در پنجم ژانویه 1895 میلادی در محوطه مدرسه نظامی پاریس، فریاد تنفرسربازان هنگام رژه، هوای سرد و یخ زده را می شکافت . آلفرد دریفوس با لباس نظامی موقعر و مغرورانه در زیر باران سرد بحالت خبردار ایستاده بود . در مقابل وی گروهی از حاضرین نظامی و غیر نظامی با فریاد مرگ بر دریفوس، مرگ بر یهودیان وی را مورد توحین و بی حرمتی قرار دادنند. یک افسر درجه دار تکمه های لباس دریفوس، بعد نشان های اورا از لباس جدا کرد، سپس شمشیرش را روی زانو خود به دو نیم کرد . دریفوس در زیر سرزنش و دشنام حاضرین از میدان مشق عبور نمود . با وجود آنکه او فریاد می زد «من بی گناه هستم» جمعیت وی را مضحکه قرار داد. دریفوس تا پایان عمر به تبعید در جزیره شیطان در ناحیه گویان محکوم شد . آلفرد دریفوس از شخصیت های نظامی فرانسه بوده که توطئه نافرجام علیه او، زندگی سیاسی و اجتماعی روشنفکران فرانسه در اواخر قرن نوزدهم را تحت الشعاع در آورد .
آلفرد دریفوس در نهم اکتبر 1859 در شهر میلوس از توابع آلزاس (از قلمروهای امپراطوری آلمان) در یک خانواده یهودی ثروتمند چشم به جهان گشود. پدرش “رافائل” از شخصیت های شاخص و وطن پرست بود که قبل از اشغال آلزاس در سال 1871 توسط نیروهای آلمان، به فرانسه تعبید گردید . علاقه آلفرد به ارتش به حدی بود که در هجده سالگی به آکادمی ملی ارتش فرانسه ملحق شد و با شایستگی مدراج ترقی را طی نمود و با وجود محیطی آنتی سییتزم و حسادت همردیفانش، بعنوان اولین فرد یهودی در وزارت جنگ به درجه سروانی رسید .
در 24 سپتامبر 1894 سازمان ضد جاسوسی فرانسه توسطه یکی از مامورین سازمان در لباس مبدل خدمتکار ( در این پوشش) جهت نظافت به سفارت آلمان که “بوردو” نامیده میشد، رفت و آمد می کرد متوجه خرده کاغذ و نامه ای مشکوک می شود و آن را به مافوق خود گزارش می دهد .با برسی این مدارک، مشخص می شود که شخصی درجه دار از درون ارتش فرانسه برای آلمان ها اطلاعات مهم نظامی ارسال می کند که شامل جزئیات کاملا محرمانه از سلاح های جنگی و دسته های نظامی مستقر در مرز است . این امر باعث نگرانی شدید سران ارتش شد.و با تحقیق مختصر و عاجلانه، بموجب داشتن تنها سرنخ موجود در این نامه حرف “د” که به عنوان نام مختصر شخص جاسوس و نیز بررسی و تطابق دست خط ، نظر سرویس ضد جاسوسی را به سمت افسری به نام آلفرد دریفوس یهودی جلب کرد . بلافاصله اورا به اتهام خیانت بازداشت نمودند . محاکمه دریفوس بطور مخفیانه در دادگاه ارتش انجام گرفت .در دادگاه از دریفوس خواسته شد به جرم خود اقرار کند، با این حال وی که مصمم به اثبات بیگناهی خود بود هرگونه ارتباط با این ماجرا را انکار کرد. بدین ترتیب و با وجود عدم شواهد کافی و فقط به دلیل تشابه دست خط، دریفوس به اتهام جاسوسی برای آلمان محکوم به خلع درجه و لباس نظامی نیز زندان ابد در گینه فرانسه تعبید گردید . در آن زمان، گذشته از جریانات سیاسی که در جناع های مختلف فرانسه صورت می گرفت دستگیری دریفوس یهودی انعکاسی بود از آنتی سمیتیسم قوی در فرانسه ، گرچه بیش از دویست هزار یهودی در فرانسه مقیم بودند، رهبر اصلی جنبش ضد یهودی فرانسه فردی بود بنام “ادوارد ردومان” که در سال 1886میلادی دو جلد کتاب تحت عنوان «یهودیان فرانسه» منتشر نمود و یهودیان را عامل اصلی ضعف و شکست فرانسه در جنگ 1870 میلادی معرفی کرده بود . ماجرای دریفوس جنجال بزرگی را در جامعه فرانسه برپا کرد و فرصتی را فراهم آورد برای ادوارد رومان و یاران ضد یهودی وی که بر علیه یهودیان تبلیغات گسترده ای را در این مقطع انجام دادند . همزمان برادر دریفوس شواهدی مبنی بر اینکه جاسوس واقعی استر هازی ( افسر ارتش فرانسه و از خانواده اشرفی مجارستان ) بوده را در اختیار مطبوعات گذاشت و بر علیه او اقامه دعوا کرد . عکس العمل مخالفین، با شعار اینکه چگونه یک یهودی با خیانت کردن این اجازه را به خود داده تا جایگاه و اعتبار ارتش را زیر سوال ببرد، نه تنها شرایط را برای نجات دریفوس سخت تر کرد. نیز همچنین با درز این ماجرا به رسانه های خبری بار دیگر حساسیت افکار عمومی را برعلیه وی تشدید کردند . از سوی دیگر سرپوش گذاشتن مقامات روی پرونده دریفوس ابعاد جدیدی به خود گرفت. دیری نپائید که “استرهازی” در دادگاه نظامی محاکمه شد ولی به توصیه مقامات تبرئه و در عوض، شواهد جدیدی برای محکومیت دریفوس ارائه گردید . اوضاع به سمتی پیش می رفت که پرونده دریفوس برای همیشه بسته شود اما حادثه بزرگی این مسیر را تغییر داد. در صبح روز سیزدهم ژانویه 1898 روزنامه “سپیده دم” چاپ پاریس در صفحه نخست خود مطلبی را به قلم «امیل زولا» منتشر کرد که بعدها به یکی از مشهورترین مقالات در تاریخ روزنامه نگاری جهان مبدل شد . وی با تیتر من متهم میکنم، برای نخستین بار به شکلی بی سابقه مقامات عالی ارتش را به سرپوش گذاشتن روی پرونده دریفوس متهم کرد. وی با استفاده از اعتبار و محبوبیتی که داشت . در دفاع از بی گناهی دریفوس افکار عمومی را مورد خطاب قرار داد و دست اندرکاران دادگاه نظامی را به زیرپا گذاشتن قانون و ساخت مدارک جعلی متهم کرد . درپی آن زولا مورد تعقیب قضایی قرار گرفت و به یکسال زندان محکوم گردید . زولا به توصیه دوستانس به انگلستان گریخت، و به فعالیت ها و مبارزه خود در این زمینه ادامه داد . انتشار این مقاله، نه تنها جامعه فرانسه را در بهت و ناباوری قرار داد . بلکه باعث جلب نظر افکار عمومی جهانیان به این رسوائی بزرگ شد . لذا از سوئی برای حمایت از بی گناهی دریفوس ، پای ارتش آشکارا بمیان آمد . ارتشی که نزد جامعه فرانسه مقدس و خدشه ناپذیر بود . از سوئی دیگر بسیاری بر این نظر بودند که با فرض بیگناهی دریفوس این مسئله نباید علنی می شد و می بایست فرد را قربانی جایگاه مهم ارتش کرد .
چند ماه بعد مشخص گردید که در ستاد ارتش شخصی بنام سرهنگ هربرت ژوزف هنری مدارک را بین سالهای 1898-1894 را جعل می کرده است . هنری باین عمل اقرار و خودکشی کرد، رئیس ستاد ارتش و وزیر جنگ نیز استعفا دادند و استر هازی به انگلستان گریخت .
در تابستان 1899 دادگاه نظامی (دادگاه عالی استیناف) محاکمه اولیه دریفوس را لغو نمود و دو ماه دیگر در دادگاه نظامی جدید، بار دیگر دریفوس را گناهکار شناخت و به ده سال زندان محکوم نمود . دیری نپائید رئیس جمهور فرانسه او را مورد عفو قرار داد، بلاخره در سال 1906 پس از مجادلات و کشمکش ها بین دولتمردان فرانسه دادگاه حکم به بی گناهی و آزادی دریفوس را اعلام نمود . دریفوس به ارتقاء درجه سرگردی و دریافت مدال افتخار فرانسه (شوالیه لژیون دونور) مفتخر وبدنبال آن بدریافت درجه سرتیپی نائل گردید .
باز تاب این ماجرای تاسف آور دریفوس، موجب جدائی کلیسا از سیاست در فرانسه در اواسطه سال 1905 میلادی و نیز همچنین پیدایش حزب سوسیالیست در آن کشور و نیز اثر و نفوذ آن بر تئودور هرتصل (در پی دنبال نمودن ماجراهای دادگاه و مشاهده احساسات یهود ستیزانه) در شکل گیری حزب صهیونیسم در جهان گردید .
پس از به اثبات رسیدن بی گناهی آلفرد دریفوس و اعاده حیثیت و بازگشت آرامش به زندگی این سرباز مهین پرست، او با افتخار و روحیه ای قوی و مقاوم به زندگی ساده خود در پاریس ادامه داد و در 12 ژوئن 1935 در سن 75 سالگی چشم از جهان فرو بست .
ماجرای آلفرد دریفوس سر تیتر مجلات فرانسه در سال 1900 میلادی