شهر همدان، کهنسالترین پایتخت ایران، به دلیل موقعیت جغرافیاییاش در غرب ایران، رویدادها و حوادث بسیاری را تجربه کرده است. یهودیان نیز که قدمت حضور آنان در همدان به بیش از دوهزار و هفتصد سال قبل بازمیگردد، در دورههای گوناگون تاریخی از موقعیت های متفاتی نیز بهره جستند. در دورۀ اسلامی، در باب روابط یهودیان با مسلمانان همواره حساسیت خاصی وجود داشته است. با استناد به یادداشت های مورخین ، یهودیان در اواخر دوران قاجار توانستند کم و بیش به پیشرفتهای اجتماعی ، اقتصادی و آموزشی مهمی دست یابند.آنان در زمینه ی فرهنگی و آموزشی، مدارس (آلیانس) تأسیس کردند که در بهبود اوضاع اجتماعی فرهنگی آنان نقش بسیار مهم و چشمگیری داشت.
کلیمیان همدان برای ارتقای موقعیت اجتماعی خود در همدان از مشروطه به بعد بسیار کوشیدند و فعالیتهای آموزشی آنان در این راه هدفمند و با تلاشی پیگیر بوده است.
تعلیم و تربیت:
سدۀ نوزدهم را باید سدۀ تحولات مهم ازجمله تحولات آموزشی در ایران دانست. در این سده، شکست ایران از روسیه، زمینۀ گسترش حضور و نفوذ اروپائیان را در ایران و بهویژه باانگیزۀ تغییر شیوههای آموزشی فراهم آورد. کشورهای قدرتمند اروپایی نیز با حمایت از فعالیت میسیونرهای مذهبی، از برنامههای آموزشی اقلیت حمایت گستردهای کردند. تاریخ یهودیان ایران در طی قرون تا پیش از حکومت پهلوی، سراسر حاکی از سختی و محنت است. تعبیض، تحقیر و استثمار دائم به همراه حملات و شبیخونهای گهگاه، قتل و اجبار برای تغییر مذهب و پذیرش اسلام، زیانهای سنگینی به این جامعه وارد مینمود. علیرغم تمامی این مشکلات یهودیان ایران همواره در فراهم آوردن امکانات برای تعلیم و تربیت رسمی برای فرزندان خود تأکید داشتند.
آموزش سنتی:
در قرن نوزدهم کلیۀ جوامع یهودی در ایران، از جامعه بزرگتر گرفته تا کوچکتر، دارای مراکزی برای پیشبرد تعلیم یهود بودند. این مرکز که «مکتبخانه» یا «خانۀ ملا» خوانده میشدند، بهموازات «یشواهای» در دنیای غرب انجام وظیفه میکردند. اکثر کلیمیان همدان فاقد سواد فارسی بودند و سواد آنها به سواد عبری محدود میشد؛ یعنی اگر مطلبی را میخواستند بنویسند به خط عبری و زبان فارسی مینوشتند؛ یعنی حروف آن را با زبان فارسی تطبیق میدادند و مینوشتند،به عبارتی «فارسیهود» می نوشتند و می خواندند .
اکثر قریب دانش آموزان این مراکز را محصلین چهارساله تا نوجوان در سنین «برمیتصوا»(سیزدهسالگی) تشکیل میدادند. مکتب معمولاٌ در خانۀ “حاخام” یا در کنیسا تشکیل میشد. کودکان عموماٌ روی زمین و چسبیده به هم مینشستند تا از سرمای گزنده در امان باشند. این نوع آموزش سنتی اغلب با سروصدای زیاد، شلوغی و تراکم جمعیت درون مکتب، شرایطی را باعث میشده که مانع آموزش بهصورت مناسب باشد. معلم مکتب، «ملا» و یا «خاخام» خوانده میشدند و منبع درآمد آنان هم مبلغی بود که اولیای دانش آموزان به آنها میدادند. مواد درسی ارائه شده در مکتبخانهها مربوط به فرایض دینی و رسوم عبادت و نیایش بود؛ اکثر دروس این مکتبها را مطالعات کتاب مقدس و نیایشها تشکیل میدادند. تفاسیر راشی و گاهی اوقات نیز تفسیر انقلوس و متون ترجمه شدۀ «تنخ» به زبان فارسی آموزش داده میشد. تقریباٌ تمام محصلین، هلاخلا (قوانین مذهبی یهود) را میخواندند و دانش آموزان بااستعداد تر اجازۀ مطالعه «میشنا» ، «تهیلیم » و کتاب «قهیلت یعقوب» را داشتند.
شاگردان به چند دسته تقسیم میشدند؛ (الف ب) خوان مبتدی ، حجّی خوان (میقرا) و تفسیر خوان. (تنبیه) در این مدارس برقرار بود. در این میان میتوان به مکتب اشخاصی چون “ملاالعازا”، “ملاشموئل”، “ملایوسف کاشی”، “ملاآقابابانوری”، “ملاآبراهام پیکل”، و “ملاربی شمعون” اشاره کرد. سبک آموزش در مکتب اساساٌ شامل از برکردن متون بود. در این گونه سیستم آموزشی سنتی، جایی برای بحث و مشورت بشکل روشنفکرانه و منطقی باقی نمیماند. ولی این ملا ها در این مکتبخانهها یک امر را باپشتکار و باوفای عهد دنبال میکردند و آن آموزش و ارتقای یهودیت بود.
تعلیم و تربیت مدرن (مدارس آلیانس):
شروع تغییرات در امر تعلیم و تربیت یهودیان در ایران بهویژه در همدان پیش از آغاز قرن بیستم صورت گرفت . در اواخر سده نوزدهم اقداماتی در جهت مدرن کردن بعضی امور مملکتی در ایران صورت گرفت. دو تشکیلات غربی نیز فرصتهایی برای پیشرفت یهودیان فراهم کردند: یکی نهادهای میسیونرهای مسیحی و دیگری تشکیلات آلیانس بود.
میسیونرهای مسیحی وابسته به فرقههای مختلف چندین سال بود که در ایران فعالیت داشتند. هدف این مبلغان جلب ایرانیان به مسیحیت بود، چه از میان مسلمانان و چه از میان اقلیتهای مذهبی در ایران. “جان الدر” در کتاب خود در مورد خدمات میسیونرها چنین عنوان میکند که؛ «خدمات میسیونرهای مسیحی در ایران و سایر کشورهای جهان از سمت دولت آنها نبوده و مطلقاٌ از طرف کلیساها بوجود آمده و توسط خود آنها اداره میشود» محبوبیت روزافزون مدارس خارجی و میسیونری نتیجۀ تقاضای روبه افزایش برای آموزش فرهنگ اروپایی در ایران در میان یک طیف در حال گسترش از گروهای اجتماعی-اقتصادی و دینی بود. مبلغان تلاش میکردند برنامههای تبلیغی خود را در قالب کلاسهای آموزشی در مدارس خودساخته دنبال کنند. آنها ابتدا سعی داشتند کودکان مسیحی را به این مدارس بکشانند، در مواردی هم برای کشاندن کودکان یهودی و مسلمان تلاش میکردند. مدارسی که میسیونر ها در شهر همدان ایجاد کردند اغلب به دلیل ماهیت استعماریشان و تلاشی که برای ترویج فرهنگ، تمدن و مذهب اروپایی میکردند، موردانتقاد قرار گرفته بود. ازجمله مدارسی که میسیون ها در همدان تأسیس کردند عبارت بودند از؛
1. مدرسه “هوهانس”: از اولین مدارس میسیون مسیحی در همدان بود که در دهه هفتاد قرن نوزدهم در همدان تأسیس شد.8
2. مدرسه “هاوکس”: این مدرسه توسط «مسترهاکس» مؤسس میسیونر آمریکایی در همدان آغاز به کارکرد، ابتدا با مشکلات فراوان در سال 1880 م/1298 ق افتتاح گردید و 6 سال بعد مدرسهای که توسط “ملاشموئیل” اداره میشد ضمیمه این مدرسه گشت و تعداد شاگردان آن به 60 نفر رسید. شاگردان این مدرسه به طور معمول در سالهای نخستین از فرزندان اقلیتها بودند ولی بهتدریج خانوادههای مسلمان نیز فرزندان خود را برای تحصیل به این مدرسه فرستادند.
3. مدرسه “مونتگمری”: که توسط دوشیزه مونتگمری، مدرسه ایی مخصوص دختران تأسیس گردید. هرچند در سال نخست پسران نیز در آن تحصیل میکردند. “عین السلطنه” که از نزدیک این مدرسه را دیده، تعداد شاگردان آن مدارس میسیون های آمریکایی را بالغبر 150 نفر و متجاوز از 80 پسر میداند. وی که از سوی میسیون دعوت به دیدار از این مدرسه و امتحانات دختران شده بود مینویسد:
«ساعت هفت ونیم با “تولوی خان” رفتیم آنجا تمام دخترها پشت به سمت مردم کرده واداشته{شده بودند}که سرود مفصل جهت ورود ما خواندند. بعد شروع به امتحان کردند بسیار خوب تربیت شده بودند. حیف که مسلمان نبودند، زبان انگلیسی، ارمنی، عبری، فارسی، خواندن و نوشتن بلد بودند. حساب، جغرافیا و تاریخ میدانستند. صنایع خوب یاد گرفته بودند» این مدرسه در همدان توسط دولت در سال 1943 میلادی تعطیل شد.
تعداد فرزندان یهودی که در مدارس میسیونرها مشغول به تحصیل بودند نسبتاٌ ناچیز ورقمی کمتر از پانصد نفر را در برمیگرفت و اکثر یهودیان ترجیع می دادند فرزندان خویش را به مکتبهای یهودی بفرستند.
تاریخچه تاسیس آلیانس:
در پی تلاش برای نجات یک افسر یهودی از یک افترای جنایی، نهضت تازهای بهخصوص میان یهودیان فرانسه به وجود آمد تا یهودیان سراسر جهان را از اتهامات و سرنوشتهای شوم مشابه برهانند. پس از بیست سال تلاش بیوقفه بزرگان نامدار یهودی فرانسه را بر آن داشت که برای کمک به کلیه یهودیان که در اکناف جهان مورد آزار،اهانت و بیعدالتی ، حبس و شکنجه قرار میگرفتند، یک اتحادیه بنام «اتحادیه جهانی یهودیان» تأسیس نمایند.
هدف “آلیانس” در همین راستای متکی بر رشد و ارتقای آموزشی و فرهنگی جوامع یهودی بود. سازمان آلیانس علاوه بر آموزش رسمی یهودیان خواستار اجرای قوانین اجتماعی مدرن اروپایی، رعایت اصول بهداشت، مناسبات آزاد و دموکراسی بود. که دست آوردهای غیردینی انقلاب فرانسه بودند.
محله ی قدیم یهودیان همدان
عملکرد سازمان آلیانس:
تأسیس آلیانس، تحولاتی انقلابی در تعلیم و تربیت یهودیان ایران همراه داشت. مکتبها که درآن دوران آموزش خود را تماماٌ وقف تعالیم دینی کرده بودند تعطیل شدند. در مقابل آلیانس مدارسی را تاسیس نمود که در آن آموزش غیرمذهبی و زبان فرانسه بر سایر مواد درسی ارجحیت داشت. تأسیس مدارس در ایران از سوی انجمن فرهنگی آلیانس فرانسه و آلیانس جهانی که مقر آن در پاریس بود، در دهۀ 1890 م/1270 شمسی انجام گرفت. ضمن آنکه ارتباط بین مدارس به سبک اروپایی پیشبرد اهداف سیاسی واقتصادی اروپاییان را در ایران مستحکمتر کرد.
هدف اولیۀ تاسیس مدارس آلیانس، از سوی فرانسویها در درجه اول، تضمین منافع خود آنها بوده. بهطوری که روزنامه «تربیت» در این مورد مینویسد: «فایده آلیانس برای فرانسویها، رواج داد و ستد است و برای ما کمکی در جهت توسعه علمی و صنعتی شدن می باشد. در این صورت جای آن دارد که از ملت نجیب و هنرمند فرانسه ممنون باشیم که در ضمن نفع خود، خیر ما را منظور داشتهاند»
«بولتن» آلیانس هم در همان سال آغازین هر سه ماه یکبار انتشار یافت و اخبار شعبههای آلیانس را در جهان منتشر می کرد. این سازمان در اهداف و آرمان خود نوشت: «هدف ما هم پیوندی است با فرانسویان برونمرزی، زنده نگاهداشتن زبان ملی در میان آنان و در میان همه دوست داران زبان و فرهنگ فرانسه، از هر نژاد و از هر فرهنگ و از هر ملیت که باشند.» گروته نیز از این امر واقف بوده و مینویسد: «آلیانس در گسترش زبان فرانسه نقش بسزایی دارد.»
تأسیس مدارس آلیانس در همدان:
در نوامبر 1899 میلادی/1277 خورشیدی «باسان» وهمسرش مأمور شدند شعبه آلیانس را در همدان برپا کنند. این دو نفر در ژوئن 1900/1278 خورشیدی به همدان رسیدند. در همان سال باسان مدرسۀ آلیانس پسران و همسرش مدرسۀ آلیانس دختران را در همدان تأسیس کردند. در آغاز سال تحصیلی 350 پسر و 250 دختر را پذیرفته و ثبت نام شدند. شگفتانگیز اینکه رفتهرفته مسلمانان هم پس از کسب اجازه دینی کودکان خود را برای فراگرفتن زبان فرانسه به آلیانس فرستادند. چنانکه آلیانس همدان در همین سال 30 دانشآموز مسلمان داشت. بدیهی است مانند دیگر نهادهای آموزشی فرنگی، در اینجا نیز کلاس مذهبی کودکان یهودی و مسلمان از هم جدا بود.
بعد از شش سال فعالیت فرهنگی تعداد شاگردان مدرسه پسران به 600 تن رسیده بود و طبق آمار سال 1306 خورشیدی وزارت معارف این مدرسه در همان سال 475 دانشآموز داشت که از این تعداد 159 تن بهرایگان تحصیل میکردند و مدرسه در همان سال دوازده آموزگار داشت. تعداد فارغالتحصیلان مدرسه از آغاز تأسیس سال بالغبر یکصد نفر بود. مدرسه آلیانس دختران نیز در سال تحصیلی 1905-1906 میلادی، دارای 300 دانشآموز بود و برابر آمار سال 1306 خورشیدی تعدادی از شاگردان این مدرسه بهرایگان تحصیل میکردند؛ و مدرسه دختران نیز هشت آموزگار داشت.
پس از “مسیو باسان” دو تن دیگر از مدیران بنام “مسیو بنارش” و “مسیو مورل” که هر دو از فارغالتحصیلان مدرسه آلیانس پاریس بودند ریاست مدرسه را بر عهده داشتند، پس از آنان ریاست مدرسه را “مسیو کهن” و همسرش که هر دو فرانسوی بودند به عهده گرفتند.
سبک معماری مدرسۀ آلیانس همدان:
مدرسۀ آلیانس در ابتدای تأسیس مکان خاصی نداشت، ظهیرالدوله در خاطرات خود در این مورد چنین اشاره میکند: «جمعه 12-دو ساعت به ظهر مانده به مدرسۀآلیانس دعوت داشتیم رفتم. این مدرسه مکان مخصوصی برای این کار ندارد، دو سه خانه کوچک را اجاره کرده و به توی هم راه بازکردهاند.» ولی به مرور زمان آنان توانستند برای خود مکانی مناسب و معماری خاصی ایجاد کنند، مشفق همدانی که خود یکی از محصلین این مدرسه بوده در خاطرات خود در مورد سبک و معماری مدرسۀ آلیانس همدان چنین میگوید:
«…، در تمام دوران کودکی خود هرگز چنین ساختمان عظیمی را مشاهده نکرده بودم. یک ساختمان بزرگ دوطبقه با کلاسهای متعدد و پنجرههای بزرگ سبک فرانسوی در مقابل دیدگانم علم شده بود. کف حیاط از سنگهای یکنواخت و بسیار مسطح پوشیده شده بود و نردههای بسیار زیبای سیاهرنگ که گلها و نقشهای هنری گوناگون بر میلههایش جلب توجه میکرد حیاط را از باغچههای دلانگیز جدا میکرد… و قدری دورتر زمین ورزش با تابهای مختلف، بارفیکس، اسبهای چوبین، زمین والیبال و انواع و اقسام وسایل تمرین دیگر قرار داشت. پنجرههای زیبای کلاسهای درسی که شامل قابهای بیشمار به سبک فرانسه که هنوز پس از گذشت در حدود یک قرن در سرتاسر جهان بسیار متداول است و به نام «French door» معروف است. دورتادور حیاط در هر طبقه جلال و ابهت خاصی داشت. ساختمان مدرسه دوطبقه و در هر طبقه متجاوز از دوازده اتاق درس ساختهشده بود. اتاق مخصوص مدیر دبیرستان و محل استراحت دبیران و آموزگاران در یک ضلع جداگانه قرار داشت. از دو طرف حیاط در خیابان منشعب میشد که یکی منتهی به عمارت اقامتگاه رئیس مدرسه میگردد و دیگری به ساختمان مدرسۀ دخترانه که آنهم دوطبقه و شامل کلاسهای متعدد درس بود.
تأسیسات آلیانس بر مبنای اسلوب و روشهای صحیح مدارس اروپائی پایهریزی شده بود. کلاسهای مدارس آلیانس همانند دیگر مدارس از دانش آموزان با سنین مختلف انباشته نشده بود. ساختمانها تا حد امکان دارای کلاسهای منظم بود و برمبنای هم سنی دانش آموزان تشکیل میشد. این مدارس در مقایسه با مکتبهای قبل از خود خوش ظاهرتر و بهداشتی تر بودند. دانش آموزان دیگر به روی زمین نمینشستند، بلکه کلاسها دارای صندلی برای استفاده دانش آموزان بود. معلمان با دقت مراقب پاکیزگی و بهداشتی دانش آموزان خود بودند؛ و فراشی برای نظافت کلاسها و حیاط استخدام میشد.
برنامه تحصیلی مدارس آلیانس همدان:
پس از تشکیل مدارس آلیانس، هنوز تفسیر متون و به حافظه سپردن، شیوۀ متداول آموزش و فراگیری بود، اما این بار توجه بیشتری به نوشتن توسط دانش آموزان میشد. وجود تختهسیاه در همۀ کلاسهای درس برای شاگردان تسهیلات مثبتی فراهم میکرد. در برنامۀ درسی آلیانس، مطالعات مذهبی و تعلیمات دینی یهود، مقامی ثانوی و حتی کناری یافت. تدریس دروس غیرمذهبی و تدریس زبان فرانسه ارجحیت والایی در برنامه درسی دارا بود. شاگردان در مکتب تنها عبری میخواندند و از زبان فارسی صرفاٌ بهمثابه وسیلهی آموزشی استفاده میشد. حالآنکه در مدرسۀ آلیانس زبان فرانسه سرآمد بود. مطالب درسی و تنها زبانآموزشی برای مواد درسی غیرمذهبی بود که شامل علوم طبیعی و علوم انسانی میشد. زبان رایج در کشور یعنی فارسی نیز تدریس میشد، ولی تنها بهعنوان زبان دوم و با تأکید غیر عمده و ناچیز بر آن سیستم تربیتی آلیانس بهگونهای عمل میکرد که به نوعی دانشآموز تقلید از یک شخصیت جوان فرانسوی کشانده میشد.
برنامه آموزشی مدارس پسرانه آلیانس همدان در سالهای اولیه شامل؛ فرانسه، فارسی، تاریخ، جغرافی، حساب و مقداری علوم بهعلاوه علوم دینی میشد. در سال 1909 م/1288 ش برنامه آموزشی افزون بر زبان و ادبیات فرانسه، شامل زبان فارسی، تاریخ و جغرافی جهان، تاریخ و جغرافی ایران، حساب، خوشنویسی و نقاشی میشد. و محصلین آلیانس متنهایی از لافونتن، ویکتور هوگو، الکساندر دوما و مولیر میخواندند.
برنامۀ درسی بخش دخترانۀ آلیانس با بخش پسران یکی نبود، بنا بر گزارش مدیر مدرسه، دخترکان تا چهاردهسالگی درس میخواندند و برای زناشویی آماده میشدند؛ و دوزندگی، بافندگی، قالیبافی، پخت و پز و زبان دروس اصلی را فرا می گرفتند.
از مواردی دیگر که مدارس آلیانس بدان معتقد بود اینکه به محصلین باید شغل و صنعت آموخت و این نکته در (بیانهای) که در شماره 33 نشریه عالم یهود ترجمهشده نیز تشریح گردیده است؛ و برای این منظور احتیاج به معلمین کارآزموده دارد. در مدرسۀ آلیانس همدان نیز، به ورزش اهمیت فراوان میدادند، آموزگاران علاوه بر ترغیب و تشویق نوآموزی به بازی در میدان ورزش مدرسه، آنان را به ورزشهای گوناگون از قبیل والیبال و بسکتبال برمیانگیختند و با ترتیب مسابقه بین کلاسهای مختلف و یا بین مدارس دیگر عشق به ورزش را در دل دانش آموزان بیش از پیش پرورش میدادند.
تفاوت آلیانس با مدارس دولتی نیز این بود که افزون بر فارسی، زبان فرانسه و اندکی انگلیسی هم تدریس میشد و شاگردان یهودی عبری نیز میخواندند؛ و در بحث شرعیات و دین شاگردهای مسلمان و اقلیتها مجزا تدریس میشد و اجباری برای تدریس به اقلیتها وجود نداشت. بهعنوان نمونه در طی پروگرام درسی، فقه جز دروس رسمی مقطع متوسطه گردید، مدیر مدرسه تأیید در طی نامه ایی به اداره معارف اوقاف همدان چنین نگاشت:
«مدرسه تأیید همدان به تاریخ 22 برج خرداد 1306 نمره 184
مقام محترم ریاست جلیله معارف و اوقاف همدان دام اقباله
محترماٌ استحضار مینماید فقه که در پروگرام اخیر جزء دروس رسمی گشته آیا به کلیمی زادگان هم باید تدریس شود یا فقط اختصاص بشاگردان مسلمان دارد امضا مدیر مدرسه ابتدائی و متوسط تأیید»
وزارت معارف و اوقاف همدان نیز نامهای به وزارت جلیله معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه ارسال میدارد مبنی بر این موضوع، وزارت معارف و اوقاف نیز در جواب چنین پاسخ میدهد:
«وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه به تاریخ 25 ماه تیر سنه 1306 نمره 2597/5723
معارف و اوقاف همدان
در جواب مراسلۀ نمره 511 اشعار میدارد بهموجب ماده 7 قانون اساسی معرف ملل غیر اسلامی در مدارس دولتی حق تقاضای تحصیل مذهب خودشان را ندارند و مجبور به تحصیل شرعیات اسلامی نیز نخواهند بود. امضا و مهر اداره معارف و اوقاف» نیز همچنین،
امتحانات پایان سال را به زبان فرانسه میگذراندند کارنامه، تحصیلات ابتدایی را پس از 6 سال و دیپلم را پس از 9 سال میگرفتند. مدرسۀ آلیانس از سطح ابتدایی تا پایان متوسطه را مطابق دیپلم فرانسه آموزش میداد. مدیر مدرسه بعد از پایان تحصیلات از اداره معارف برای دانش آموزان صدور تصدیقنامه درخواست میداد:
«مدرسۀ تأیید همدان به تاریخ 15 برج تیرماه 1306 نمره 187
حضور محترم اداره جلیله معارف همدان دام اجلاله تعالی
محترماٌمعروض میدارد
لفاٌ مبلغ سیونه تومان از بابت وجوه تصدیقنامۀ شاگردان فارغالتحصیل ابتدائی و متوسطه سال 6-1305 تقدیم میدارد: توضیح آنکه سیزده تومان حق التصدیق سیزده نفر شاگرد ابتدائی و بیستوشش تومان حق التصدیق سیزده نفر شاگرد متوسطه محسوب است احتراماٌ فایقه را خاتمه تقدیم میدارد»
نکته قابل توجه دیگر اینکه اداره معارف و اوقاف بر معلمین مدارس آلیانس نیز نظارت داشت و برای هر مقطع تحصیلی برای معلمین تصدیقنامهای صادر میکرد و یا معلمین برای ارتقاء به سطح و مقاطع بالاتر باید آزمون میدادند و در صورت قبول شدن برای آنان تصدیقنامه رسمی صادر میکرد. مدیران مدارس امیدوار بودند که این مدارس بستری باشد برای اینکه دانش آموزان ایرانی تحصیلات عالی خود را در فرانسه دنبال کنند. بدین منظور، آلیانس پیدرپی درخواست میکرد که دولت فرانسه دیپلم مدرسه را معادل دیپلم فرانسه به رسمیت بشناسد و راه را برای پیوستن دانش آموزان بهنظام دانشگاهی فرانسه پس از فارغالتحصیلی هموار سازد؛ اما دولت فرانسه همچنان اصرار داشت که فارغالتحصیلان ایرانی پیش از پذیرش از پذیرفته شدن به دانشگاه در فرانسه، باید یک رشته آزمونهای سنجش صلاحیت را با موفقیت طی کنند.
تا دورۀ رضاشاه هفتاد درصد از برنامههای آموزشی نهاد به زبان فرانسه بود، اما در این دوره آموزش زبان فارسیاول اعلام شد و آموزش زبان فرانسه را به 15 تا 20 درصد کاهش داد. در دورۀ پهلوی اول تلاش شد تمام ایرانیان، بدون وابستگیهای منطقه ایی یا مذهبی، تحت سلطۀ قدرت مرکزی درآیند و همۀ آنها در جهت موفقیت و تحکیم فرهنگ و ملیت ایرانی به ایفای نقش بپردازند. لذا رضاشاه سیستم واحدی برای برنامههای درسی، کتب درسی و امتحانات و غیره تدارک دیده و برای همگونی سرتاسری، معیارهایی تعیین نمود تا ضامن اجرای دقیق این برنامهها باشد. این برنامههای منضبط شامل مدارس آلیانس نیز شد.
بازرسان وزارت معارف، هنگام بازدید از مدارس آلیانس همانند دیگر مدارس میبایست به نکاتی توجه میکردند، ازجمله اوضاع مادی مدرسه، موضوع تکالیف و طریقۀ تصحیح آنها، ظاهر شاگردان، اهمیت کلاس و درس، شیوۀ تعلیم و تربیت و تحقیق در وضعیت شاگردان. هرچند که مدارس آلیانس توجه خاصی به این برنامه درسی نمیکردند، بنا بر گزارشهای مفتش وزارت معارف، در مدارس آلیانس چندان توجهی به زبان فارسی و تاریخ و فرهنگ ایران نداشتند. برنامههای مدارس دولتی و آییننامه وزارت را پشت گوش میانداختند و وا مینهادند. چنانچه در گزارشی از بازرسی مدرسه آلیانس چنین آمده است که؛
«به تاریخ 23 فروردین 1306
وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه-ادارۀ معارف و اوقاف همدان
ریاست محترم مدرسه آلیانس همدان
در جواب مراسلۀ مورخه 9 شوال اشعار میدارد که اینجانب در سابق معلومات فارسی محصلین آن مدرسه را امتحان نموده، معلومات آنها در فارسی بطوریکه رضا بخش نبوده ولی در تاریخ 15 فروردین 1306 که به بازدید کلاسهای آن مدرسه آمده و معلومات فارسی آنها را امتحان نموده درجه معلومات فارسی آنها نسبت به سابق بهطور رضایتبخش ترقی نموده چنانکه میتوان گفت قوه محصلین کلاس اول آن مدرسه که اکنون نهائی محسوب میشود در فارسی با سال اول کلاسهای متوسطه مدارس دولتی همدان مطابق میباشد کفیل معارف همدان امضا»
در گزارشی دیگر شرایط بهداشتی مدرسه نیز اسفناک بود. برخی از شاگردان به بیماری کچلی دچار بودند. بااینکه مدرسه ازنظر مالی چندان در تنگنا نبودند، در زمستانها از روشن کردند بخاریها خودداری میکردند و شاگردان را در سرما و هوای آلوده نگه میداشتند. در بخش متوسطه شاگردان، برخلاف آیین نامۀ وزارت معارف، برنامۀ دو سال را در یک سال فرامیگرفتند، بنا شد که دو کلاس را مجزا کنند و «پروگرام هر کلاس را نوشته به دیوار» بزنند. در برخی دیگر از کلاسها شاگردان بدون ارائه «سجل احوال» نام نوشته بودند. سفارش شد که هرچه زودتر اقدام در تهیه آن بنمایند. در کلاس سوم متوسطه بازرس وزارتخانه از چند نفر پرسشهایی درزمینه ی تاریخ ایران کرد.«اولاٌ نسبت به مدت تحصیلی خیلی کم پیشرفت کرده بودند و آنچه از تاریخ ایران از چند نفر سؤال شد، نتواستند جواب بدهند. دیگر اینکه پروگرام مدارس دولتی را آنگونه که میبایست به کار نمیبستند، چنانکه در کلاس پنجم «تعلمات مدنی و سیاق (علم حساب)» را در برنامه نداشتند. بازرس بهتصریح برآمده که «این خلاف پروگرام» است بر عهده شناختند که جبران کنند.
برگرفته از یاداشت های : پویا صنایعی
منابع مورد استفاده :
کتاب پایاوند : پروفسور آمنون نتصر ، تاریخ یهود : دکتر حبیب لوی ، خاطرات نیمقرن روزنامهنگاری : مشفق همدانی، کتاب فرزندان استر : هومن سرشار و یاداشت های بیژن آصف
فارغ التحصیلان مدرسه آلیانس همراه با دبیران مدرسه ، همدان 1330 خورشیدی (1950)