جهانگیر صداقت فر در سال 1322 خورشیدی (1943 میلادی) در محله عودلاجان تهران در یک خانواده متدین یهودی چشم به جهان گشود. زمان تولد وی مصادف شده بود با اواخر جنگ جهانی دوم، مقارن با حمله متفقین به شرق اروپا و اشغال ایتالیا.
والدینش اگرچه از تحصیلات کم بهره بودند، اما کوشایی و تلاش روزمره و پیگیریشان در فراهم آوردن امکانات رفاهی و تربیتی فرزندانشان آنچنان با عطوفت و مسئولانه انجام می گرفت که همواره جهانگیر موفقیت و پیشرفتش در زندگانی را مرهون زحمات آنان می داند.
جهانگیر تحصیلات ابتدایی و سیکل اول متوسطه را در مدرسه اتحاد (آلیانس) به پایان رسانید ، سپس جهت ادامه سیکل دوم دبیرستان، ابتدا رشته ادبیات را در دارالفنون برگزید، اما دیری نپایید که به رشته ریاضی علاقمند شد و متعاقباً با تغییر رشته، کلاس دهم خود را در دبیرستان «مرات» پشت سر گذاشت و دو سال آخر را در دبیرستان کوروش به ادامه تحصیل مشغول بود.
او برای تحصیلات عالیه،در رشته معماری دانشگاه تهران، در آزمون کنکور سراسری شرکت نمود، با وجود تلاش های پیگیر نتوانست از سد کنکور بگذرد و بناچار جهت ادامه ی تحصیل جلای وطن نمود. در اوایل سال 1963 میلادی پس از مدت کوتاهی اقامت در نیویورک وارد کالج Queens گردید،ضمن آنکه از چند روز قبل جهت تأمین هزینه زندگی مشغول به کار شده بود.
جهانگیر صداقت فر در سال 1970 موفق به اخذ لیسانس معماری و متعاقباً در سال 1971موفق به اخذ لیسانس شهرسازی از دانشگاه ایالتی کِنت اوهایو شد و بلافاصله در همین رشته شروع به کار و تدریس کرد .
وی در سال 1972به دلایلی جهت تدریس از دانشگاه کِنت به دانشکده معماری همیتون در ایالت ویرجینا نقل مکان کرد. همزمان اولین اثر تحقیقاتی خود را با نامEntopia که در راستای اسکان دادن صحیح انسان ها و ایجاد یک محیط زیست سالم، با همیاری دانشگاه به زیر چاپ برد.
یکسال بعد دانشگاه همیتون چاپ دوم این رساله را به انجام رسانید. استقبال از این کتاب به حدی بود که فراسوی مرزهای آمریکا در بعضی از مراکز فرهنگی و دانشگاه ها کتاب فوق ترجمه و تدریس گردید.
جهانگیر صداقت فر ذوق و استعداد هنریش به ادبیات فارسی و شعر را از دوران بلوغ، هنگامیکه مشغول تحصیل در کلاس ششم دبستان بود از خود نشان داد طوریکه معلم انشاء ضمن تأیید نوشته هایش پیش بینی کرد که روزی می تواند نویسنده یا شاعر خوبی شود.
فعالیت های ادبی وی در دوران دبیرستان با عضویت در انجمن ادبی «بیالیک» شکل جدی تری به خود گرفت. دبیر ادبیات دبیرستان کوروش، دکتر پرویز اتابکی ضمن تأیید نوشته های جهانگیر، برای تشویقش، کتاب های مختلف ادبی را برای مطالعه به او هدیه داد و در نشستی که در کافه نادری انجام داد او را با زنده یاد مهدی اخوان ثالث (از شاعران معاصر) آشنا نمود.
او همچنین در انجمن بیالیک، با بزرگانی چون استاد سلیمان حییم آشنا شد و سرودن نخستین دکلمه اش در یک گردهمایی باعث شد مورد قدردانی قرار بگیرد و مجموعه ای از کتب ادبی به او هدیه شود. این امر راهگشایی شد برای راه یافتن او به انجمن های مختلف ادبی و آشنایی و معاشرت با شاعرانی چون «جعفر» و «کارو».
آغاز دوران تحصیل آن هم در غربت (آمریکا) ، همه چیز بجز ادامه تحصیل را برای او تحت الشعاع قرار داد مسئولیت ایجاد منبع درآمد جهت امرار معاش و مخارج دانشگاه از یکسو و احساس سترگ، تحمل تنهایی، غریبی و بی تعلقی از سوی دیگر باعث شده بود کمتر به مطالعه و سرودن اشعار بپردازد و هرازگاهی به عنوان مرهمی بر تنهایی با ویلونش می نواخت و چند بیتی شعر می سرود وبدین سان بود که شور سراییدن رو به کاهش و آفتاب آفریدن رو به افول می رفت. از قول خودش : می پنداشتم شوق خلاقیت در من مصالح دیگر گونه یافته است، از کاربرد واژه گان سرخورده، به آهن، سیمان و شیشه پناه بردم.
سال 1970 برای جهانگیر سال پرمشغله ای بود، در فرصتی که در اواسط تابستان بدست آورد توانست پس از سال ها دوری، برای دیدار خانواده به وطن بازگردد و در همان زمان با همسرش ژانت از خانواده نوفر آشنا شد. این آشنایی سرانجام پس از مدتی به ازدواج انجامید، ماحصل این ازدواج یک فرزند پسر به نام نیما و دختری به نام آناهیتا می باشد. او پس از ازدواج مجدداً به اتفاق همسرش رهسپار آمریکا شد تا تحصیلات عالیه خود را به پایان برساند.
در سال 1972 از طرف وزیر علوم و آموزش عالی و نیز دانشگاه شیراز، جهت شرکت در سمینارهای علمی و سخنرانی از جهانگیر صداقت فر دعوت به عمل آمد. دعوتی که برای او بسیار موفقیت آمیز بود و پیامد آن پیشنهاد سازمان محیط زیست جهت طراحی و احداث پروژه مجموعه بزرگ پارکی به وسعت 300 هکتار در شمال شرق تهران (منطقه فرحزاد) بود که نام آن بعدها به پارک پردیسان تغییر یافت.
این پروژه به عنوان یکی از بزرگترین پارک های خاورمیانه به شمار می رفت که شایسته ی پایتخت ایران باستانی (تهران) بود و شامل مراکز آموزشی، تفریحی، دریاچه ی مصنوعی، فضا جنگل کاری شده، باغ های گیاه شناسی، آکواریوم، باغ وحش مدرن، موزه های تاریخ طبیعی و بسیاری تسهیلات تفریحی و علمی دیگر بود.
پذیرش طراحی و اجرای این پارک نقطه عطفی برای مهندس جهانگیر صداقت فر شد و مدیریت این پروژه موجب آشنایی نزدیک وی با بعضی از پرآوازه ترین طراحان، معماران و اندیشمندان آن زمان گردید، همچین نخستین شالوده ریزی طرح فوق در سال 1353خورشیدی موفق به دریافت نشان لیاقت از American Society of Landscape Architects شد.
مهندس جهانگیر صداقت فر افزون بر طرح پردیسان، مسئولیت پروژه های دیگری را نیز پذیرفته بود وی همچنین در زمینه اهمیت رعایت فرهنگ، سنت و عوامل زیست محیطی در رابطه با معماری و شهرسازی در همایش های بین المللی مختلفی از جمله در کنفرانس مقدماتی«اسکان» در سپتامبر 1975 در سازمان ملل متحد ، همایش بین المللی در ونکوور کانادا در ماه می 1976 و در چهارمین اجلاس کمیته محیط زیست سازمان ملل Unep در نایروبی شرکت نمود و با حضورش نقش مهم و سازنده ای از خود نشان داد.
او ضمن انجام مسئولیت های مهم کاری به موازات آن، به ویژه پس از بازگشت به موطنش با وجود گذشت سالها، دوباره احساس شاعر بودن و نیاز به سراییدن به عنوان دلمشغولیاتش در تار و پودش شکوفا می شود گویی دوباره جان تازه ای می گیرد.
مهرورزی دوباره بر دیوان بزرگان کهن سرای ادب پارسی، خیام، سعدی، حافظ، مولانا، شمس تبریزی و نیز از نوسرایان، نیما یوشیج،اخوان ثالث، نادرپور، مشیری و شاملو و نیز هرازگاهی رفت و آمد با انجمن های ادبی و گفتگو با بزرگان و اساتید ادبی و جمع دوستان باعث می شود که در اوقات فراغت به سرودن شعر بپردازد.
سال 1357 پس از وقوع انقلاب اسلامی جهانگیر صداقت فر به همراه همسر و دو فرزندش تن به مهاجرت ناخواسته داد و به ناچار به غربت (آمریکا) بازگشت. طوفان حوادث انقلاب بنیاد اندیشه های وی را زیرو رو کرد و احساس لطیفش را دوباره با دوری ممتد از دیار و یاران به چالش طلبید . او که معمار و شهرسازی نخبه، زبده و سنت پرست بود، دوباره در بحران دوری از وطن و وابستگی هایش در تلاطم بی امان غربت دست به گریبان شد و می رفت تا جرأت قلمش در التهاب این مهاجرت تلف گردد. اما خیلی زود توانست مسئولیت های حرفه ای خود را سازماندهی کند و فعالیت های هنری خود را همچون گذشته بطور گسترده ای ادامه دهد.
ابتدا به شغل آزاد روی آورد (اگرچه با روحیه اش تناقص کامل داشت) اما بالاخره پس از 5 سال تلاش دوباره به حرفه مورد علاقه اش معماری بازگشت و دوباره فعالیت های هنری خود را بطور گسترده تری از سر گرفت و با شرکت در محافل فرهنگی، انجمن های هنری، ادبی و شب های شعر، ارسال مقالات فرهنگی به نشریه های فارسی زبان و سخنوری، اندیشمندی خود را به دوستداران ادب سخاوتمندانه ارائه نمود و نیز با سرودن اشعار و فرستادن به مجلات فارسی زبان در اقصی نقاط دنیا، حضور خود را به عنوان یک شاعر یهودی اعلام کرد .
جهانگیر صداقت فر در سال 1998 گزیده ای از اشعارش با نام مجموعه های «غریبانه» را منتشر کرد، سپس در سال 2003 دومین اثر خود را با نام «آزمون برگزیدگی» و در سال 2006 سروده ی دیگری با نام «خطا به کفر»را به زیر چاپ برد .
او همچنین در نظر دارد بزودی کتاب دیگری به نام «طرح ها و پندارها» را منتشر کند ضمن آنکه طی این سالها در هر فرصتی سروده ها و دیگر نوشتارهای خود را در مجلات فارسی زبان آمریکا به چاپ رسانده است .
سروده ای از جهانگیر صداقت فر : والاترین الهام: