بیست و یکمین هفطارا
پادشاهان اول 18/20-18/39
اگر شبات پارا باشد، یحزقل 36/16-36/36 خوانده میشود
این بخش از کتاب اول پادشاهان ، رحد-ادهای دوران سلطنت اَحاب- پادشاه سست اراده و ستمگر شومرون در شمال ایسرائل باستان و از سالهای 3022 تا 3044 عبری است. وی که زیر نفوذ همسر پلید و بت پرستش ایزول (ایزابل)، ملت گمراه ایسرائل ساکن شُمرون را به پرستش بت بَعَل تشویق می کرد، اختیار و توانایی امور داخلی کشور را از دست داده بود و ایزول هم با قدرت و نفوذ سیاسی اش، پیامبران و سران مذهبی ایسرائل را دستگیر و کشتار می کرد.
اما سرانجام، خد-اوند ، خشمگین از بی ایمانی بسیار احاب و ملت ایسرائل ، الیاهو ناوی را به برابری با احاب و ایزول گماشت که او با وجود روبه رو بودن با خطر دستگیری و از دست رفتن جانش با احآب دیدار میکند. وی در این ملاقات برای اثبات حقانیت خد-اوند مطلق و آشکار نمودن پوچی بتهای احآب و ایزول؛ یعنی بَعَل و اَشِرا، آن دو و ملت ایسرائل را افزون بر 850 تن پیامبران دروغین و سران بت پرستشان، به رویارویی با خود بر کوه کَرمِل می خواند.
هفطارای کی تیسا شرح رحد-ادهای این گردهمایی بر این کوه است.
سرزنش و تنبیه مُشه رَبنو بر قوم ایسرائل برای پرستش گوساله طلایی در صحرا مشروح در پاراشای کی تیسا، همانندی روشنی است با سرزنشهای الیاهو هناوی در پرسش بتها توسط قوم ایسرائل در دوران پادشاهی احآب که در هفطارای کی تیسا آمده است.
پادشاهان اول – فصل هجده
20-بنابراین احآب برای تمامی ملت ایسرائل ساکن در اراضی فرمانروایی اش پیام فرستاده و آنان را با پیامبران دروغین بت پرست آن زمان بر کوه کرمل به دور هم گِرد کرد.
21-آن هنگام،الیاهو ناوی به سوی تمام قوم ایسرائل حاضر در آنجا نزدیک شده، به ایشان چنین گفت:
“ای جماعت ایسرائل تا به کی میان پرستش حد-ای یکتا و بت بعل، دودل و سرگردان مانده اید؟ اگر ایمان دارید که خد-اوند – حد-است، پس به او ایمان حقیقی آورده ، ذات او را پیروی کنید؛ اما اگر بعل در توجه شماست ، از آن پیروی کنید”؛ ولی قوم ایسرائل در پاسخ الیاهو واژه ای نیز بر زبان نیاوردند.
22-الیاهو ناوی به مردم چنین گفت:”تنها من- الیاهو از میان تمام ناوی ها مانده ام؛ در حالی که شمار پیامبران پیرو(بت) بعل به 450 تن رسیده است.”
(ناوی های دیگر به دست دولت حاکم کشته شده یا در تبعید و پنهانی به سر می برند.)
23-“پس بیایید برای اثبات حقانیت یکی از دو عقیده موجود، دو گاو میش در دست ما بگذارید. نخستین را آنان (پیامبران بت پرست) برای خود برگزیده، پس از ذبح به تکه های مختلف تقسیم کنند و برای سوزاندن بر هیزمهایی بنهند، اما در زیر آن آتش نیفروزند و من نیز گاو دیگر را چنین پس از ذبح برای سوزاندن بر اندوهی دیگر از هیزم می نهم، ولی آتش بر آن نخواهم گذاشت.”
24-“سپس تمام گروه شما حد-ایتان را به نامش فراخوانده، من هم حد-ای یکتا رابه نام مبارکش خواهم خواند و آن حد-ایی که ندایمان را پاسخ داده، به آتش ذاتش این هدیه قربانی را سوزانده و از این پس تنها او حد-ا خواهد بود.”
تمامی قوم ایسرائل در پاسخ گفتند: “اندیشه و سخن نیکویی است.”
25- پس الیاهو به پیامبران بعل گفت:
“یکی از دو گاو موجود را همگی شما برای خودتان برگزیده، آن را حاضر سازید، زیرا که شمارتان بسیار است. سپس حد-ایتان را صدا زده، اما آتش بر آن گاو ننهید.”
26-“پس آنان گاو میش نامبرده را حاضر کرده، خواندن و ندا دادن نام بت لعل را آغاز کردند و از صبح تا ظهر چنین پی گرفتند :”ای بعل ما را پاسخ ده”، اما نه صدایی شنیده می شد و نه پاسخی می آمد.سپس به رسم بت پرستان آن زمان به گرد مذبحی که ساخته بودند، رقصیدند، جست و خیز نمودند.”
27-“سرانجام در وقت ظهر ، الیاهو با لحنی تمسخرآمیز ایشان را خطاب نموده گفت:
او (لعل) را با صدای بلند بخوانید؛ زیرا می پندارید آن بت، چون حد-ا است. او دارد می اندیشد که ندایتان را نمیشنود، یا استراحت میکند ، یا به سفر رفته است .شاید هم در خواب است و باید بیدارش کنید.”
28-آنان با صدای بلند فریاد زده، خودشان را به رسم و عادتشان با قمه ها و نیزهایشان مجروح میکردند که خون از ایشان روان شد. (تا شاید بتشان به ایشان پاسخ گوید)
29-بدین گونه تا پس از ظهر و هنگام قربانی عصر با همان فریادهای نامفهوم ندا می زدند، اما به صدایی از بت لعل شنیده شد، نه پاسخی آمده و نه کسی که به آنها و فریادهاشان توجه کند.
30-الیاهو در آن هنگام خطاب به همه جماعت در آنجا گفت:”هم اکنون به نزدیک من بیایید.”
و تمامی قوم به وی نزدیک شدند.
او مذحبی را که هنگام شائول هملخ در آن مکان بنا شده و سپس ویران شده بود، به روش زیر تعمیر کرده، برای کاربرد دوباره فراهم ساخت.
31-الیاهو برای آن منظور، دوازده قطعه سنگ به نشان شمار شواطیم – پسران یعقوب برگرفت، همان یعقوبی که کلام خد-اوند بر وی نازل شد که نام تو از این به بعد ایسرائل خوانده شود.
32-با کاربرد آن سنگها مذبحی به نام خد-اوند بنا نمود.
سپس خندقی به دور مذبح ساخت که گنجایش نگاهداری دو پیمانه تخم و بذر را داشته باشد.
33-آنگاه هیزمهای روی مذبح را فراهم آورده، گاومیش را پس از ذبح تکه تکه کرد و بر آن هیزمها نهاد.
34-وی سپس قوم را خطاب نمود تا چهار کوزه را پر از آب کرده، بر آن قربانی سوزاندنی و هیزمهای زیرش را بریزند، و باز گفت که همین کار را برای بار دوم تکرار کنند و چنین کردند و باز گفت تا برای بار سوم هم تکرار کنند و سومین بار نیز تکرار نمودند .
35-پس آب، تمام مذبح و اطرافش را فراگرفته، خندق دور مذبح نیز پز از آب شد.
(با این کار الیاهو، آتش عادی قادر به سوزانیدن قربانی و هیزمهای خیش زیرش نمی شد.)
به گفته ای؛ سه بار ریختن آب، نماد سه پدر قوم ایسرائل- اوراهام، ییصحاق و یعقوب و دوازده کوزه آب، نماینده دوازده شواطیم ایسرائل بود.
36-الیاهو ناوی به هنگام اهدای قربانی عصرانه به مذبح نزدیک شده چنین گفت:
“ای خد-اوند، حد-ای اوراهام، ییصحاق و ایسرائل هم اکنون در این روز نمایان فرما(به این قوم نشان بده) که در سرزمین ایسرائل تنها تو حد-ایی، و من نیز بنده و خادم تو بوده و تمام این کارها را به فرمان تو و بر پایه سخن تو انجام داده ام.”
37-“خد-اوندا، آوای مرا بشنو وندای مرا اجابت فرما ، تا این ملت بدانند که تنها تو حد-ای قادر مطلقی و تو بوده ای که دلها و ایمانشان را با دیگر بازگردانده ای.”
38-در آن هنگام ، آتش ذات الهی فرود آمده، آن قربانی سوختنی (گاو تکه تکه شده) رابا هیزمهای زیرش، سنگهای زیرهیزمها و خاک زمین زیر سنگها همگی با هم در خود بلعیده و آب درون خندق دور مذبح را نیز در خود کشید.
39-آنگاه همگی قوم با دیدن این منظره پیشانی بر زمین نهاده ، ندا دادند:
“خد-اوند، همانا او حد-است، خد-اوند همانا او حد-است.”