بقراط صفائی در سال 1293 خورشیدی (1914 میلادی) در قصبه دماوند (گیلیارد) در یک خانواده یهودی متدین دیده به جهان گشود . پدر جدش حکیم یعقوب از طرف مظفرالدین شاه قاجار ، به جهت داشتن تبحر در علم طبابت ملقب به اشرف الاطبا گردید . (به روایتی اجداد او از شیراز به کاشان سپس به گیلیارد دماوند مهاجرت نموده اند .) پدر او فیض اله طبیب زاده به جهت آنکه به طبابت اشتغال داشت، در بین عام به حکیم ارسطو شهرت یافته بود. بعدها او نام خانوادگی خودش را به صفائی تغییر داد .
بقراط صفائی تحصیلات را ابتدا در مکتب خانه عبری دماوند آغاز نمود . ده سال بیش نداشت که پدرش او و دیگر فرزندانش را برای تحصیل راهی تهران نمود . او در سال 1309 خورشیدی موفق به اخذ تصدیق ششم ابتدائی ، از مدرسه نور صداقت تحت مدیریت جالینوس حکیم شد ، دوره متوسطه را هم در مدارس پهلوی ، آلیانس و علمیه به پایان رسانید .
بقراط صفائی در سال 1315 به دانشکده پزشکی دانشگاه تهران راه یافت و در سال 1321 موفق به کسب دانشنامه دکترا در رشته طب داخلی گردید . دیری نپائید مطبی را دائر نمود و پس از چهار سال با اندوخته ای مختصر که پس انداز نموده بود ، برای کسب تخصص در بیماری های کودکان رهسپار فرانسه گردید . دکتر بقراط صفائی در ادامه تحصیلات پزشکی در سال 1949 جهت کار آموزی و گرفتن تخصص در ارتباط با بیماری های خونی ، به نیویورک سفر نمود و پس از گذرانیدن دوره فوق موفق به اخذ دیپلم در این رشته گردید . او پس از فراغت از تحصیل ، طی مصاحبه ای که در نیویورک انجام داد با سمت دکتر بهداشت جهانی پذیرفته شد و اولین محل مأموریت وی را در بغداد تعیین نمودند . اما دکتر بقراط صفائی از رفتن به بغداد امتناع ورزید و درخواست نمود که محل مأموریتش را در وطنش ایران قرار دهند . ولی از آنجائیکه این خواسته مغایر با قوانین مرکز بهداشت جهانی بود ، او بلاجبار از سمت خود کناره گیری نمود و به ایران بازگشت و مجدداً مطبی را در تهران دائر نمود .
دکتر بقراط صفائی در سال 1328 خورشیدی با همسرش ” بالفور ” از خانواده سلیمان تهرانی ازدواج نمود ، ماحصل این ازدواج چهار فرزند ، سه دختر و یک پسر می باشد . او در سال 1335 مطب را رها نمود و به استخدام بخش پژوهش و تحقیقات دانشگاه تهران درآمد . ابتدا در بخش بیماری های داخلی سپس به مرکز سرطان شناسی انتقال یافت . از آنجائیکه (همزمان) مادر او ” طوبی نعیم ” مبتلا به سرطان شده بود ، دکتر بقراط صفائی بیشتر وقت خود را به پژوهش و مطالعه به این بیماری متمرکز نمود . سرانجام پس از چهارده سال تلاش خستگی ناپذیر ، در سال 1345 خورشیدی ماحصل تحقیقات خود را در قالب دو جلد کتاب تحت عنوان « شیمی درمانی سرطان ها » تدوین و به زیر چاپ برد .
دیری نپائید ، انعکاس چاپ کتاب فوق با استقبال مراکز علمی دانشگاهی روبرو شد . و به جهت بی نظیر بودن مطالب آن ، از طرف هیأت علمی دانشگاه تهران، آنرا به عنوان بهترین کتاب منتخب علمی سال 1345 معرفی کردند . نیز همچنین از طرف محمدرضا شاه، پادشاه وقت ،در همان سال جایزه درجه اول را در کاخ گلستان (تالار آئینه) به وی اعطا گردید . ضمن آنکه در سال 1344 خورشیدی ، دکتر بقراط صفائی بواسطه تحقیقات علمی در بهبود بخش سرطان ها و تحقیقات در اثر بخشیدن « پرولاکین » در سرطان های سینه زنان و اثر BCG در بیماری Hodchekin به عضویت کمیته تحقیقات دانشگاه پذیرفته شد و سالها به عنوان دستیار با انجمن پزشکی مبارزه با سرطان همکاری نمود .
بقراط صفائی در کارنامه فعالیت های علمی و دانشگاهی خود در طی بیش از سه دهه ، با داشتن سمت های آسیستانی ، رئیس درمانگاه، دانشیاری و استادی، نیز همچنین با انتشار بیش از پنجاه مقاله علمی و پژوهشی و اجتماعی در نشریات معتبر علمی به ویژه انتشار مقاله آلودگی هوا ( که از آن در نوشتن نطق ملکه فرح در کنگره ی رامسر مورد استفاده قرار گرفت ) و انتشار نشریه « ایمونولژی » ، شرکت در سمینارهای داخلی و خارجی (انجمن پزشکی سینا، کنگره سالیانه رامسر و کنگره بین المللی لندن) با ارائه نظرهای علمی و تخصصی ، توانست نام خود را در لیست فرهیختگان یهودی و اساتید فرهنگی دانشگاه به ثبت برساند . از این رو بارها ضمن تجلیل از زحمات وی چندین تشویق نامه و و جوایز نیز همچنین مفتخر به کسب تقدیر نامه از مقامات دولتی ، نظامی و به خاطر مقاله سپاه بهداشت و آبادانی از طرف نخست وزیر وقت ” امیر عباس هویدا ” لوح سپاس به وی تعلق گرفت .
پس از وقوع انقلاب اسلامی ، دکتر بقراط صفائی از سمت خود (رئیس بخش شیمی درمانی سرطان ها در موسسه تاج پهلوی) کناره گیری و تقاضای بازنشستگی نمود و شش سال بعد به آمریکا مهاجرت نمود . بقراط صفائی در سال 1986 میلادی وارد لس آنجلس گردید ، او پس از سر و سامان گرفتن به فعالیت های فرهنگی پرداخت و به مدت ده سال در یکی از نشریات فارسی زبان (مجله کوروش بزرگ) به کارهای نوشتاری و ترجمه مقالات علمی و فلسفی اشتغال ورزید ، منجمله مطالب کتاب « بیماریهای قلب » نوشته دکتر عزیزاله فرشادی را ترجمه و در این نشریه به چاپ رسانید .
دکتر بقراط صفائی بخش اعظم مطالعات و فعالیت های فرهنگی و اجتماعی خود را چون گذشته ، بیشتر بر تاریخ و فرهنگ یهودیان متمرکز کرده بود ، ضمن آنکه نظریات خود را به صورت یادداشت از جوانی محفوظ داشته بود . او بر آئین انسان دوستی پایبند بود ، همواره از بزرگان عالی مقام جامعه خود یاد نموده و از خدمات انسانی آنان قدردانی می نمود .
پیگیری دانش به خاطر نفس دانش ، دلبستگی آمیخته با تعصب و عدالت و میلی شدید به استقلال شخصی ، از ویژگی های این شخصیت فرهیخته یهودی بود . و همین امر او را بر آن داشت تا سپاس خود را به عنوان یکی از متعلقین قوم یهود ، در هر فرصتی ابراز نماید . دکتر بقراط صفائی در سال 2004 مقارن با نودمین سال تولدش ، گزیده ای از تحقیقات و نظریاتش را که در طی بیش از شصت سال به صورت نوشتاری انجام داده بود ، در قالب چهار جلد کتاب ، تحت عنوان «آئین موسائی» به زیر چاپ برد . و بدین وسیله دین خود را به جامعه اش ادا نمود .
او بر این باور بود « آئین موسائی » بنیاد تمام مذاهب توحیدی می باشد . دکتر بقراط صفائی در سیوان 5774 عبری مطابق 2014 در سن 102 سالگی جان به جان آفرین تسلیم نمود .