عزیز دانش راد (گبای) در سال 1299 خورشیدی (1920 میلادی) در شهر گلپایگان پا به عرصه وجود نهاد.
پدرش حقنظر گبای، از روحانیون بنام گلپایگان بود که در طول حیات خود خدمات شایانی در ترویج یهودیت در آن شهر به انجام رسانید. منجمله می توان به بنای یک کنیسا در گلپایگان و نیز سفرهای متعدد به بغداد جهت تهیه، سِفِر تورای مقدس برای آن کنیسا اشاره نمود. عزیز دانش راد سه ساله بود که پدرش را (که در بازگشت از آخرین سفر خود به بغداد به سختی بیمار شده بود) از دست داد. از آن به بعد، مادرش سرپرستی و پرورش او را که آخرین فرزند خانواده بود، به اتفاق دو برادر و چهار خواهرش به عهده گرفت.
عزیز دانش راد شش سال بیش نداشت که در اثر حادثه ای زانوی چپش به سختی آسیب دید ، طوری که امکان هرگونه حرکت سریعی را از وی سلب می نمود. و علیرغم انجام یک عمل جراحی که در سن پنجاه سالگی برروی زانویش انجام گرفت،(تا حدی درد او را کاهش داد) اما تا پایان عمر، درد زانو باعث آزار و نیز سلب آسایش وی شده بود.
او جهت تحصیلات، ابتدا از خردسالی، توراه و زبان عبری را به خوبی فرا گرفت. پس از مهاجرت به تهران تحصیلات رسمی خود را در مدارس آلیانس (اتحاد) و دبیرستان نظام به اتمام رسانده، سپس در دانشکده فنی دانشگاه تهران به تحصیل در رشته برق پرداخت و با احراز رتبه اول و دریافت نشان درجه اول علمی فارغ التحصیل شد. در مراسم فارغ التحصیلی، مهندس ریاضی رئیس وقت دانشکده شخصاً نشان های درجه اول را به فارغ التحصیلان رتبه اول اهداء می کرد. ولی به دلیل یهودی بودن ایشان، مهندس ریاضی حاضر به اهداء آن نشان به وی نشد و این امر توسط شخص دیگری انجام گرفت. دست روزگار سال ها بعد هنگامیکه او در پست مدیریت وزارت اقتصاد مشغول به کار بود، روزی با مهندس ریاضی که برای انجام کاری به او مراجعه کرده بود، روبرو می شود . مهندس دانش راد با خوشرویی و حوصله کار او را انجام داده، سپس از مهندس ریاضی می پرسد که آیا او را می شناسد؟ طبیعتاً مهندس ریاضی او را به خاطر نمی آورد و مهندس دانش راد به او می گوید او همان دانشجوی رتبه اول دانشکده فنی بود که ایشان به دلیل یهودی بودنش شخصاً حاضر به اهداء جایزه او نشده بود. مهندس ریاضی بی درنگ اظهار شرمندگی کرده و از او پوزش می طلبد. وی در تمام مدت تحصیل، چه در دوره ابتدایی و متوسطه و چه در دوران دانشگاه، ضمن تحصیل به تدریس نیز اشتغال داشت. او به دلیل امکانات کم اقتصادی، با وجود سن کمی که داشت ناچار بود به محل های تدریس خود پیاده برود که با توجه به درد شدید زانویش گاه طاقت فرسا و آزار دهنده بود.
پس از پایان تحصیلات عالیه به او بورس تحصیلی برای ادامه تحصیل در فرانسه تعلق گرفت، ولی به دلیل مسئولیتی که در قبال مادرش داشت از پذیرش آن انصراف می دهد و در وزارت فرهنگ به کار تدریس ریاضیات، فیزیک و شیمی در دبیرستان های تهران (مرات و کوروش) مشغول می شود. همزمان مکانی را در میدان مخبرالدوله اجاره کرد که پس از ساعات کار در دبیرستان، به تدریس خصوصی در آنجا می پرداخت و این کلاس را سالیان زیادی در اختیار داشت و سرانجام به دلیل مشاغل سنگین دولتی ناچار به تعطیل آن شد ضمن آنکه به موازات تدریس در مقطع دبیرستان، در دانشکده پلی تکنینک تهران به عنوان استاد ریاضی تدریس می نمود .
مهندس دانش راد پس از مدتی از وزارت فرهنگ به وزارت صنایع و معادن رفت و عهده دار تشکیل دفتر مطالعات فنی گردید که بعد ها یکی از بزرگترین ارکان پایه ریزی صنعتی کشور گردید. سپس به وزارت اقتصاد با پست مدیریت کل صنایع کشور منتقل شد اما به جهت اختلاف نظری که با وزیر اقتصاد وقت پیدا کرد محل کار خود را ترک نمود. با تأسیس شرکت ملی ذوب آهن ایران و بنا به دعوت مدیر عامل شرکت ذوب آهن عهده دار مقام های مدیر امور فنی، قائم مقام مدیر عامل و سپس سرپرست امور ساختمانی کارخانه فولاد در اصفهان شد. در این سمت بارها به عنوان نماینده ایران برای انجام مذاکرات و انعقاد قراردادهای مربوطه به کشورهای شوروی، فرانسه، انگلیس و سوئیس سفرها کرد و قراردادهای اولیه را امضاء نمود .
او به پاس همین خدمات ارزنده موفق به دریافت مدال های درجه یک همایونی و نشان درجه دو تاج نائل آمد. همچنین در کنار این مسئولیت ها مدتی نیز مدیریت عامل سازمان اتکا و شرکت سیمان آریا را عهده دار بود، مشاورت سازمان برنامه و بودجه کل کشور را نیز بایستی به کارنامه مشاغل او افزود. وی در سال 1357 پس از سی و سه سال از خدمات دولتی بازنشسته شد، ولی با تلاشی پیگیر در روزهای حساس و پر مخاطره ی انقلاب با شهامت و دلسوزی از خاموش کردن کوره بلند کارخانه ذوب آهن اصفهان توسط اعتصابیون و در نتیجه انهدام کارخانه جلوگیری به عمل آورد. گفتنی است که در تمام مدت خدمات دولتی علیرغم جو ددمنشانه موجود و سم پاشی های منحرفین و متعصبین مهندس دانش راد، با پشتکار، صداقت و استقامت فوق العاده به راه خود ادامه داده و نیز، وظایف خود را به نحوه احسن انجام داد. در دوران بازنشستگی نیز دست از مطالعه و تحقیق برنداشت و هرازگاهی به ترجمه و تألیف متون و کتب مختلف در زمینه های فنی و نیز در ارتباط با تاریخ اجتماعی و فرهنگ یهود کوشا بود . او به زبان های فرانسه، انگلیسی، عبری، آلمانی و روسی تسلط داشت.
مهندس دانش راد در کنار مشاغل دولتی، به ویژه در امور اجتماعی جامعه کلیمیان ایران نیز فعال بود. در دوران جوانی با قلم زنی در نشریاتی مانند بنی آدم و اسرائیل به روشنگری در مورد مسائل یهودیان و بالاخص یهودیان ایران پرداخت. “مراد اریه” ، نماینده کلیمیان در مجلس و نیز رئیس وقت انجمن کلیمیان، از وی جهت عضویت و همکاری دعوت به عمل آورد. با پذیرفتن این دعوت و قبول مسئولیت، مهندس دانش راد فعالیت گسترده ای را به ویژه در کمیته فرهنگی و اجتماعی انجمن آغاز نمود. در سال 1344 با همیاری در تشکیل صندوق ملی انجمن کلیمیان تهران به سازماندهی آن پرداخت و بسیای از اموال متعلق به جامعه کلیمیان را از خطر نابودی نجات داد. پس از آن نیز علیرغم گرفتاری در مشاغل دولتی، همواره مورد مشورت اعضای انجمن کلیمیان بود. اعضای سازمان های مختلف یهودی در تهران از جمله سازمان دانشجویان و جامعه روشنفکران همواره از نظرات او بهره می بردند.
قبل از انقلاب ، با دستگیری حاج حبیب القانیان در سال 1356 و ، نیز پس از اعدام وی در سال 1358خورشیدی، بلافاصله ریاست موقت انجمن کلیمیان به وی محول گردید، او با درایت و شکیبایی در آن شرایط حساس و آشفته توانست با تلاشی پر ثمر انسجام و آرامش را در بین کلیمیان ایران حاکم سازد. پس از وقوع انقلاب اسلامی دیری نپایید از طرف جامعه یهودیان ایران به نمایندگی، در مجلس قانونگذار خبرگان انتخاب و برگزیده شد، مهندس عزیز دانش راد در این مقام تلاش کرد تا نه تنها از حقوق یهودیان در بطن جامعه اسلامی بلکه از حقوق مردم ایران در قانون اساسی جمهوری اسلامی دفاع کند.
مهندس عزیز دانش راد در سال 1323 شمسی با دختر عمویش، اقدس ازدواج نمود که ماحصل این پیوند سه فرزند پسر و دو دختر می باشد.
ایشان در سال 1370 شمسی (1991 میلادی) به دنبال یک بیماری طولانی در سن 71 سالگی دارفانی را وداع گفت. زندگی کوتاه ولی سراسر افتخار و غرور آفرین مهندس عزیز دانش راد نه تنها در عرصه فعالیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی یهودیان ایران درآمیخته بود، بلکه به نوعی با بجاگذاشتن تأثیرات عمیق و مثبت در جامعه غیر یهودیان ایران هم به جهت خدمات ارزند و بشردوستانه او، موجب تحسین و تشویق همگان قرار گرفته بود.