می کرد تا دیگران و آیندگان هم بدانند ریشه شان در خاکی است که باید حرمتش را شناخت، حتی اگر از آن سال ها بدور بوده باشند . همانگونه که خود با آرزوی دیرینه اش روی در همین خاکی کشید که مادرانه اقلیت و اکثریت را در ذات به یک دید می دید و مهر می ورزید . نکته ای که طالع به خوبی شناخته بود .
اوستاد طالع بیش از هفت هزار شعر ساخته است که همه اقسام نظم فارسی از قبیل غزل، مثنوی، ترجیع بند و دوبیتی را در بر می گیرد . علاوه بر آن ترانه های برای خوانندگان نامداری چون قمرالملوک وزیری، ملوک ضرابی، روح بخش رفیعی و غیر ساخته است . .
عبداله طالع همدانی این شاعر آزاده و هنرمند در آبان ماه سال 1382 خورشیدی در نود سالگی چشم از جهان فرو بست.
پس از درگذشت استاد، دخترش شیرین اقدام به جمع آوری آثار منتشر نشده پدر نمود تا همراه با دیگر آثار بهینه وی در مجموعه ای به نام “دیوان طالع همدانی” به چاپ برساند. نیز بسیاری از تصنیف ها و ساخته های موسیقی وی توسط شیرین طالع به صورت ضبط و تکثیر شده است
در بهار سال 2019 با تلاش فرزندان استاد طالع کارنامه ای ده ها سال فعالیت اجتماعی، فرهنگی و هنری ، به نیت به ثمر رساندن آرزوی دیرینه اش در دو مجلد، یکی با نام «دیوان یهود» و جلد دیگر با نام «دیوان اشعار عبدالئه طالع همدانی» در لس آنجلس منتشر و طی مراسمی با حضور جمعی از فرهیختگان، اساتید فرهنگی و علاقمندان به شعر و ادب ایران ارائه گردید

گزیده ای از سروده ها و اشعار طالع همدانی ، اجرا شده توسطه هنرمندان

مصاحبه فریار نیکبخت با عبدالئه طالع همدانی در لس آنجلس سال 2002 میلادی
قسمت اول ، قسمت دوم

نگاهی به زندگینامه «عبدالئه طالع همدانی» به روایت تصویر

 

 

طالع همدانی و مشفق همدانی با دوستی دیرینه و از فرهیتگان جامعه کلیمی

حضور عبدالئه طالع همدانی در بت دین (دارالشرع) انجمن کلیمیان تهران 1367 خورشیدی

آخرین دیدار طالع همدانی از اعضای خانواده در لس آنجلس 2002 میلادی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *