عِقِو
چهل و ششمین هفطارا
یِشَعیا 49/14 – 51/3
دومین هفطارا از هفت هفطارای تسلا بخش یشعیا که از شَبات
پس از نهم آو آغاز شده و برای هفت هفته تا شَبات پیش از روش هَشانا پی گرفته می شود
در واپسین روزهای اسارت ملت ایسرائل در بابِل، با اینکه یِشَعیا پیوسته ایشان را به نجات الهی و بازگشت به کشور خود نوید می داد، گروهی از ملت خسته، فرسوده و رنجدیده هنوز قادر به باور و باور و پذیرش نجات از این اسارت نبوده، خود را قوم فراموش شده خد.ا پنداشته و امیدی به رهایی نداشتند.
نخستین آیه این هفطارا – و اما صیون می گوید: «خد.ا مرا ترک کرده، پروردگارم مرا از یاد برده است»، نمونه ناامیدی و فرسودگی قوم ایسرائل در اعماق گالوت بابل است.
ادامه هفطارا عِقِو را پاسخ نوید بخش و امیدوار کننده ذات الهی در قالب بیان گرم و شیوای ناوی می سازد. کلامهای بشارت زای آسمانی مبنی بر علاقه و دلبستگی شدید خد.ا به ایسرائل، در بخش اول این هفطارا و بخش اول پاراشایش، تشابه فراوان این دو را می نماید.

یشعیا – فصل چهل و نه
14. و اما صیون (نام نمادین مادر قوم ایسرائل) می گوید:
«خد.اوند مرا ترک فرموده، پروردگارم مرا فراموش کرده است.»
15. (خد.اوند به زبان ناوی نوید می دهد): آیا ممکن است زنی (مادری) شیرده، طفل شیرخوارش را از یاد برده، به پسرش که از رحم خویش زاده شده، حس ترحم و دلبستگی نکند؟
آری مادرانی میان انسانها یافت می شوند که چنین نوزادان خود را فراموش کنند؛ اما من هرگز تو را (ای ایسرائل که فرزندم هستی) از یاد نمی برم. (الطاف و رحمتهایم را از تو دریغ نخواهم فرمود.)
16. اینک بنگر که من تصویر تو را بر کف دستهایم حک کرده ام و دیوارهای شهر مقدس تو پیاپی در نظر من است. (حکاکی تصویر ایسرائل برکف دستهای الهی، وصفی ادبی و به معنی آن است که ایشان پیوسته در نظر خد.اوند بوده و خواهند بود.)
17. فرزندانت برای بازگشت به وطن و سرزمین موعود در عجله و شتابند؛ اما نخست آن دسته از خرابکاران و نابود کنندگانی که میانت شکستها و شرمساری ات را برانگیخته اند، باید از میان تو در آمده، دور شوند.
(بیشتر شکستها و سختی های ایسرائل برای گناه و بی ایمانی گروهی از افراد خود قوم بوده است.)
18. اینک ای سرزمین ایسرائل چشمانت را برافراز. به اطرافت بنگر که قوم پراکنده ایسرائل گرد شده، به سوی تو می آیند. پس خد.اوند می فرماید: «سوگند به حیات ابدی ام که تو ای صیون، بی گمان، خود را با آنها (ایسرائل) همچون جواهر و زیور آلات آراسته، چون عروس، خویش را به آنها خواهی آراست.»
19. «زیرا اکنون خرابی ها و ویرانه های تو و زمین نابود شده ی تو برای این کثرت ساکنانش تنگ و کوچک خواهد بود، در حالی که ایشان باعث نابودی تو شده اند، از تو دور خواهند شد.»
20. «فرزندانت که در گالوت زاده شده اند و تو از حضورشان محروم بوده ای، بار دیگر در گوشهایت زمزمه خواهند نمود:
“اینجا (زمین ایسرائل) برای ما تنگ است. پس جایی را برای سکونت ما در سرزمین موعود تعیین کن.”»
21. «آنگاه تو در دلت خواهی گفت: “چه کسی این ملت را برای من زاده است؟ زیرا من فرزندانم (ایسرائل) را از دست داده، نازا بوده، اسیر و در به در بودم. چه کسی آنان را پرورده، بالانده است؟
اینک من در تنهایی رها شده بودم. پس اینان از کجا آمده اند؟”»
22. این است آنچه خد.اوند خالق یکتا می فرماید: «(ای صیون) اینک بنگر که من دستم را به سوی ملل عالم برافراشته (نظر افکنده)، نشان و پرچمم را برای آنان بر می افرازم (تا بدانند که قوم را برای بازگشت به سرزمین موعود به کجا ره نموده و بدرقه کنند). آنگاه ایشان پسرانت را با لطف و مهربانی تمام در آغوششان و دخترانت را با احترام تمام بر شانه هایشان به سوی سرزمین مقدس می آورند.»
23. «پادشاهان ملل عالم، چون پدران پرورنده تو و ملکه های آنها، چون مادران شیرده تو خواهند شد.
ایشان (با تمام عظمت و مقامشان به مشیت من) در برابر تو تعظیم کرده، دیده بر زمین می نهند و خاک پاهای تو را (به نشان ارادت) خواهند لیسید. پس خواهی فهمید که من خد.اوند قادر مطلق هستم.
نیز بدان و آگاه باش آنان که در انتظار من و امیدشان تنها به من باشد، ناامید و خجل نخواهند شد.»
24. «آیا می توان طعمه شکار شده را از چنگال نیرومند رهاند و آیا اسیران را از دست پیروزان و تسخیرشدگان رهایی است؟»
25. کلامی است که خد.اوند در پاسخ می فرماید: «اسیران دست نیرومندان نیز (به خواست من) رها شده، غنایم از دست ستمگر و مستبد رها می شوند؛ زیرا من فرزندان تو را نجات خواهم بخشید.»
26. «من گوشت ایشان را که بر تو ظلم و ستم روا داشته اند، (با جنگ و ستیز در میانشان) به خودشان خواهم خوراند. آنان (دشمنان) از آشامیدن خون خودشان، همچون شرابی شیرین مست شده و آن هنگام، تمام بشر خواهند دانست که من خد.اوند رهاننده تو، آزاد کننده تو و قادر مطلق یَعقوب هستم.»
فصل پنجاه
1. خد.ا چنین می فرماید:
«ای ملت ایسرائل کجاست طلاقنامه مادر شما (صیون) که با آن او را طلاق دادم؟
(خد.ا دلیل جدایی و دوری خود را از ایسرائل می پرسد.)
یا به کدام یک از طلبکاران شما را (به جای طلبش) فروختم؟
اینک بنگرید که شما برای گناهانتان (به اسارت) فروخته شده، مادرتان هم برای خطاهای شما از پیشگاه من اخراج شد.»
2. «چرا زمانی که میان شما آمدم، کسی آنجا نبود و به پیشواز من نیامده بود؟»
(چرا در شَبات ها و موعِدها که جلالم را به میان قوم ایسرائل فرستادم، کسی نبود که آنها را محترم شمارد) «و چرا زمانیکه شما را خوانده صدا می زدم، کسی به ندای من پاسخ نمی داد؟
آیا شما قوم ایسرائل می پندارید که دست (مشیت) من چنان برای نجات شما کوتاه (و بی ثمر) است؟
یا هیچ نیرو و قدرت نجاتی در من نمانده است؟
اینک بنگرید که به کلام سرزنش آمیز خود دریا را خشکانده، رودخانه ها را بیابانی خشک می کنم.
ماهیان این رودخانه و دریاها از بی آبی بسیار گندیده و از تشنگی نابود می شوند.»
3. «منم که (قادرم) و آسمانها را تاریکی پوشانده، آن را با پلاس می پوشانم.» (ضربت تاریکی در مصر)
4. و اما این خد.اوند خالق یکتاست که زبان مردی دانا فهمیده را به من (یشعیا) ارزانی فرمود تا بدانم چگونه خستگان و ضعیفان را به کلامم تقویت و امیدوار کنم.
(خد.ا) هر بامداد مرا بیدار فرموده، گوشهایم را برمی خیزاند تا به نام فردی دانا کلام او بشنوم.
5. خد.اوند خالق یکتا گوش مرا گشود. پس با خواست او مخالفت نکرده و به عقب بازنگشتم.
6. پشتم را به آنان که مرا برای ایمانم به خد.اوند ضربه می زنند، سپرده؛ و گونه هایم را در دست آنان که برای تنبیه من موهای سر و صورتم را می کنند، نهاده ام؛ و روی خود را نیز از خجالت دفاع از کلام خد.اوند و از آب دهان مخالفان کلام خد.اوند نهفته ام.
7. (همه این عذابها را شکیفتم؛ زیرا می دانم که) خد.ای خالق یکتا مرا یاری خواهد فرمود. پس مشوش و مضطرب نشدم و روی خود را برابر مخالفانم، چون سنگ خارا کردم و می دانم که شرمسار نمی شوم.
8. آن ذاتی که از من حمایت کرده، کلام مرا گواهی می کند نزدیک من است.
کیست که با من برابری و ستیز کند؟ بیاید تا برابر یکدیگر بحث کنیم.
چه کسی مخالف و ضد من است؟
به نزد من بیاید.
9. اینک بنگرید که خد.ای خالق یکتا مرا یاری می کند. چه کسی مرا محکوم می سازد؟
ببینید و شاهد باشید که همه مخالفان من و مخالفان کلام خد.اوند، چون جامه ای کهنه و دریده شده، ایشان را بید می خورد.
10. و اما ای ملت ایسرائل، کیست در میان شما که از خد.ا می ترسد و کلام خادم خد.ا را اطاعت می کند؟
با اینکه در تاریکی سختیهای زندگی به سر می برد و نور امیدی را نمی یابد، به عظمت نام خد.ا ایمان و اعتقاد داشته، توکلش به خد.اوند است.
11. اکنون بنگرید ای گروه بی ایمانان که آتشی را (پرستش بتها) افروخته و خود را با جرقه های آتش در بر گرفته اید، یا در نور آتش (بی ایمانی) خود گام می نهید و میان جرقه هایی که افروخته اید، به سر می برید. این سخن را شما از دست من (یشعیا) خواهید یافت. در اندوه و افسوس ناکامی تان به خواب خواهید رفت. (سرانجام با سرکشی هایتان در راه مخالفت با کلام خد.اوند ناکام خواهید ماند.)
فصل پنجاه و یک
1. و اما گوش فراگیرید ای شما که پیرو پرهیزکاری و عدالتید و در جستجوی خد.اوندید.
به صخره ای که از آن بریده شده پدید آمده اید، بنگرید. (اَوراهام آوینو که از نسل او ساخته شده اید بنگرید)؛ و به چشمه ای که از آن بیرون کشیده شده اید. (سارا مادر قوم ایسرائل)
2. به اوراهام پدرتان بنگرید و به سارا که ابتدا نسل شما را زاییده است؛ زیرا زمانی که او (اوراهام) تنها یک فرد تنها (بی فرزند) بود، من (خد.اوند) او را خوانده، برکت کرده و افزودم.
3. (پس) خد.اوند صیون را تسلا بخشیده است.
اوست که تمام خرابی های (ایسرائل) را آرامش داده، بیابانهایش را چون باغ عَدَن (بهشت) و صحرایش را چون باغ خد.ا خواهد گرداند.
آنجا (ایسرائل) است که سرانجام شادمانی و خوشی استوار شده، آوازهای سپاسگزاری (از خد.ا) و نوای دل انگیز موسیقی از آن مکان به گوش عالمیان خواهد رسید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *