اسحق مئیر لوی در سال 1905 میلادی در یک خانواده مذهبی یهودی در شهر کراکوف (پایتخت سابق و یکی از بزرگترین شهرهای لهستان) چشم به جهان گشود .
پدرش “راو عزری ال لوی” از علمای صاحب نام شهر کراکوف بود . اسحق مئیر لوی تحصیلات دینی را از کودکی در مکتب پدرش “راو عزری ال” آموخت ، سپس به یشیوا رفت و زیر نظر “هاراو شم شموئل” به فراگیری علوم عالیه دینی و شریعت یهود پرداخت و پس از دریافت پایان نامه علوم فقهی (ربانوت)، حرفه اجدادی خود را دنبال نمود و تا قبل از اشغال لهستان توسط ارتش آلمان در یشیواهای دیگر شهرها مشغول به تحصیل و تدریس بود. پس از بروز جنگ جهانی دوم ، شمار کثیری از یهودیان لهستان در گتوها و یا در بازداشتگاه های نازی ها محبوس بودند و بسیاری دیگر برای فرار از سرنوشت شوم «هولوکاست» در تکاپوی رفتن به روسیه بودند.
در این میان خانواده راو اسحق لوی در شمار مهاجرین به روسیه قرار گرفت، اما در جریان این تعقیب و گریزها، راو اسحق لوی بر اثر حادثه ای از همسر و دو فرزندش جدا گردید و پس از شش سال جستجو و دوری از یکدیگر ، در سال 1945 میلادی بلاخره آنها توانستند به یکدیگر ملحق شوند . راو لوی هنگام جنگ همواره به جهت انجام خدمات بشر دوستانه ، ارتباط خودش را کاملاً با همکیشان لهستانی حفظ نموده بود .
راو لوی در سال 1941 میلادی با عضویت در « انجمن نجات ربانیم » برای کمک رسانیدن به جنگ زدگان و نجات یافتگان از هولوکاست (به ویژه راوهای پناهنده در روسیه) کوشا بود . او بارها برای ارسال بسته های دارو ، مواد غذائی ، البسه و پوشاک و دیگر مایحتاج جنگ زدگان که در روسیه پناه گرفته بودند ، از طریق ایران بعنوان پل ارتباطی (نزدیک ترین راه ارتباط بین روسیه شوروی و دنیای خارج در آن دوران) اهداف انسانی خود را انجام می داد .
راو اسحق لوی از اواخر سال 1942 میلادی به تهران آمد و بیش از دو سال مشغول به کمک رسانی و ارسال بسته های دارو ، غذا و سایر مایحتاج به جنگ زدگان و راوهای پناهنده بود .
او طی اقامتش در ایران و آشنایی با جامعه یهودی ، متوجه گردید که سطح سواد عبری در بین جوانان اندک و حتی بسیاری از بزرگسال ها از معلومات تورات و شرعیات مذهبی بهره کافی ندارند و با وجود تأسیس مدارس آلیانس در طی چندین سال ، آنطور که باید و شاید به علوم دینی و زبان عبری توجه کافی نشده است . از این رو تصمیم می گیرد یشیوایی را در تهران بگشاید .
ضمن آن که جنگ بین الملل دوم رو به پایان بود و او در نظر داشت که در راستای بازسازی صدمات وارده جنگ به یهودیان، او هم به نوبه خود به این امر مقدس (تعلیم و آموزش تورات) بپردازد . از این رو ابتدا با سران جامعه و حبرا ( انجمن ) نیز با علمای دینی، خواسته خود را در میان می گذارد ، که البته با اشکالات و موانع متعددی روبرو می شود . اما مأیوس نمی شود و مصرانه با فراهم کردن بودجه ای ناچیز شخصاً در محل خیابان فخر آباد اقدام به تأسیس کلاسهای عبری می نماید. دیری نمی گذرد برای تشریح اهداف خود و آینده نسل جوان جامعه ایرانیان یهودی، در اولین فرصت راهی آمریکا می شود ، سپس با کمک مالی یک ربای آمریکائی بنام ” هاراو کوتلر ” و کسب اعانات از یک شخصیت آمریکائی سوری تبار بنام “اسحق شالم” (ریاست امریکن جوینت )، انجمنی بنام «انجمن بریت تورا» را با کمک و حمایت “شلمو کهن صدق” (سلطان سلیمان) و تنی چند از دیگر خیراندیشان جامعه کلیمی تأسیس و رسماً از سال 1945 میلادی فعالیت های فرهنگی خود را آغاز می کند .
فعالیت های آموزشی «انجمن بریت تورا» تا اواسط 1947 ادامه داشت اما بخاطر کمبود بودجه و تأمین نشدن آن بطور مرتب ، راو لوی دوباره به نیویورک می رود و با کمک “مراد اریه” نماینده کلیمیان در مجلس شورای ملی و با همیاری ” اسحق شالم ” با سازمان « امریکن جوینت » وارد مذاکره می شود و موافقت آنها را جهت تأسیس و توسعه شعبات اوتصرهتورا در ایران می گیرد و نیز با تأمین بودجه قابل ملاحظه توسط سازمان جوینت آمریکن ، موفق به بنیانگذاری مدارس اوتصرهتورا در تهران و دیگر شهرهای ایران می شود .
پس از مراجعت راو لوی به تهران ، بلافاصله سلیمان کهن صدق را جهت معاونت خویش به همکاری دعوت می کند و با تأمین بودجه از طرف جوینت آمریکن ، راو لوی دامنه فعالیت فرهنگی خود را در تمام شهرهای ایران گسترش می دهد . او انجمن « بریت تورا » را منحل نموده و بجای آن انجمن فرهنگی “اوتصرهتورا” یا “گنج دانش” را تأسیس می کند. در اولین اقدام راو اسحق لوی، تعدادی از جوانان متدین و علاقه مند برای تدریس را انتخاب نموده و دروس تعلیمات دینی لازم را با برگزاری سمینارهای آموزشی کوتاه مدت به آنها آموزش می دهد، سپس برنامه تدریس آنها را در مدارس تنظیم می کند .
او همزمان از ” حاخام یهوشوع نتن الی ” دعوت می نماید تا مسئولیت ریاست مدرسه گنج دانش (اوتصر هتورا) در شیراز را به عهده بگیرد . حاخام نتن الی از سال 1948 میلادی به مدت دوازده سال با موفقیت توانست وظیفه خود را به خوبی به عنوان دبیر زبان عبری و علوم دینی انجام دهد ، سپس به درخواست راو لوی به تهران آمد و مسئولیت ریاست سمینارهای تربیت معلم یا « یشیوا » به وی واگذار گردید و پس از فوت “سلیمان کهن صدق” در سال 1963 مدیریت اوتصرهتورای مرکزی و مقام معاونت اوتصر هتورای ایران در دوران ریاست ” دکتر نورمان پاریس ” به وی محول گردید .
راو اسحق لوی در سال 1928میلادی با همسرش “خیا”پیوند زناشوئی بست ، حاصل این ازدواج دو فرزند (یک پسر و یک دختر) بود. فرزند ارشد او، راو یعکوب لوی مدتی را در مدارس اوتصرهتورا ایران به خدمت تدریس مشغول بود . نیز مدت دوسال مسئولیت ریاست مدرسه گنج دانش شیراز را هم عهده دار بود .
راو اسحق لوی شخصیتی مذهبی ، دانشمندی فاضل و باهوش بود . به علوم کبالا واقف بود . نیز به زبانهای عبری ، ییدیش ، روسی ، انگلیسی و فارسی احاطه کامل داشت . با وجود آنکه خانواده اش در خارج از ایران سکنا داشتند ، اما بخاطر عشق به یهودیت ، تدریس تورات و باورهای دینی بیشتر وقت خود را در ایران می گذرانید . او به بیشتر شهرهایی که یهودیان مقیم بودند ، سفر نمود مسائل فرهنگی و اجتماعی آنان را از نزدیک بررسی می کرد ، و در صورت نیاز (با وجود مخالفت ها) برای تعلیم و آموزش زبان عبری و علوم دینی ، مدرسه یا یشیوای را برای همکیشانش در آن شهر تأسیس می نمود .
پس از گشودن مدرسه گنج دانش در تهران ، طی مدت کوتاهی با همت وی و همکاری دیگر خیراندیشان جامعه کلیمی در در اکثر شهرهای کوچک و بزرگ یهودی نشین، مدارس دخترانه و پسرانه با نام کوثر و گنج دانش تأسیس گردید و یا کلاس های عبری (یشیوا) اوتصرهتورا گشایش یافت . راو لوی با ایجاد سمینارهای آموزشی و تربیت معلم توانست ، دامنه فعالیت های فرهنگی خود را به نحوه چشمگیری در ایران گسترش دهد و از این طریق روح تازه ای در راستای ترویج زبان عبری و بهینه سازی باورهای دینی یهودیان ایجاد کند .
دیری نپائید “راو اسحق لوی” از طریق انجمن فرهنگی گنج دانش ، مدارس اتحاد (آلیانس) را زیر پوشش آموزشی خود قرار داد و با فرستادن معلمان مجرب عبری، تحولی عظیم در امر آموزش زبان عبری، بویژه در سیستم آموزشی مدارس یهودیان و دیگر نهادهای فرهنگی وابسته ایجاد نمود . نیز همه ساله با ترتیب اردوهای تربیتی تابستانی برای جوانان و نوجوانان این امکان فراهم می شد ، ضمن پذیرائی ، برنامه های ورزشی ، تعلیم شنا و دیگر تفریحات در مدت 15 روز، قشر جوان در یک محیط کاملاً مذهبی شرکت کنند و با اجرای مراسم مذهبی، فرصتی هم ایجاد می شد تا با دیگر همکیشان هم سن و سال خود از شهرهای دیگر آشنا شوند و ارتباط برقرار کنند، راو لوی علاوه بر بهره بردن از تدریس معلمان ایرانی ، از ربانوت که در آموزش توراه تبحر داشتند و به نام « شالیح » معروف بودند در سمینارهای تربیت معلمان زن و مرد بهره می برد .
موسسه اوتصرهتورا ایران از بدو تأسیس خدمات با ارزشی در تدریس و ترویج زبان عبری و علوم دینی یهود به کلیمیان ایران ارائه نموده و در طی این سالها دبیران و شاگردانی را تعلیم و تربیت نموده که امروز از حاخام ها و ربانوت جامعه ایرانیان در جهان محسوب می شوند . از آنجمله حاخام اوریل داویدی ، حاخام موسی زرگری ، ماشاءالله رحمانپور ، رحمان دلرحیم ، صیون حکاکیان، اسحق بعلنث، پروانه صراف ، نیسان اقبالی ، منوچهر مهران نیا ، ربای ملکان و …..
همچنین توسط موسسه «اوتصرهتورا» کتابهای متعددی برای تعلیم زبان عبری و دروس دینی در مقاطع مختلف چاپ و منتشر می گردید . “راو اسحق لوی” در نظر داشت برای تعلیمات عالیه عبری و دینی یک مرکز فرهنگی در سطح دانشگاهی، منحصر برای جوانان ایرانی تاسیس نماید ، ولی عمرش کفاف نداد .
راو اسحق لوی در امور فرهنگی بسیار فعال و پر تلاش بود در شبانه روز بیش از چهار ساعت نمی خوابید ، بیشتر وقت خود را صرف رسیدگی به امور مدارس ، طرح نقشه ها برای توسعه و بهینه سازی وضع مدارس و اهداف فرهنگی اوتصرهتورا می نمود، او شخصاً امور نامه نگاری را خودش انجام می داد و نشر و چاپ کتب درسی زیر نظر خودش انجام می گرفت به عبارتی خیلی بیشتر از توانایی جسمی خود فعالیت می کرد و خستگی حاصل از همین تلاش های پیگیر باعث گردید در دوران میانسالی او را از پای درآورد . “راو اسحق مئیر لوی” در بعد از ظهر روز سی و سوم عومر (هجدهم ایار) سال 5722 عبری مطابق با 1962 میلادی در حالی که مشغول تایپ نامه ای بود بر اثر سکته قلبی در سن 56 سالگی جان به جان آفرین تسلیم نمود و چشم از جهان فرو بست .
نا گفته نماند در سال 1961 میلادی همسر راو لوی “خیا” (هفت ماه قبل از در گذشت راو لوی) در بستر بیماری دار فانی را وداع گفته بود .