بدون تردیدآثار سینمائی “استیون اسپیلبرگ” کارگردان نامی آمریکا بیش از هر کارگردان دیگر توسط مردم جهان دیده شده است . زیرا با گذشت بیش از یک قرن از تاریخ صنعت سینما ، هیچ کارگردان دیگری این چنین فیلم های جذاب و تاثیرگذار نساخته است . شاید تنها والت دیسنی توانسته استعداد بیشتری در جذب تماشاگران از خود نشان دهد . اما فیلم های سرگرم کننده اسپیلبرگ در تمام دنیا علاقمندان فراوانی داشته است . فیلم های او به ده ها زبان بیگانه ترجمه شده اند و بر باور بسیاری از علاقمندان سینما نوآوری های وی در خلق آثارش باعث شده اکثر فیلم هایش در ردیف بهترین فیلم های آمریکائی قرار گیرد و نیز تحولی بزرگ در صنعت سینمای هالیوود از خود بجای بگذارد .
استیون(آلن)اسپلبرگ در دسامبر 1946 میلادی در یک خانواده یهودی (والدین روسی تبار)در شهر سینسیناتی در اوهایو امریکا چشم به جهان گشود . پدرش “ارتولد اسپیلبرگ” مهندس برق که در یک کمپانی توسعه رایانه سالها مشغول به کار بود، مادرش “لئا آلدر” یک هنرمند پیانیست و صاحب و مدیر یک رستوران بود . استیون پس از اتمام دوران دیبرستان در سال 1964 به اصرار پدر و مادرش بخاطره آنکه فکر شرکت در جنگ ویتنام به سرش نزند ، در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در لانگ بیچ برای کسب مدرک تحصیلی ثبت نام کرد ، چند سال بعد بدلیل آنکه دانشگاه لانگ بیچ فاقد رشته تحصیلی سینما بود کالج را رها نمود و به فعالیت های سینمائی مشغول شد .
ناگفته نماند، همزمان با تحصیل در کالج لانگ بیچ ، او عضو اتحادیه Theta Chi Fraternity گردید و در سال 2002 میلادی یعنی پس از 35 سال پس از آغاز تحصیل در دانشگاه به جهت انجام پروژه هایی در CSULB موفق به کسب مدرک لیسانس هنر در رشته تولید فیلم و هنر الکترونیک با زیر مجموعه تهیه و تولید فیلم و ویدئو گردید .
ظاهراً اسپیلبرگ از نوجوانی عاشق فیلم های حادثه ای بود و همین امر باعث گردید که در بیشتر ساخته هایش از این سبک پیروی کند .او در خانه فیلم می ساخت و خود را عکاس رسمی خانواده نامیده بود.از 12 سالگی با همکاری دوستانش فیلم های آماتوری می ساخت ، خودش فیلم نامه را می نوشت و از دوستانش برای بازی بهره می برد .
اولین تجربه سینمائی اسپیلبرگ در سال 1964 در سن 17 سالگی با کارگردانی یک فیلم 8 میلی متری علمی ، تخیلی به نام «نورآتش» با صرف بودجه پانصد دلار بصورت دیالوگی ساخته شد. اگرچه سودی عاید وی نشد، ولی زمینه ای شد برای آغاز فعالیت های سینمائی ، او پس از عرضه فیلم دیگر تجارتی با نام «امبلین» ، در سال 1971 اولین فیلم بلند خود را با نام «دوئل» کارگردانی نمود .
ناگفته نماند ،اسپیلبرگ در جوانی مدتی را نزد “آلفرد هیچکاک” کار کرد و هنر کارگردانی را آموزش دید ، بعد ها وی مانند استادش دارای استعداد عجبی گردید ، زیرا می توانست تماشاگران را به آنچه که روی پرده می گذارد جذب کند . اسپیلبرگ از همان آغاز کار استعداد و نبوغ خود را با نوعی شگفتی خاص نسل جوان پیوند می زند و هنگامیکه نوآوری هائی را در فیلم هایش با عظمتی خاص ارائه می کند ، او فرصتی را مهیا می کند تا تماشاگر به جزییات صحنه ها کاملاً خیره شود و وجود خود را در آن صحنه حس کند .
اسپیلبرگ شانس ورود به جریان اصلی فیلمسازی را با نمایش دادن استعداد خود در ساخت سریال های تلویزیونی استودیو یونیورسال بدست آورد. و به واسطه استعدادی که استودیو یونیورسال در او یافت، کارگردانی فیلم تلویزیونی دوئل را به او سپرد. موفقیت او در ساخت فیلم تلویزیونی دوئل، تهیه کنندگان را متوجه استعداد درخشان او نمود و اینبار به او فرصت ساخت فیلمی اقتباسی از داستان کتاب “پیتر بنچلی” با موضوعی درباره کوسه ماهی قاتلی که به مردم ساحل نیو اینگلند حمله می کرد، داده شد. این فیلم اولین فیلم از نوع خود بود . اسپیلبرگ نه تنها توسط افراد استودیو تحت فشار و موشکافی دقیق بود، بلکه از طرف تیم همکار خود نیز تحت فشار قرار می گرفت. او همچنین بارها و بارها در طول مدت ساخت توسط منتقدین این فیلم، تحت اتهام اینکه”او خود نمی داند که چه می کند”قرار گرفت . اما در سال 1975 پس از آنکه فیلم “آرواره های کوسه” به اکران گذاشته شد ، رسانه های خبری ظهور یک کارگردان بزرگ را در هالیوود انتشار دادند.
قبل از دهه 1980 میلادی در کارنامه سینمایی هالیوود، نام اسپیلبرگ در ردیف گارگردانان برجسته جهان، از جمله مارتین سارلوزی – فرانسیس فورد کوپولا – الیوراستون – جرج لوکاس ثبت گردید (تنها کارگردان یهودی در بین این برجستگان) نیز فیلم های او از نظر اقتصادی سرآمد فیلم های دیگران قرار گرفت .
مسلما در میان فیلم هائی که بیشترین تماشاگران را بخود جلب کرده اند (در استودیوی دیسنی و یونیورسال) فیلم های ایندیانا جونز ، آرواره کوسه و ای تی را می توان نام برد .
برخورد نزدیک از نوع سوم :
پس از نپذیرفتن کارگردانی قسمت دوم آرواره ها، اسپیلبرگ و “ریچارد دریفوس ” در سال 1977 مجددا دور هم جمع شدند تا آرزوی اسپیلبرگ در مورد ساخت فیلمی در مورد بشقاب پرنده ها به نام «برخورد نزدیک از نوع سوم» را عملی سازند. این از معدود فیلمهایی است که اسپیلبرگ هم نوشته و هم کارگردانی کرده است. این فیلم به عنوان یک الگوی ناب کلاسیک تاثیر گذار در فیلم های علمی/تخیلی امروزی نامیده می شود. علاوه بر فروش بی نظیر این فیلم، و نامزدی برای دریافت شش جایزه اسکار، اسپیلبرگ برای اولین بار نامزد دریافت جایزه اسکار به عنوان بهترین کارگردان نیز شد. این فیلم دو جایزه از هفت اسکار را به خود اختصاص داد . (فیلمبرداری-ویلموس زیگموند، و تدوین صدا- فرانک ای وارنر ). به گفته یکی از زندگینامه نویسان اسپیلبرگ “جوزف مک براید” « فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم » به عنوان دومین فیلم پرفروش او، نقطه مهمی در زندگی شغلی او بود و صعود او را به عنوان مهمترین کارگردانان معاصر تضمین نمود
استیون اسپیلبرگ در سال 1993 بر مبنای رمانی علمی تخیلی از “مایکل کرایتون” فیلم «ژوراسیک پارک» را به اکران گذاشت . داستان این فیلم بویژه بخش اول آن با تلفیقی موفق و مبهوت کننده علم و جلوه های ویژه، آنرا در ردیف یکی از شاهکارهای هالیوود قرار داد . فیلم نامه آن بقدری جذاب و دقیق بیان شده که تا لحظات پایانی بینده را تحت تاثیر خاص قرار می دهد . از این رو بسیاری از دانشمندان و دست اندرکاران این فیلم ناچار شدند توضیح دهند ، آنچه در فیلم به نمایش آمده است هنوز از نظر علمی قابلیت اجرائی ندارد . موفقیت در این فیلم بقدری کسترده بود که در طی کمتر پنج سال بخش های دیگری با همین نام ساخته و بر پرده سینماهای جهان به نمایش گذاشته شد .
در این فیلم « پارک عصر دیناسورها » (دومین از بزرگترین فیلم پر بیننده بعد از فیلم ای تی می باشد) دیناسوری که بطور کاملا طبیعی ساخته شده، بر پاهای عقبی خود ایستاده غرش می کند و به طرف برگهای بالای درخت تنومندی گردن می کشد . این منظره هیجان انگیز برای بیننده نبوغ و استعداد اسپیلبرگ را در نشان دادن چنین صحنه هائی ثابت نمود . مسلما بیشتر از همه تهیه کنندگان هالیوود ، او آنچه را که در نظر داشت در فیلم « پارک عصر دیناسورها » با دقت و روشنی تمام به اوج عظمت آن رسانید .
فیلمی محصول 1993 بر اساس زندگی واقعی در مورد ” اسکار شیندلر”صنعت گر آلمانی ، شخصیتی که جان خود را برای نجات 1.100 نفر از زندانیان لهستانی یهودی (در جریان هالوکاست) به خطر می اندازد. اسپیلبرگ سناریوی این فیلم را که برگرفته از کتاب “توماس کنیلی” بود او از “مارتین اسکورسیزی” خریداری می کند. این فیلم برای اسپیلبرگ، اولین جایزه اسکار را برای بهترین کارگردانی به ارمغان آورد. « فهرست شیندلر» ادعانامه ملتی است که با هالوکاست سر و کار داشته اند . فیلم برداری استادانه و شرکت هنرمندان با استعداد و پرهیز از تحریک احساسات تماشاگران از تلخ ترین حقایق جنگ باعث گردید، اسپیلبرگ گویاترین فیلم را درباره هولناک ترین فاجعه تاریخ یهودیت به تصویر در آورد .
منتقدین این فیلم را نزدیکترین شبیه سازی از هالوکاست نامیدند و در سال 1999، انستیتو فیلم آمریکا، این فیلم را در لیست بهترین 10 فیلمی که تا کنون ساخته شده است قرار داد. البته اسپیلبرگ اذعان دارد که این مهمترین فیلم اوست ولی جایگاه آنرا در مقام دوم و پس از E.T. قرار می دهد. منتقدین این فیلم او را بهترین، و دقیق ترین فیلم او می شناسند.
در ضمن این فیلم، تنها فیلم سیاه و سفیدی است که جایزه اسکار بهترین فیلم را بعد از سال ۱۹۶۰ بخود اختصاص داده است.
نام یکسری از فیلم های سینمایی می باشد که در دهه 1980 توسطه اسپیلبرگ گارگردانی گردید. موضوع فیلم در باره یک دکتر باستانشناس ماجراجو با نام «ایندیانا جونز» و مخاطرات آن است ، این مجموعه حاصل همکاری اسپیلبرگ ، “جورج لوکاس” فیلم نامه نویس ،دستیار و تهیه کننده نیز همچنین “هریسون فورد”هنرپیشه اصلی این سری فیلم ها می باشند .
از این سری فیلم ها، مهاجمان صندوق گمشده در سال 1981 ، معبد مرگ در سال 1984 ، آخرین جنگ صلیبی در سال 1989 و چهارمین قسمت پس از یک وقفه طولانی ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین در سال 2008 بر پرده سینما به نمایش گذاشته شد .
فیلم «قلمرو جمجمه بلورین» بواسطه ضعف فیلمنامه و موضوع، در شرایط خوبی نبود. ولی باعث شد ، اسپیلبرگ با همسر آینده خود “کیت کپشاو” یکی از هنرپیشه گان فیلم آشنا شود. نقد های فیلم خیلی مثبت نبود ولی به دلیل پیشینه تهیه کنندگان آن، فیلم از فروش بالایی برخوردار شد. از انتقادات وارد به فیلم، عدم حفظ ساختار قسمت اول در این قسمت از یک طرف و معرفی نا صحیح فرهنگ مردم هندوستان نیز خشونت بیش از حد و صحنه های خشن و خون الود باعث شد تا خود اسپیلبرگ درخواست کند تا انجمن فیلم آمریکا برای بینندگان فیلم، حد سنی سیزده سال یا PG-13 را در نظر بگیرند .
فیلم “ای تی” در سال 1983 با کارگردانی اسپیلبرک به اکران گذاشته شد، داستان فیلم موجودی فرازمینی بی آزار و یگانه که از سیارات دیگر آمده، پسری را ملاقات می کند که جائی برای خودش ندارد . مسافرتی با دوچرخه در آسمان هر دو را از زندانی بودن دوران کودکی در جامعه رهائی می بخشد . این فیلم یکی از پرفروش ترین فیلم تاریخ سینما نیز همچنین از نگاه انجمن سینما ، یکی از 10 فیلم برتر در سبک علمی تخیلی شناخته می شود .
اسپیلبرگ مانند برخی از کارگردانان برجسته برای کارگردانی فیلم هایش نوشته هائی که باید یادآور نکاتی باشد ، تهیه نمی کند . آنچه که شخصیت سینمائی می گوید چیزهائی نیستند که به آسانی از بر شوند . آنچه که واضح و روشن می ماند تصاویر استادانه ایست که در فیلم بکار رفته اند . او داستانهای بزرگ را با اشارات سینمائی می گوید و “جان ویلیانز” با موزیک خود پیروزمندانه بدان روح می بخشد . اسپیلبرگ در این فیلم با کارگردان یهودی تبار روسی “سرگی ایزنشتاین” EISENSTINE همکاری می کند . بدون شک ایزنشتاین پیشگام مستعمر اسپیلبرگ، تصاویر را به آسانی با زمینه موزیک کلاسیک روح می بخشد .
حس قوی اسپیلبرگ در تجارت او را به بنیان گذاری استودیوی شخصی و بوجود آوردن چهره های کاریکاتوری مثل باگز و بانی BUGS BUNNY رهنمون شد . فیلم های او نمایشگر فن استادانه فیلم برداری هستند . اسپیلبرگ جزو برجسته ترین فن آوران تاریخ سینما محسوب می شود او طرز قرار گرفتن دوربین ، کانون یابی ، رنگ پردازی و تنظیم و تدوین را برای بوجود آوردن هیجان و احساسات مورد نظر پیدا می کند . اغلب فیلم های او دارای نوعی نوآوری هستند .
این نوع فیلم برداری بدون شک فیلم سازان جوان را در نسل های بعدی تحت تأثیر قرار می دهد . داستانهای اسپیلبرگ به نظر می آیند که از دید کودکانه گفته شده است . در فیلم «امپراتوری آفتاب» وحشت از جنگ در کرانه های اقیانوس آرام در زمان جنگ دوم جهانی قصه قهرمانی کودکی است که از پدر و مادر خود هنگام اشغال ژاپونی ها بدور افتاده است .
برخی از فیلم های که اسپیلبرگ در دهه 1990 کارگردانی کرده است، شامل وقایع مهم تاریخی بوده اند . در سال 1997 فیلم «امایستاد» AMISTAD بر اساس یک درام حقیقی در مورد شورش بردگان آفریقائی که در سال 1839 در عرشه یک کشتی حامل بردگان انجام گرفت، فیلم « نجات سرباز رایان » در سال 1998 با داستانی جذاب و واقعی قهرمانی است که در سال 1998 تحسین همگان برای این اثر اسپیلبرگ در تمام دنیا برانگیخته است
در سال 2007 مجله فوربز، مشهورترین رسانه معرفی افراد سرشناس در لیست سالیانه قدرتمندترین شخصیتها، “استیون اسپیلبرگ” را در رده دهم قرار داد، همچنین این مجله در سال 2012 وی را در رده دوم فهرست پر درآمد ترین چهرههای سرشناس دنیای هنر با بیش از یکصد میلیون دلار درآمد قرار داد . بخشی از این درآمد به لطف پخش دوباره ای فیلم «ای . تی» به مناسبت سیامین سالگرد ساخت آن، نیز نمایش نسخه سه بعدی «پارک ژوراسیک» به مناسبت بیستمین سالگرد اکرانش و همچنین نمایش فیلم «لینکلن» در سال 2010 بوده است .که باعث جای گرفتن او در رده دوم این فهرست شده است . همزمان اعلان گردید، اسپیلبرگ سهمی از درآمد شهر بازی های کمپانی یونیورسال را نیز خریداری نموده .
استیون اسپیلبرگ در سال 1985 میلادی با “ایمی ایرونیگ” ازدواج نمود ، حاصل این ازدواج یک فرزند پسر بود .پس از چهار سال این ازدواج با شکست روبرو شد و از هم جدا شدند . اسپیلبرگ در سال 1991 تن به ازدواج دوم داد و با یک هنرپیشه به نام “کیت کاپشاو” پیوند زناشوئی بست ، ماحصل این ازدواج پنج فرزند می باشد .
فهرست فیلم های که توسطه استیون اسپیلبرگ از اوایل دهه 2000 و 2010 به بعد تهیه و کارگردانی شده است
گزارش اقلیت (2002)- اکر میتونی مرا بگیر (2002) – ترمینال (2004) – جنگ دنیاها (2005) – مونیخ (2005) – ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین (2008) – ماجرهای تن تن (2011) – اسب جنگی (2011)- لینکلن(2012) – پل جاسوس ها (2015)- غول بزرگ و مهربان (2016) – پست (2018)