مَطوت
چهل و دومین هفطارا
یِرمَیا 1/1 -2/3
1. سخنان یِرمَیا فرزند حیلقیاهو از کُهِن هایی که در عَناتوت در سرزمین بینیامین بودند.
2. که کلام خد.ا در روزگار یوشیاهو فرزند آمون شاه یِهودا در سال سیزدهم پادشاهی اش به او نازل شد.
3. در روزگار یِهویاقیم بِن یوشیاهو شاه یهودا، تا پایان یازدهمین سال (شاهی) صیدقیاهو بن یوشیاهو پادشاه یهودا تا اسارت اهالی یِروشالَییم در ماه پنجم (آو)، کلام خد.اوند به یرمیاهو ادامه داشت.
4. کلام «خد.ا» با من چنین بود:
5. «پیش از آنکه در شکم (مادر) ایجادت کنم، تو را می شناختم و پیش از آنکه از رحم خارج شوی، تو را ویژه کرده، پیامبری برای مردم نهادم.»
6. گفتم: «آه! خد.ا – خد.اوندا، نظر به اینکه من کودک هستم، سخن گفتن نمی دانم.»
7. خد.اوند به من گفت:
«مگو کودک هستم؛ زیرا به هر جا تو را بفرستم، خواهی رفت و هر چه به تو بگویم، خواهی گفت.»
8. فرموده خد.اوند است:
«نظر به اینکه من با تو هستم تا تو را برهانم، مهراس.»
9. خد.اوند دست خود را برافراشت و دهان مرا لمس کرد. خد.اوند به من گفت:
«اینک حرفهایم را در دهانت نهادم.»
10. «بنگر تو را امروز برای کندن، ویرانی، نابودی و خرابی؛ آبادی و غرص، بر قومها و کشورها گماشتم.»
11. کلام خد.ا با من چنین بود:
«ای یرمیا تو چه می بینی؟»
گفتم: «من چوبی از درخت بادام را می نگرم.»
12. خد.اوند به من گفت:
«نیک نگریستی؛ چون من برای اجرای گفته هایم می کوشم.»
13. برای بار دوم، کلام خد.اوند به من چنین بود: «تو چه می بینی؟»
گفتم: «من دیگ جوشانی می بینم که روی آن به سوی شمال است.»
14. خد.ا به من گفت: «از سوی شمال برای ساکنان این سرزمین، بدی خواهد آمد.»
15. فرموده خد.اوند است:
«من همه قبایل کشورهای شمال را ندا می دهم تا درآیند و هر کدام تخت (فرماندهی) خود را در دروازه های یروشالییم و کنار همه حصرای آن و در کنار همه شهرهای یهودا قرار بنهند.»
16. «من حکم آنها را برای تمام بدی هایشان که مرا ترک کردند و برای دیگر معبودان بخور کردند و به ساخته های دستان خود کرنش کردند، اعلام می دارم.»
17. «پس تو کمر خود را ببند و برخیز و آنچه من به تو امر می کنم، اعلام کن. از آنها مهراس.
مبادا تو را در پیش آنها هراسان کنم.»
18. «امروز من تو را در برابر تمام (اهالی) این سرزمین؛ در برابر پادشاهان یهودا، سرانش، کهن هایش و در برابر مردم این سرزمین؛ همانند شهری حصاردار و ستونی آهنین و دیوارهای مسین نهادم.»
19. فرموده خد.اوند است:
«آنها با تو خواهند جنگید؛ چون من با تو هستم تا تو را برهانم، بر تو پیروز نخواهند شد.»
فصل دو
1. کلام خد.اوند با من چنین بود:
2. «برو به گوش (اهالی) یروشالییم چنین اعلام کن که خد.اوند چنین گفته است:
(اگر به سوی من بازگردی) “من احسان نوجوانی ات و مهر نوعروسی ات را؛ یعنی، روانه شدنت را در پی من، در بیابان در سرزمین ناکِشته (برای ایمانی که به من داشتی) در نظر دارم.”»
3. «”ایسرائل برای خد.اوند، (قومی) ویژه و (همانند نوبرانه) نخستین محصول اوست.
(پس) همه نابود کنندگانش مقصر شناخته خواهند شده، برای آنها بدی فراهم خواهد گشت.”»