خلیل نهایی در سال 1296 خورشیدی (1917 میلادی) در شهر تهران محله عودلاجان در یک خانواده متدین یهودی چشم به جهان گشود . پدرش “آقاجان” از متعمدین جامعه و مادرش “خاتون جان” زنی کدبانو و با درایت بود . خلیل نهایی تحصیلات ابتدائی و دوره اول متوسطه را در مدرسه نورصداقت سپری نمود. سپس در شانزده سالگی به دانشگاه راه یافت ، و در سال 1315 خورشیدی پس از طی سه سال دیپلم پایان نامه تحصیلی خود را در رشته کشاورزی از دانشکده علوم کشاورزی در شهرستان کرج از دست پادشاه وقت دریافت نمود . سپس به دانشکده علوم تربیت معلم رفت و پس از پنج سال موفق به اخذ درجه لیسانس در این رشته گردید . از این رو توانست نام خود را در ردیف اولین گروه جوانان کلیمی که حصار محدودیت ها را گسیخته و به تحصیلات عالیه راه یابد ، قرار داد.
پس از اتمام تحصیلات “خلیل نهایی” جذب فعالیت های آزاد شد. در آغاز به جمع شغلی برادرانش پیوست و با همیاری آنها در نمایندگی «بیمه یور کشایر» در ایران که در اختیار برادر بزرگتر (حبیب اله نهائی) بود، مشغول به کار شد، سپس تشریک در بنیانگذاری «شرکت بیمه البرز» در کنار برادرانش و متعاقبا یکی از بزرگترین شرکت های بین المللی کشتیرانی را (در بخش خصوصی) بنیاد نهاد و در طی مدت کوتاهی توانست موفقیت های عظیم مالی و شغلی را کسب کند و باعث شهرت کمپانی های تأسیس شده، در سطح بین المللی شود . خلیل نهایی با کیاست و شایستگی که از خود به نمایش گذاشت، توانست نام خود را بعنوان یک تاجر یهودی ایرانی موفق در سطح بین المللی به ثبت برساند و در بین شرکت های کشتیرانی جهان و نیز شرکت های بیمه گذار اعتباری خاص کسب کند . ضمنا در امر بازرگانی با هوشیاری و تلاشی که از خود نشان داد ، بعنوان یکی از وزنه های مهم، موفقیت های چشمگیری بدست آورد و عملا از مشاورین تجاری دولت در امور مختلف بیمه بخصوص امور حمل و نقل و کشتیرانی شمرده می شد .
خلیل نهایی فعالیت های خیرخواهانه را از اوان جوانی ، هنگامیکه دنیا در آتش جنگ دوم جهانی می سوخت و اثرات مخرب آن ایران را تحت الشعاع قرار داده بود، آغاز نمود . او مانند دیگر همکیشانش خدمات چشمگیر و ارزشمندی در تسهیل مهاجرت یهودیان جنگ زده و فراریان بی پناه لهستانی که به ایران پناه می آوردند ارائه نمود. بعدها کمک های بی شائبه اش در تسهل مهاجرت یهودیان عراقی جهت اسکان ، تغذیه و درمان آنان را بدون از هر گونه تظاهر و خود نمائی تا حد توان ممکن ارائه نمود ، نیز همچنین دستگیری مداوم از مستمندان در هر لباس ، بدون در نظر گرفتن دین و نژاد و کمکهای مادی و معنوی به جوانان برای تدارک زندگی مشترک و کمک های فکری و مادی برای خانواده های بی بضاعت و از هم پاشیده، نمونه کوچکی از دلبستگی این انسان شریف و انسان دوست را می توان در کارنامه فعالیت های خیرخواهانه وی بشمار آورد . همچنین کمک های بیدریغ خلیل نهایی (هنگام اقامت در خرمشهر) به ساختمان مسجد جامع خرمشهر، کمک به وضع زندگی زندانیان و دستگیری از مستمدان آن شهر را می توان برشمرد . از دیگر خدمات بشر دوستانه خلیل نهایی همکاری با «کانون سالمندان یهودی» تهران و چند موسسه عام المنفعه که از اولین سازمانهای بودند که تجربه ، کارایی و عشق او به خدمت جامعه را بهره گرفتند. نیز در تنظیم قانون وراثت برای بانوان و دختران یهودی و کسب حقوق مساوی برای آنان، با مرحوم “یوسف کهن” کمال همکاری را مبذول نمود. همچنین کمک به تجدید و نوسازی زیارتگاه استر و مردخای در همدان و گسترش نوسازی بهشتیه (خاوران) تهران از دیگر خدمات وی محسوب می شود .
از دیگر اقدامات خیرخواهانه خلیل نهایی در سال 55-1354 خورشیدی ، هنگامیکه مدارس کوروش به جهت مواجه شدن با بحران مالی در خطر تعطیل شدن قرار گرفته بود و سرنوشت صدها دانش آموز این مجتمع بزرگ فرهنگی، موجبات دل نگرانی جامعه را فراهم کرده بود ، مسئولین جامعه برای نجات و تجدید حیات مدارس کوروش از خلیل نهایی یاری و استمداد خواستند .
خلیل نهایی ، بی درنگ مسئولیت این امر را قبول نمود و با اشتراک مساعی اعضای انجمن مدارس کوروش ، ساختمان قدیمی مدرسه را درهم کوبید و ظرف مدت کوتاهی با پشتکار و همت او و دیگر یارانش ، بنایی مدرن و مجهز به کتابخانه، آزمایشگاه و کلاس های درسی را با آخرین اصول مهندسی بنا نمود و آنرا مبدل به یک مرکز فرهنگی افتخار آفرین نمود . از این رو انجمن اولیا مربیان مدارس کوروش به پاس خدمات ارزنده خلیل نهایی در این امر به وی تقدیر نامه های متعدد و لوح سپاس تقدیم نمودند ، ناگفته نماند چندین سال هم بودجه مورد نیاز مدارس کوروش را خلیل نهایی شخصاً تأمین نمود .
خلیل نهایی در سال 1326 خورشیدی با همسرش “اختر نهایی” از خانواده “یوسف موسی” پیوند زناشوئی بست. ماحصل این ازدواج دو فرزند پسر و دو دختر (منیژه جواهری، بیژن نهایی، هایده الیاهو و کامران نهایی) می باشد که ضمن برخورداری از تحصیلات عالی در کارهای اجتماعی نیز فعال می باشند.
همسر خلیل نهایی “اختر نهایی” که جد مادریش “عزرا یعقوب” از شخصیت های خیر اندیش جامعه کلیمی در دهه 1270 خورشیدی بود که طبق وصیتش کنیسای عزرا یعقوب تاسیس گردید. اختر نهایی سال های مدید ، مشفق و همیار همسرش در کارهای اجتماعی بود. او در دهه 1350 خورشیدی از جمله بانوانی بود که جهت بازسازی مدارس کوروش ، اقدام به جمع آوری اعانه نمود. نیز طی سیزده سال دوری خلیل نهایی از خانواده اش ، جای او را در غربت با درایت کامل و وفای محض پر میکرد . او با عضویت در «سازمان حداسا»، «بنی بریت» و «سازمان بانوان یهود»، همواره در کارهای اجتماعی ، فرهنگی و خیریه بسیار کوشا بود . از این رو در سال 2016 میلادی از طرف سازمان بانوان یهودی ایرانی در مجلس بزرگداشت که برای وی ترتیب داده شده بود، از او بعنوان بانوئی فداکار و کاردان تجلیل بعمل آوردند
پس از وقوع انقلاب اسلامی ، خلیل نهایی به اتهامات واهی بارها بازداشت و روانه زندان شد، اما وی با شجاعتی کم نظیر مقاومت نمود . تا بالاخره ایمان او به حق و اثبات بی گناهی و با در نظر گرفتن خدمات بشر دوستانه وی، پس از تحمل بیش از یکسال زندان انفرادی، آزاد گردید .
خلیل نهایی با وجود تحمل دوری و مشقات فراوان، مسئولیتش را در مقابل همکیشانش هرگز فراموش نکرد و تا آخرین روزهای حیاتش، دست از یاری و خدمت به خلق نکشید . از خصوصیات مهم این شخصیت فرهیخته که روح خدمتگذاری را از والدینش میراث گرفته بود، بعنوان یک یهودی مومن و وفادار به آئین یهودیت و یکی از سرشناس ترین و موفق ترین افراد جامعه در امور اقتصاد و بازرگانی، بدون تظاهر و چشمداشت برای رفع مشکلات جامعه همواره کوشا بود و با وجود آنکه می توانست یکی از مقامات و صاحب منصبان کشوری باشد، از قبول هرگونه عنوان در سازمانهای مختلف جامعه خوداری می نمود .
خلیل نهایی در سال 1992 میلادی پس از سیزده سال مبارزه با فراز و نشیب های زندگی و دوری از خانواده اش به آمریکا مهاجرت نمود و نزد همسر و فرزندانش در لس آنجلس اقامت گزید و با وجود آنکه دوران بازنشستگی خود را طی می کرد و از بیماری سرطان رنج می برد، مع الوصف از همان آغاز ورود دعوت به همکاری با سازمان های عام المنفعه و مراکز خیریه در لس آنجلس را پذیرفت ، به ویژه سازمان «مگبت» ، «انجمن خیریه سالمندان»، نهادهای فرهنگی، نیز همچنین دیگر افراد نیازمند از تجربه، کارآیی و عشق او به خدمت یاری گرفتند . او با درایت و سخاوت بی دریغش توانست روح تازه ای را در سر و سامان بخشیدن به چندین نهاد خیریه شکل دهد. ضمن آنکه آرزوی تاسیس «صندوق ملی» در غربت که تحت پوشش آن به تمام سازمانها و آحاد جامعه و افراد نیازمند، مساعدت و یاری داده شود را هم در سر پرورانده بود .
در ژانویه 1994 از طرف انجمن خیریه بن صیون برای بزرگداشت از خلیل نهایی بعنوان خدمتگزار صدیق جامعه و شخصیتی که با قدرت خلاقه، نبوغ و نفوذ اجتماعی خود ناممکن را ممکن می ساخت . با حضور جمع کثیری از وی تجلیل به عمل آمد و بپاس قدردانی یک قطعه مدال شجاعت را به گردن وی آویختند . بلافاصله خلیل نهایی در حضور مهمانان در نهایت خلوص نیت آن مدال را به همسرش (اختر نهایی) اهدا نمود و گفت این فقط حق توست ! خلیل نهایی سالهای مدید اوقات فراغت خود را صرف نوشتن خاطرات دوران گذشته و نیز تجربیات و خدمات بشر دوستانه خود نمود. و در نظر داشت آنرا در قالب یک کتاب به چاپ برساند، اما اجل مهلتش نداد .
“خلیل نهایی” پس از سپری نمودن عمری که سر لوحه آن عشق به همنوع بود، در اکتبر 1995 میلادی پس از سه سال مبارزه با سرطان در سن 76 سالگی دار فانی را وداع گفت و به ابدیت پیوست .