جنگ جهانی دوم در سال 1939 میلادی با حمله ارتش آلمان به لهستان آغاز گردید و تا اواخر سال 1945 ادامه داشت، طی این خونین ترین در گیری انسان در طول تاریخ بشریت، میلیون ها انسان بی گناه جان باختند، اما غیر از رهبران کشور های متخاصم ، بعضی از سران نظامی و سیاستمدارها، فقط تعدادی محدود از این جان باختگان (بعنوان نمادین) چون قهرمان های جنگ، نامشان ماندگار و در صفحات تاریخ جنگ های جهان به ثبت رسیده است .
از آن جمله “آنه فرانک” دختر نوجوان یهودی که با بجا گذاشتنن خاطراتش که (پس از مرگش بچاپ رسید) نشان از عشق و امید به زندگی می باشد، نه تنها نام خود را بعنوان یک نویسنده یهودی آلمانی، بلکه بعنوان نمادی از قربانیان «هالوکاست» در تاریخ جهان به ثبت رسانیده است .
آنه فرانک در 12 ژوئن 1929 میلادی در شهر فرانکفورت دیده به جهان گشود . او چهارساله بود، با به قدرت رسیدن حزب نازی در سال 1933 با هدف تعقیب و آزار رسانیدن یهودیان ، خانواده اش تن به یک مهاجرت ناخواسته داد و آلمان را ترک گفته در آمستردام هلند سکنا گزیدند .
با حمله نازی ها در سال 1940 به هلند، رفتار یهودستیزی با خشونتی بی سابقه در قالب قوانینی جدید اجرا می شود، یهودیان بطور کلی از فعالیت های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ممنوع می شوند. وحشتی خوفناک از نا امنی و آینده ای نامعلوم بر بیشتر شهرهای یهودی نشین اروپا سایه می افکند.
با این وجود آنه فرانک نو جوان بدور از همه این شرایط دهشتناک، وقتش را با همکلاسیهایش و درس خواندن و نیز در پی گرفتن نتایج خوب امتحاناتش می گذراند . در یک بعد از ظهر آفتابی آنه در ایوان بیرون خانه به تنهایی کتاب می خواند . زنگ خانه به صدا در آمد . گوئی زندگیش ناگهان دگرگون شد . مامور «اس اس » ورقه ای برای توقیف پدرش در دست داشت ، خانواده می بایست فرار کنند . مادرش خانواده ” فان پلس ” را خبر کرد . آقای “فان پلس” همکار و دوست صمیمی “اتو فرانک” است . “میپ ” و شوهرش “جان کییی” از دوستان خانوادگی آنان، کمک می کنند تا آنها زودتر چمدانهایشان را ببندند و به جائی امن بروند. بزودی خانواده به ساختمان اداری (دفتر کار اوتو فرانک) وارد شدند، از پله ها بالا رفتند تا به یک در خاکستری رسیدند که در پشت آن چندین اتاق مخفی وجود داشت دیری نپائید، فان پلس، همسر و پسر پانزده سالشان “پیتر” به آنها پیوستند .
نوشتن خاطرات آنه از دوازدهم ژوئن 1942 شروع گردید . موضوع آن بازگو کننده خاطرات تاثر انگیز یک دختر جوان و با احساس از تجربهٔ پنهان شدن وی و خانوادهاش در طول اشغال هلند توسط آلمان نازی می باشد . دفتر خاطراتی که بعنوان هدیه سیزده سالگی به او داده شده بود. دیری نمی گذرد آنه دلیلی برای نوشتن خاطرات می یابد . در حقیقت او در این مخفیگاه یک دوست نزدیک ندارد آنه فرانک می خواهد این خاطرات برایش مثل یک دوست حقیقی باشد او این دوست را “کیتی” می نامد . او در این خاطرات بطور مختصر از پدرش “اوتو” می نویسد که وی در سن سی و شش سالگی با مادرش “ادیت” که بیست و پنج ساله بود ازدواج می کند . خواهر بزرگترش “مارگوت” در سال 1926 در فرانکفورت به دنیا می آید آنه جزئیات زندگی دنیای خودش و نیز همراهانش را در آن مخفیگاه می نویسد .
در بخشی از این خاطرات بیان شده. اغلب شب ها همگی، برای شنیدن اخبار جنگ به رادیو گوش می دادیم . همچنین داستان های وحشتناک از آزار و تعقیب یهودیان توسط نازی ها، از طریق “میپ” و دیگران که آن ها را مخفی کرده بودند به آنها می رسید . دیری نپائید، آنها که فکر می کردند برای هفت نفر همانقدر خطرناک است که برای هشت نفر، از این رو تصمیم گرفتند یک نان خور دیگر یعنی یک دکتر دندانساز بنام “فردریک فقر” را هم بپذیرند . آنه می بایست اتاق کوچک خود را با دندانساز کم حرف که به سختی می توانست او را درک کند و نمی توانست چیزی را به یاد بیاورد شریک شود . با وجود هم اتاقی غریبش او خودش را گناهکار احساس می کرد که در مکانی امن خوابیده است و دیگر همکلاسی هایش در محیطی نا امن یک زندگی وحشتناک را تحمل می کنند . او اشاره می کند، دزدان در شب به طبقه پایین دستبرد زدند و پس از مدتی دو مرتبه ساختمان آن ها را مورد دستبرد قرار دادند . یکبار پلیس نزدیکی های مخفی گاه آنها آمدند . اما یهودیان مخفی شده شانس داشتند که کشف نشدند .
در بخشی دیگر اشاره شده، هیچکس در مدت روز جرئت نمی کرد که حرکت بکند ، یک نفر درطبقه پایین شاید بشنود و شک پیدا کند . در حالی که در اطراف آن ها صدای بردن دیگر یهودیان با گاری ها به جای نامعلومی شنیده می شد . پدرش (اوتو) همه شب برای آنها « نمایش نامه های گوته و شیلر را می خواند آنه داستان های متفاوتی از آنچه می شنید و یا خودش رویت می کرد، نوشته است. او عمیقا در مورد آسیبی که ممکن بود به دوستان همکلاسیش وارد آمده باشد متاسف بود . این دوست اکنون کجاست ؟ . او دعا میکرد که این دوست از جنگ جان سالم بدر ببرد . آنه خودرا در آینه می دید گوئی قیافه اش عوض شده ، و لباس هایش تنگ تر، سیاست و اخبار مربوط به نزدیکی حملات متفقین، نوید بخش رسیدن آزادی و رسیدن بهار در هم آمیخته بود.آنه مستقیما با خدا گفت و گو می کرد . برای چه با بیشتر یهودیان متفاوت با سایر مردم رفتار می شود ؟ ولی او نیرومندی ملتش را باور داشت، میدانست که با وجود یهودستیزی، ظلم،ستم و نفرت زیاد یقینا آنها پایدار باقی خواهند ماند.
درست یک ماه بعد از حمله متفقین به مرکز فرماندهی آلمان ها،مخفی گاه آنان فاش شد و بلافاصله توسطه پلیس مورد حمله قرار می گیرد . همگی آن ها همراه دوستان مسیحی شان بازداشت و به اردوگاه کار اجباری فرستاده می شوند . در تمام مدت ماه آگوست 1944 خانواده فرانک ، فان پلس و دکتر ففر را با هم در اردوگاه موقتی نگاهداری می شوند . در این مدت آنه و پیتر از یکدیگر جدا نشدند . در شب پنجم سپتامبر آنها را به اردوگاه «آشویتس» فرستادند . مرد ها و زن ها بلافاصله از همدیگر جدا می شدند . آقای “فان پلس” بلافاصله به اتاق گاز فرستاده شد . دکتر “فقر” به اردوگاه دیگری منتقل شد که بعد از مدت کوتاهی جان سپرد . درست بعد از سال نو میلادی 1946 مادر آنه در «بیرک نائد» اردوگاه زنان نزدیک اشویتس جانسپرد .
با نزدیک شدن ارتش سرخ شوروی گروه بسیاری از زندانیان در سرمای جانسوز اجبارا (به پیاده روی مرگ) به چکوسلواکی و آلمان فرستاده شدند . خانم “فان پلس” در اواخر ماه آوریل در این پیاده روی طاقت نیاورد و جانسپرد. “مارگوت” و “آنه” به اردوگاه «برکن بلسن» منتقل شدند . در آن جا در وضع وحشتناکی بسر می بردند . در ماه فوریه 1945 هر دوی آنها از بیماری تیفوس دنیا را وداع گفتند . گفته می شود که مرگ آنه فرانک چند روز پس از مرگ خواهرش مارگوت فرانک اتفاق افتاد .
اتو فرانک تنها باز مانده آن مخفیگاه بود که از افریت جنگ جان سالم بدر برد، او در آشویتس اسیر بود که در ژانویه 1945 توسط روس ها آزاد شد . پس از جنگ اتو به آمستردام بازگشت، او به یاد خانوده اش تصمیم به انتشار خاطرات دختر کوچکش “آنه” گرفت و با تلاشی که انجام داد در نهایت در سال 1947 این مجموعه بصورت یک کتاب به زبان هلندی چاپ گردید .در سال 1952 این کتاب تحت عنوان «خاطرات یک دختر جوان» به انگلیسی ترجمه شد . اتو در سال 1980 در سویس جان سپرد با دانستن این موضوع که خاطرات “آنه فرانک” به بیشتر زبان های دنیا برگردان شده و میلیون ها انسان آن را خوانده اند .
خاطرات آن فرانک یک اثر ادبی جهانی است . داستان او قوی و با معنای ژرف می باشد نه فقط برای اینکه این کتاب داستان مقاومت و قهرمانی است، بلکه برای اینست که بسیار خوب و با احساس نوشته شده . گرمی و سادگی بیانش و توانائیش در ترکیب احساسات درونی و افکارش نشانگر استعداد درخشان یک دختر جوان است .
این اثر که یکی از پر خواننده کتاب های جهان در نیم قرن گذشته بشمار می رود، تاکنون چندین نمایشنامه و فیلم سینمائی بر اساس آن ساخته شده است . بعبارتی این دفتر خاطرات، آنه فرانک را به یکی از مطرح ترین قربانیان نسل کشی یهودیان (هولوکاست) مبدل نموده .
در ماه مه 1960 میلادی ساختمانی که خانواده آنه فرانک و چهار نفر دیگر، بیش از دو سال در اطاق های مخفی آن زندگی می کردند به موزه تبدیل شد و امروز در ردیف یکی از پر بازدید کننده ترین موزه های آمستردام به شمار می رود .