دوم شاووعوت
حَبَقوق 2/20 – 3/1 – 19
حبقوق – فصل دو
فصل سه
1. تِفیلا (نماز) حَبَقوق پیامبر برای خطاهای سهوی اش
2. ای خد.اوند، چون خبر (آمدن) تو را (برای قصاص ظالمان) شنیدم، هراسیدم.
3. کار (معجزه) خود را طی سالها تجدید فرما و در این سالها آگاه کن.
در خشم، ترحم را در نظر داشته باش.
4. خد.ا از یَمَن (عِساو) و خد.ای مقدس از کوه پاران (زمین ییشماعِل برای عطای تورا) نزول اجلال فرمود.
شکوه او آسمانها را پوشاند و مدح او کُره ی زمین را انباشت.
5. جرقه ای (از نور الهی) چون منبع نور می بود. شعاعی از قدرت (نور) او متجلی شد و آنجا نهانگاه قدرت او (بود.)
6. (برای کیفر ظالمان) پیشاپیش او طاعون می چرخید و از گام او صاعقه می آمد.
7. (خد.ا) برخاست و زمین را در نور دید. نظر کرد و گروه هایی را گریزاند.
کوه های استوار از هم پاشیدند. تپه های ثابت خم شدند. (آری) کار طبیعت از جانب اوست.
8. چادرهای کوشان را نشانه ستم دیدم و خیمه های میدیان به لرزه آمدند.
9. ای خد.ا وقتی که بر اسب خود سوار شدی، مَرکب تو (عازم) نجات (ایسرائل) بود، آیا بر رودها غضبناک شدی؟ آیا خشمت به نهرها بود؟
آیا قهرت متوجه دریا بود (که آنها را خشکاندی) تا ایسرائل از آنها بگذرد.
10. (برای) سوگندها (یی) که به پدران ما یاد کردی تا این سرزمین را به اَسباط بدهی، قول تو ابدی است.
رنگین کمانت را نمودی. زمین رودها را بیرون داد. (برای ایسرائل آب فراهم آوردند.)
11. کوه ها تو را نگریستند، برآشفتند. جریان آب (رود یَردِن) بازگشت.
لُجه ها صدای (فوران آب) سردادند. قدرت او (خد.ا، آبها را) به سوی بالا برد.
12. خورشید و ماه در جای خود ایستادند.
(ایسرائل) با نور تیرهای تو، با درخشندگی برق نیزه ات می رفتند.
13. با خشم به روی زمین گام می نهادی. قومها را با قهر درهم می کوبیدی.
14. برای نجات قومت، برای رهایی (پادشاه ایسرائل) ماشیَح خود دست به کار شدی.
رئیس خاندان شریر را تا گردن برهنه کرده، ضربت زدی.
15. سالار سپاهیان را با ستاد فرماندهی اش چنانکه بر من هجوم می آوردند تا مرا بپراکنند، سزا دادی.
شادی آنها مانند (شادی) از بین بردن مظلومی در نهانگاه ها بود.
16. با اسبهای خود، دریا و آبهای بسیارش را تا گل و لای ته دریا لگد کوفتی.
شنیدم و اندرونم به لرزه در آمد. از صدا (ی این خبر) لبهایم به هم می خوردند.
در استخوانهایم پوسیدگی پدید آمد و در جای خود می لرزیدم، تا با فرا رسیدن روز مصیبت برای دشمن آرامش یافته، بر ملتی که ضد او (ایسرائل) لشکر کشیده است، برخیزم.
17. زیرا برای دشمن، درخت انجیر گل نخواهد کرد و رهاوردی در تاکستانها نخواهد بود.
درخت زیتون محصول نخواهد داد. کشتزارها فراورده ای نخواهد بود.
نسل گوسفند از آغل بریده خواهد گشت و در آخورها گاوی نخواهد بود.
18. پس من برای خد.اوند شادمانم. برای خد.اوند رهاننده ام شادی می کنم.
19. خد.اوند – خد.ا مایه ی قدرت من است.
پاهایم را مانند آهوان استوار خواهد کرد (تا دشمنان را پی گیرم) و مرا به بلندی هایم (کوه صیون) رهنمون خواهد فرمود.
به سوی رهبر نوازندگان برای خواندن سرودهایم.
20. خد.ا در محراب مقدسش است. ای مردم دنیا، همه از ترس خشم او، خاموش!