برای مشاهده تصاویر سه بعدی از حمام کشوریه برروی اینجا کلیک کنید

هر که دارد امانت موجود
بسپارد بصندوق وقت ورود
نسبارد، اگر شود مفقود
مدیر گرمابه مسول آن نخواهد بود

حمام های عودلاجان ( محله سرچال):
تقریبا صد سال پیش در محدوده عودلاجان، محله (سرچال) شهروندان یهودی سه حمام ویژه خود داشتند. یکی در ناحیه سرچال به نام حمام عساو، دیگری زیر بازار عودلاجان جنب کنیسای عزرا یعقوب معروف به حمام ذخرون، سومین حمام حکیم باشی یا حمام اسحق واقع در تکیه رضاقلی خان بود.
در آن دوران در تهران به ویژه در محله عودلاجان به خاطر عدم یا کمبود لوله کشی آب، آب مورد نیاز مصرفی شهروندان از طریق حفر چاه و یا قنات ها (مجراهای زیرزمینی) تامین میشد. از این رو حمام های موجود که مورد استفاده عام بودند، در زیرزمین در فاصله 12 متری از سطح زمین در مجاورت قنات قرار گرفته بودند که تقریبا توسط 40 تا 50 پله این حمام ها از زیرزمین به سطح زمین راه داشتند. ناگفته نماند تعداد پله ها و شیب تند آن اغلب برای اشخاص سالخورده و زنان حامله و حتی کودکان همیشه مشکل آفرین بود و گهگاه باعث بروز وقایع ناگوار میشد.
برای تامین آب حمام ها ابتدا آب جاری قنات وارد اطاقک هایی به نام آب انبار میشد سپس جهت گرم شدن وارد حوضچه ای به نام خزینه میشد. سطح داخلی خزینه ها معمولا از جنس ساروج (ترکیبی از آهک، سفیده تخم مرغ و خاکستر) بود و بخشی از کف آن برای سریع گرم شدن از جنس مس در نظر گرفته شده بود. آب گرم توسط یک یا دو شیر مورد استفاده قرار می گرفت. البته دو یا سه ظرف دیگر به نام مِشربه بر حاشیه خزینه وجود داشت. برای گرم نمودن آب خزینه ها، در زیر آن کوره تعبیه شده بود از هیزم و گون (نوعی خار صحرایی) بعنوان سوخت استفاده می گردید. بعدها از مازوت (روغن نفت سیاه) هم جهت سوخت بهره می بردند. برای تامین روشنی هر حمام معمولا بر روی پشت بام آن بر سطح زمین برجستگی هایی به ارتفاع 50 سانت به شکل گنبدهای نیم دایره یا چندضلعی که بخشی از آن را شیشه تشکیل داده بود و به عنوان نورگیر مورد استفاده قرار می گرفت. تابش نور خورشید بر شیشه ها باعث انعکاس نور بیشتری در داخل حمام بود. البته هنگام غروب یا ابری بودن هوا، از تعدادی فانوس یا لامپا که سوخت آن ها از روغن بوده در قسمت های ویژه حمام نصب نموده بودند. ضمن آنکه سطح داخلی (دیوار) حمام را با آهک پوشانیده بودند تا رنگ سفید آن باعث انعکاس نور بیشتری شود. این حمام ها عمومی بوده و بطور متوسط گنجایش 30 الی 50 نفر را داشته، معمولا صبح ها پذیرای آقایان بوده و بعدازظهرها اختصاص به خانم ها داشته است.

حمام کشوریه در ده1370 – فاطمه خانم (فاطمه شنبه جو) از کار کنان حمام
آرشیو از سایت کتاب اول

حمام کشوریه:

سال 1321 خورشیدی در بهشتیه تهران در یک مراسم تشیع جنازه پس از پایان مراسم خاکسپاری خانمی به نام کشور خُداد، همسر آن مرحومه آقای سلیمان سنه در مقابل حضار شروع به ایراد سخنرانی می نماید. وی ضمن تشکر از حضور آشنایان و فامیل توضیح میدهد که یکی از مهمترین خواسته های همسر مرحومش ایجاد یک حمام مدرن در منطقه محله سرچال بوده است. لذا فرصتی است که از عموم پیش کسوتان تقاضا نمایم که دست در دست من نهند تا بتوانیم در محله حمامی مدرن که شایسته جامعه باشد بسازیم، از این رو بنده شخصا آمادگی آنرا دارم که مبلغ پنجاه هزار تومان از سرمایه اولیه آن را تامین نمایم ضمنا هرکسی به فراخورش می تواند در این امر خیر سهیم باشد.
پس از گذشت مدتی هیچکس حاضر به همکاری نمی شود. لذا سلیمان سنه فرزند العازار که به شغل صرافی مشغول بود و نیز سهام دار کارخانه عرق میکده بود تصمیم گرفت که شخصا سرمایه این پروژه را تامین نماید. ابتدا منازلی را در خیابان سیروس از خانم طلا دانش راد و آقای رحمان قصاب خریداری میکند و در سال 1324 اقدام به ساخت یک حمام مدرن مینماید. آب این حمام از قنات حاجی علیرضا تامین میشد و در آب انباری که در سطح زیرین حمام قرار داشت ذخیره می گردید و توسط یک پمپ به منبعی که در بالای ساختمان تعبیه شده بود انتقال می یافت. سپس از این منبع لوله های آب سرد و گرم مجزا به دوش ها و دیگر قسمت های حمام منتقل میشد.
در اوایل کار ساخت، سلیمان سنه ای جهت تسریع در امر ساخت مجبور شد مبلغ180 هزار تومان دیگر از بخش خصوصی وام بگیرد. اوایل زمستان 1326 خورشیدی آقای سلیمان سنه ای حمامی مدرن با نام حمام کشوریه و سلیمانیه را افتتاح کرد. طراحی و ساختمان حمام کشوریه و سلیمانیه در آن زمان در نوع خودش در مقایسه با دیگر حمام های تهران بسیار زیبا به نظر می رسید بطوریکه آوازه آن نظر دیگر شهروندان اطراف تهران را به خود جلب میکند.
حمام فوق مجهز به سرویس های کاملا مدرن برای دو حمام عمومی مردانه و زنانه به ظرفیت 40 تا 50 نفره و 8 حمام خصوصی مجهز به دوش با رخت کن به سبک اروپایی بود، گویی هنر شرق و غرب را با هم آمیخته بودند. استفاده از سنگ های مرمر سبز رنگ در کف و کناره دیوارها، ساخت یک حوضچه مرمرین با آبنمای شکیل در محوطه ورودی، استفاده از طرح های گچبری، آینه کاری در سقف و بخشی از دیوارها، استفاده از هنر منبت کاری بر روی درها بویژه در ورودی و مزین نمودن نورگیرهای سقف و بالای درها به شیشه های رنگین، استفاده از هنر کاشیکاری نه تنها زیبایی ویژه ای را به این نما داده بود بلکه جلوه ای با شکوه به خیابان سیروس بخشیده بود.

تصویر سلیمان سنه و همسرش خانم کشور خداد

تاریخ عکاسی 2009

در سال 1359 سلیمان سنه در 77 سالگی در بستر بیماری دار فانی را وداع گفت و متعاقبا حمام کشوریه پس از 31 سال فعالیت تعطیل شد. از آنجایی که وارثی وجود نداشت، پس از تشریفات قانونی حمام کشوریه تحت پوشش انجمن کلیمیان قرار گرفت. انجمن برای راه اندازی مجدد مدتی را صرف تعمیرات و بازسازی حمام کرد. در سال 1361 حمام کشوریه بازگشایی شد البته با مدیریت جدید شخصی به نام نوراله درخشان که داوطلبانه مسوولیت اداره حمام را عهده دار شد.
در سال 1381 به جهت کوچ نمودن یهودیان از محله سرچال و کاهش مراجعین حمام کشوریه در هفته فقط دو روز آن هم روزهای پنجشنبه و جمعه پذیرای مراجعین بود. یکسال بعد حمام کشوریه به طور کامل تعطیل شد و در سال 1385 از جهت داشتن نمایی زیبا و سبک معماری ویژه، سازمان میراث فرهنگی ایران حمام کشوریه را تحت پوشش خود به ثبت رسانید.
اگرچه ورود اقلیت های یهودی به دیگر حمام های موجود منع شده بود و هنوز هم این ممنوعیت در جنوب تهران و دیگر شهرهای ایران در بعضی حمام ها وجود دارد، ولی از خیلی وقت پیش بیشترین مراجعین حمام کشوریه را مسلمانان تشکیل می دادند. ناگفته نماند یعضی از مراجعین این باور را داشتند که آب خزینه این حمام برایشان مشکل گشا بوده بویژه در اوایل دهه 1380 خورشیدی مراجعین زن هنگام استحمام مبلغ زیادی پول را به یکی از کارگران به نام فاطمه خانم می دادند که چندبار ظرفی به نام مشربه و یا کاسه چهل کلید از آب خزینه را بر سرشان بریزد تا بدین وسیله گره از مشکل شان باز شود و یا به نیت و آرزو خود برسند.
با وجود گذشت سالها و بسته شدن حمام هنوز هم هستند مراجعینی که سراغ فاطمه خانم و آب خزینه حمام کشوریه را می گیرند.

نمای حمام کشوریه مشرف به خیابان سیروس
تاریخ عکاسی 2009

نمای سر در ورودی گرمابه

نمای سر در ورودی گرمابه

سلیمانیه مردانه —–کشوریه زنانه

نمای سقف و سر در ورودی گرمابه

سلیمانیه مردانه —–کشوریه زنانه

گواهی نامه ی حمام
تاریخ عکاسی:2009

نور الله درخشان ،مدیر حمام کشوریه از سال 1361تا پایان 1381

2009

سردر محوطه سالن انتظار، درب های ورودی حمام عمومی مردانه و زنانه

تاریخ عکاسی 2009

درب ورودی حمام عموی مردانه- درب منتهی به موتورخانه – درب وروی حمام زنانه

تاریخ عکاسی: 2009

درب ورودی حمام عموی مردانه (سمت چپ)- درب منتهی به موتورخانه – درب وروی حمام زنانه (سمت راست)

تاریخ عکاسی: 2009

نمای سقف سالن انتظار و نورگیر آن

تاریخ عکاسی:2009

نمای نورگیر سالن انتظار

تاریخ عکاسی:2009

نمای دیگری ازسقف سالن انتظار و نورگیر آن

تاریخ عکاسی :2009

درب ورودی حمام خصوصی (زنانه)

تاریخ عکاسی:2009

نمای داخلی حمام خصوصی

تاریخ عکاسی:2009

نمای داخلی رخت کن و حمام خصوصی

تاریخ عکاسی :2009

راهرو حمام های خصوصی (درب سمت راست توالت و درب سمت چپ رخت کن کارگرها

تاریخ عکاسی:2009

راهرو حمام های خصوصی از زاویه ای دیگر

تاریخ عکاسی:2009

بخش رخت کن در حمام عمومی زنانه

تاریخ عکاسی:2009

بخش رخت کن در حمام عمومی مردانه

تاریخ عکاسی:2009

بخش دوش هادر حمام عمومی مردانه

تاریخ عکاسی 2009

نورگیرهادر حمام عمومی مردانه

تاریخ عکاسی 2009

نمای نورگیرها در حمام عمومی مردانه از بالای بام
تاریخ عکاسی 1986

نمای راهرو همراه با حوضچه

تاریخ عکاسی :2009

نمای سر در ورودی گرمابه

تاریخ عکاسی:2009

بخشی از هنر گچکاری و آیینه کاری در دیواره ی حمام

تاریخ عکاسی:2009

سمت چپ سلیمان سنه ای موسس حمام کشوریه، سمت راست آقاجان ابریشمی موسس کنیسای ابریشمی

تاریخ عکاسی :1340

حمام مصفا واقع در نوروزخان(حمام سابق اسحاق)

تاریخ عکس برداری:2009

حمام اسحق:

مقابل دکان مشت حاجی کوچه ای به طرف شرق یعنی به طرف تکیه رضاقلیخان و خیابان سیروس امتداد داشت. اواسط این کوچه نرسیده به تکیه یک حمام به نام حمام اسحق وجود داشت که طبقه نسبتاً مرفه یهودیها به این حمام می رفتند . به طور کلی حمام های آن زمان به این صورت بود که برای وارد شدن به آن باید تقریباً پانزده یا بیست پله به طرف زیرزمین رفت.
این حمام شامل یک رختکن عمومی که اطراف آن سکوهایی برای نشستن داشت و مردم با یک بقچه و یک طاس حمام و یک بادیه کوچک وارد آنجا می شدند و هر دسته در این محل لباسهای خود را بیرون می‏آوردند و به دیوار آویزان می کردند در حالی که یک لنگ (پارچه ای که برای ستر عورت) به خود بسته بودند با طاس حمام و یک کیسه که چند سنگ پا و کیسه حمام و صابون و شانه و بعضی چیزهای دیگر داخل آن بود وارد صحن حمام می شدند .در یک طرف صحن حمام دو خزینه بود یکی خزینه گرم و دیگری خزینه سرد. این خزینه ها با شیر مخصوص به صحن حمام متصل بود می شد و هر کس مقداری آب از هر دوی آنها برمی داشت و دریک گوشه حمام با همراهان خود که اغلب هم چند بچه قدو نیم قد بودند می نشست و مشغول سائیدن دست و پاهای خود با سنگ پا و کیسه می شد. بعد از این عمل یک کیسه کش می آمد به نوبت بچه ها را کیسه می کشید و صابون می زد و بچه ها هم با هم یا تک تک به رختکن می رفتند و لباس خود را پوشیده بیرون می رفتند. این حمامها دو نوبت کار می کرد به این ترتیب که صبح های زود از ساعت چهار صبح با بلند شدن صدای مرغ حمام تا ساعت هشت صبح نوبت مردها و بقیه ساعات روز مخصوص زنها بود. به طور کلی این حمام ها گنجایش بیش ازپانزده یا بیست نفر را نداشت ولی در مواقع اعیاد و تعطیلات به اندازه دو برابر یا سه برابر گنجایش خود مردم را می پذیرفت و در این مواقع بود که آب حمام ته می کشید و مردم ناچار بودند از سرکول هم دیگر بالا روند و برای دسترسی به آب گرم وسرد جنگ و دعوا کنند و عاقبت هم با سر و بدن نیمه شسته خارج شوند . مخصوصاً از یکی دو روز مانده به روز کیپور که همه علاقمند بودند که حمام بروند و خود را برای کیپور آماده کنند در یکی دو روز واقعاً چه حمام زنانه و چه مردانه غوغا بود. صاحب حمام برای اینکه آب گرم کم نیاید سعی میکرد که آب گرم را زیاد تولید کند . در نتیجه گرمای صحن حمام هم به منتهای درجه می رسید و همه سعی داشتند زودتر حمام را تخلیه کنند و حمامی هم از این وضع خوشحال بود چون نفرات بیشتری را زود به زود جانشین آنها می‏کرد.
گاهی هم برای اشخاصی از خانه آنها هندوانه و خربزه و یا در فصول دیگر شربت با یخ می آوردند و آنهایی که از این چیزها نداشتند مخصوصاً ما بچه ها با حسرت فراوان آنها را تماشا می کردیم مخصوصاً که حمام خیلی گرم بود واین نوع خوردنیها و آشامیدنیها لذت فراوانی داشت.
برگرفته از یادداشت های جهانگیر بنایان

برای مشاهده تصاویر سه بعدی از حمام کشوریه برروی اینجا کلیک کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

For security, use of Google's reCAPTCHA service is required which is subject to the Google Privacy Policy and Terms of Use.

I agree to these terms.