بدون تردید آلبرت انیشتین از چهره های ماندگار و یکی از نوابغ علم فیزیک در قرن بیستم بشمار می رود . او به تنهائی همانقدر روش تفکر بشر را متغیر ساخت که نیوتون در چند صده قبل انجام داده بود. پیشرفتی که انیشتین نصیب معرفت ما در باره طعبیت کرد ، از قدرت فهم جهان امروز خارج است و فقط نسل های آینده خواهند توانست مفهوم واقعی آنرا درک کنند . او در طلوع اولین قرن تکنولوژی نیروی پایان ناپذیر ماده را آشکار کرد فرمول مشهور او E = m بازگو کننده این مسئله بود که انرژی و ماده معادل یکدیگر هستند .
تئوری های انیشتین که با فرمول های دقیق و توضیحات کامل و روشن ارائه شده اند بسیار پیچیده هستند و هنگامی که برای اولین بار آنها را عنوان کرد تماماً انقلابی و بحث برانگیز بودند و بر خلاف نظریه “آیزاک نیوتون” که تقریباً به آسانی فهمیده می شدند تئوری های او بسیار دشوار بنظر می رسند. با اینهمه بر باور انیشتین هر دانشجوئی که اصول اولیه فیزیک را بداند میتواند تئوری نسبیت او را بفهمد .
دوران زندگی آلبرت انیشتین با سه رویداد مهم قرن بیستم همزمان بود . ابتدا شکل گیری نازیسم که در پی آن تنفر و وحشت را در جهان همراه داشت، سپس پیدایش انجمن جهانی یهود و بوجود آمدن کشور ایسرائل و در نهایت گسترش نیروی اتم ، سلاح اتمی و نیروی پایان ناپذیر آن این مخرب ترین و گرایش بر پدیده های زندگی بخش نوین برای بشر ، در سالهای 1900 میلادی بخش بزرگی از زندگی انیشتین را با معضلات و از طرف دیگر با سربلندی متاثر ساخت . بعبارتی زندگی انیشتین نه تنها برای موفقیت های علمی او بلکه همچنین برای دخالت او در وقایع مهم سیاسی و اجتماعی زمانش دارای اهمیت خاص بوده است .
آلبرت انیشتین در شهر کوچک اولم واقع در ایالت وورتمبرگ آلمان (در باواریا) در یک خانواده یهودی چشم بجهان گشود. پدرش “هرمان انیشتین” صاحب یک شرکت ناموفق الکتریکی بود . خانواده او در زمان خردسالی انیشتن بارها برای بهتر کردن پیشینه پدرش از شهری به شهر دیگر می رفتند . انیشتن جوان ظاهراً در صحبت کردن کند بود . مادرش “پائولین” اهل هنر و صاحب احساساتی هنرمندانه و کوشا در اداره کردن خانواده . با آنکه شرایط مادی زندگی آنان چندان درخشان نبود ولی همواره سعی در شادمان کردن محیط خانه بود . پائولین به موسیقی عشق می ورزید و به نواختن پیانو آشنائی داشت ، او عشق به موسیقی را برای آلبرت در آموختن ویلون به ارث گذاشت . بعد ها با حضور در ورزشگاه «لویت پلد» در مونیخ باعث شد که آلبرت همه عمر در خشونت و از آلمانی صحبت کردن دولتمردان و تفکرات خشن آنها متنفر باشد ، بنظر او روح نظامی گری در یک اجتماع خودگرا جایی ندارد .
پس از اینکه خانواده او به ایتالیا مهاجرت کردند انیشتین نیز به دنبال آنها به آن کشور رفت و به علت تنفر از نژاد گرائی آلمانی ها بویژه صاحب منصبان آن ، تابعیت آلمانی خود را لغو کرد . و برای ادامه تحصیل رهسپار سوئیس شد . اولین در خواست او برای نام نویسی در انستیو پلی تکنیک زوریخ رد شد ( رئیس انستیتو تسلط او را بر فیزیک و علوم تأیید و ضعف او را در سایر دورس متذکر شد ) . از این رو مدت یک سال مدرسه آمادگی در دهکده کوچکی در سوئیس را سپری کرد ، سپس در سال 1896 در انسیتو پلی تکنیک پذیرفته شد .
بعد از گرفتن دیپلم در سال 1900 و بدست آوردن تابعیت سوئیس انیشتین نتوانست پست تدریس در آن انستیو را بدست بیاورد. پس از مدتی بعنوان یک کارمند در اداره ثبت اختراعات در برن استخدام گردید . ضمن آنکه فرصتی بدست آورد تا در اوقات فراغت پژوهش های خودش را دنبال نماید ، همکارانش از اینکه انیشتین می تواند کاری را که سایرین در یک روز انجام می دادند او در یک ساعت پایان دهد در شگفت بودند .

در سال 1905 انیشتین موفق شد در یک نشریه فیزیک که در سطح بالای علمی روز بود مقالاتی بسیار مهمی را تحت سه عنوان به چاپ برساند ( که هر کدام بخشی از علم را دچار دگرگونی و انقلاب کرد ) . اولین موضوع ، توصیف حرکت مولکول ها بود که بعدها در روش اندازه گیری های علمی بکار گرفته شد . دومین مقاله در مورد تأثیر فتوالکتریک که بنیان تئوری بود که بعدها به اختراع تلویزیون انجامید . سومین مقاله در مورد قانون نسبت که درک بشر را از عالم دگرگون کرد .
انیشتن ثابت کرد که قانون فیزیک هنگامی که ناظرین نسبت به یکدیگر در حرکتند تغییر نمی کند ، تصور او از نسبیت در حرکت ثابت کرد که فضا و زمان پدیده هایی غیر قابل تغییر نیستند بلکه روابط های بین حرکت و ماده وجود دارد و آنها بر همدیگر تأثیر می گذارند .
اولین مقاله او در مورد نسبیت همراه فرمول نبود و فرمول E = m بعد از تفکری دوباره درباره آن در مقاله ای دیگر در تابستان بعد در روزنامه چاپ گردید . پس از دگرکون کردن فیزیک قراردادی دنیا ، انیشتین قدمهای منطقی بعدی خود را ارائه نمود .
او تفاوت بین ماده ثابت و متحرک و در نتیجه تبدیل ماده به انرژی خالص را مورد آزمایش قرار داد . (چهل سال پیش از واقعه هیروشیما) سپس انرژی انباشته در همه مواد را آشکار کرد .
انیشتین مانند بعضی از دانشمندان (بوهر، فرمی ، زیلارد و هایمر) ، خودش مسلماً در پژوهش انرژی نهائی اتم دخالت نمیکرد . عملکرد آنها نظریه او را ثابت می کرد .
اولین تئوری انیشتین روش نگرش مردم دنیا را دگرگون کرد و نشان داد که انسان چقدر کم می داند . همزمان با دوران نقاشی کوبیسم “پیکاسو” ، نوشته های آگاهی دهنده “جویس” و روش “شوئینبرگ” SCHOENBERG در موزون ساختن آهنگ های شورانگیز . جهان شاهد با کشف مهم انیشتین در مورد پدیده اشعه و تابش نور بود .
پس از انتشار مقاله ای درباره نسبیت ، انیشتن موفق شد برای مدت کوتاهی در دانشگاه زوریخ پراگ تدریس کند و در سال 1912 به انستیتوی پلی تکنیک بازگشت . با پیشنهاد فیزیکدان مشهور آلمانی “راکسی پلاسک” وی به عنوان استاد در دانشگاه برلین مشغول تدریس شد . درحالیکه در سوئیس زندگی می کرد تابعیت دوباره آلمانی را قبول کرد . (اما هنگامی که نازی ها به قدرت رسیدند وی از این تابعیت چشم پوشی کرد) . در ضمن هنگام جنگ جهانی اول او جزو چند نفر فعال صلح طلب در اوج جنگ طلبی های آلمان آن روز بود .
در اوج جنگ ،آتش و مرگ (جنگ جهانی اول)، انیشتین در سال 1916 تئوری نسبیت عمومی خود را منتشر کرد . این تئوری هر نسبیت را در زمینه همه موارد حرکت چه یکنواخت و یا نامنظم شامل می شد . او رابطه بین حوزه مغناطیسی را با توده های بزرگ اجسام توجیه کرد . در زمینه هندسه با درنظر گرفتن چهار بعد فضا وی اولین کسی بود که اعلام کرد که نور در فضا در اثر جاذبه خورشید می شکند .
آلبرت انیشتین در سال 1902 میلادی با هم کلاسی خود یک دختر یونانی تبار و ارتودوکس بنام “میلوا ماریچ” که از نظر سنی از خودش بزرگتر بود پیوند زناشوئی بست ، ماحصل این ازدواج دو پسر به نام “هانس آلبرت” و “ادوارد” بود . از سال 1913 روابط انیشتین و میلوا روبه تیره گی نهاد ، طوریکه جدا از همسرش در برلین ، تنها زندگی می نمود .
در سال 1919 میلادی هنگامیکه وی در دانشگاه تدریس می کرد بین آنها طلاق انجام گرفت ،چهار ماه بعد در سن 34 سالگی انیشتین با دختر عمویش “السا” که زنی بیوه وصاحب دو فرزند بود ازدواج نمود تا سال 1936 پس از در گذشت “السا” این پیوند ادامه داشت .
هنگامی که تئوری او در مورد شکست نور توسط دانشمندان در خورشید گرفتگی سال 1919 ثابت شد انیشتین یک شبه در جهان مشهور شد . با اینکه فروتنی اخلاقی او با شهرت طلبی مناسبتی نداشت ، او از این شهرت برای اهداف ارزشمند سیاسی و اجتماعی استفاده کرد . نیز در راستای از بزرگداشت یک عصر علمی جدید ، وی بعنوان سفیر صلح سازمان ملل ، بهره گیری از علم را برای رفاه و نه تخریب نوع بشر تبلیغ میکرد .

یکی از مسائلی که انیشتین را رنج می داد ، آن بود که بسیاری از جوانان یهودی که عاشق علم و معرفت بودند جایی برای ادامه تحصیل نمی یافتند . اکثر دانشگاه های اروپای شرقی بطور قاطع از قبول آنان خودداری می کردند . این وضع حتی به اروپای مرکزی هم سرایت کرد ، از این رو برای وی این تعبیضات تحمل ناپذیر و رنج آور بود . در سال 1921 میلادی تصمیم گرفت که رسما از نهضت استقلال یهود پشتبانی کند. ابتدا با “حئیم وایزمن” رهبر نهضت روابطی بر قرار نمود سپس برای اولین بار در خصوص طرح تاسیس دانشگاه یهودی اورشلیم با وی مذاکرات ثمربخشی را انجام داد . و خود شخصا برای تاسیس دانشگاه عبری در بیت المقدس ، مسافرت های تبلیغاتی به نقاط مختلف جهان انجام داد.
در خلال سالهای 1920 در حالیکه از اهمیت فعالیت های علمی او قدری کاسته شده بود ، فعالیت های سیاسی و اجتماعی همراه با سخنرانی های انیشتین از یکسو و نیز بحث های علمی در دفاع از تئوری هایش ، بیش از بیش بر محبوبیت و شهرت او افزود . ضمن آنکه هرازگاهی دانشمندان جوان را به بکار گرفتن تئوری های علمی خود تشویق میکرد . مناظره علنی او با “نیلز بوهر” کمی پیش از بقدرت رسیدن نازی ها نشان داد که هنوز از یک جامعه علمی در آلمان اثری وجود دارد .
انیشتین بر این باور بود سوسیالیسم از جهت رفاه انسانها شکل گرفته است و سرمایه داری بلای بزرگی است و تمام نظام فرهنگی وآموزشی از این بلا رنج می برند و پژوهشگران نهایت بسوی کسب مال و ثروت کشانده می شوند و فقط تنها یک راه وجود دارد که بتوان این مصیبت وخیم را حذف کرد و آن طریق برقراری یک اقتصاد سوسیالیستی می باشد که همراه با نظام آموزشی در جهت اهداف اجتماعی تعین شده باشد .
در سال 1922 میلادی آلبرت انیشتین از شرکت در جامعه ملل استعفا نمود ، علت این حرکت را ضعف و ناتوانی جامعه ملل در مقابل اعمال هر گونه رفتار غیر انسانی از جانب قدرتهای بزرگ می دانست . او متوجه این نکته بود که تنها ایمان به سوسیالیسم نمی تواند موجب حل مسائل اجتماعی گردد و متعقد بود حکومت می بایست مردمی باشد و لازمه یک حکومت دموکراسی ، تشکیل احزاب می باشد . ( دو سال بعد به جهت فشار افکار عمومی مجددا به عضویت جامعه ملل در آمد .
در راستای فعالیت های سیاسی و بشر دوستانه در سال 1929 انیشتین در تظاهرات یهودیان در برلین طی سخرانی اظهار داشت ، قوم یهود نقش خاصی در حفظ صلح جهان دارد، زیرا این قوم در طول تاریخ نشان داده که با نیروی تفکر می توان در مقابل ظلم و ستم ،جور و فشار ایستادگی کرد . او در راه دوستی ملت ها همواره جمله معروف “بنژامین فرانکلین را ذکر می کرد «هیچگاه در جهان صلح بد و جنگ خوب وجود نداشته است »
هنگامی که هیتلر در سال 1933 به قدرت رسید ، انیشتین از مقام استادی در دانشگاه برلین استعفا داد و همراه همسرش “السا” به امریکا مهاجرت نمود . دیری نپائید در انستیوی علوم پیشرفته در دانشگاه پیرینستون در نیوجرسی مشغول تدریس شد . در نهم مه همان سال دانشگاه پیرینستون دکترای افتخاری به او داد و ریاست دانشگاه به زبان آلمانی ضمن خوش آمد گوئی اعلام نمود ، ما به “کریستف کلمب” جدید جهان علم و دانش سلام می گوئیم که در قلب اقیانوس اندیشه ها به تنهائی سفر نمود .
پس از مدتی انیشتین در ارتباط با ورودش به ایالات متحده امریکا اعلامیه ای را با این مضمون منتشر نمود .
تا زمانیکه اختیار من در دست خودم هست ، تنها در کشوری سکونت خواهم نمود که در آن آزادی سیاسی و آزادی عمل و نیز همچنین تساوی حقوق افراد در مسائل قانونی بطور یکسان رعایت و اجرا شود . مفهوم آزادی سیاسی یعنی آزادی در بیان عقیده شخصی و نوشتن نظریات خصوصی و احترام گذاشتن به هر نوع عقیده فردی . این وضع و حالت مورد قبول من هست که در حال حاضر در آلمان وجود ندارد .
هنگام شعله ور شدن جنگ دوم شایعات رسیده خبر از دستیابی آلمانیها به بمب اتم می داد با اصرار “لئوزیلارد” ، آلبرت انیشتن نامه ای برای رئیس جمهور “فرانکلین روزولت” نوشت و احتیاج به یک پژوهش عمیق در زمینه بدست آوردن قدرت اتم توسط آمریکا ، به او گوشزد نمود . نامه مشهور انیشتین بطور وسیعی زمینه ساز گسترش پنهانی برای بدست آوردن بمب اتمی شد که البته منتهی به جنگ با ژاپن و با دو انفجار اتمی توسطه امریکا در سال 1945 میلادی جنگ جهانی دوم پایان گرفت . بعدها انیشتن مخالفت خود را با بکار بردن بمب اتم ابراز کرد . در سالهای 1950 میلادی او بطور شدیدی با روش های مستبدانه سناتور ژوزف ماگارتی به مخالفت برخاست و از دیگر دانشمندان خواست که در این راستای فعالیت های غیر مسئولانه سیاستمداران را محکوم .
از اوایل سال 1955 میلادی انیشتن فعالانه در مورد تئوری « حوزه یک نواخت » کار میکرد او امیدوار بود بتواند در یک نظریه تبادل بین جاذبه و الکترو مغناطیس را توجیه کند . کار او در این زمینه توسط دانشمندان دیگر چون استیفن هاوکینگ و دیگران ادامه یافته است .
در آپریل 1955 آلبرت انیشتین در بیمارستان شهر پیرینستون بستری شد ، پزشک معالج او توصیه نمود که باید برای انجام یک عمل جراحی به نیویورک سفر کند . اما انیشتین از این امر امتناع ورزید و قرار شد که پسرش رضایت وی را جلب کند ، فردای آنروز در ساعت 7:15 روز هجدهم آپریل 1955 میلادی آلبرت انیشتین در سن 76 سالگی چشم از جهان فرو بست . بالای سرش نامه ای یافتند که این جمله نوشته شده بود .
( هیچ مراسمی برای تشییع جنازه من بر پا نکنید ) از این رو در مراسم خاکسپاری فقط معدودی از خویشان و دوستان بسیار نزدیکش حضور یافتند . در حالیکه پرچم دانشگاه پیرینستون بحال نیمه افراشته در آمده بود .
بایداذهان داشت “آلبرت انیشتین” بیش از هر دانشمند دیگری در جهان ، دنیای پیشرو علم را رهبری کرده است ، مسلما هیچ کس دیگر نیرو و اهمیت دست آوردهای دانش فیزیک را مثل او آشکار نکرده است . با وجود آنکه دولتمردان کشورها جهان همواره بفکر هر چه بیشتر کسب قدرت هستند . ولی مردم آنها پیشرفت دانش را فقط برای بهبود زندگی خود می خواهند . در این راستای نه تنها تأثیرات علمی این دانشمند بزرگ (آلبرت انیشتن) بویژه در تئوری هایش برای بشر راه گشا بود ، بلکه در معنویت هم نمونه ای خاص بود .
از قول او گفته اند که خداوند هرگز طاس نمی اندازد ، باید زندگی در زیر آسمان مفهومی داشته باشد .

آثار منتشره توسطه آلبرت انیشتین :
نسبیت – نظر وحدت میدان – درباره صیونیسم – جنگ چرا (با همکاری زیگموند فروید) –
دنیائی که من می بینم – تکامل فیزیک – (با همکاری لئوپولد انفلد) – سالهای آخر عمر من – نامه های خصوصی (خطاب به دانشمندان ، سیاستمداران ، هنرمندان و بزرگان عصر خود) که تعداد آنها بیش از پانصد نامه می باشد .

بر گرفته از یادداشت های :
مهندس انور ظهیر
دکتر بقراط صفائی

انیشتین در بسط تئوری کوانتوم و مکانیک آماری سهم بسزائی در جهان ارائه نموده استاو جایزه نوبل فیزیک را در سال ۱۹۲۱ برای خدماتش به فیزیک نظری و به خصوص به خاطر کشف قانون اثر فتو الکتریک دریافت نمود . او نیز به دلیل تأثیرات چشمگیرش ، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین فیزیک‌دانان های قرن بیستم شناخته می‌شود که به این جهان پا گذاشته‌اند.

گردهمائی برندگان جوایز نوبل در مراسم بزرگداشت صدمین سالگرد آلفرد نوبل ( سینگلر لوئیس ، فرانک گلوگ ، آلبرت انیشتین و اروین لنگومر )در هتل روزولت نیویورک 1933 میلادی

به مناسبت 72 سالگی آلبرت انیشتین ، عکاس از او خواهش می کند که لبخند بزند
پیرینستون 1951 میلادی


آلبرت انیشتن و چارلی چاپلین

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *