رحیم کهن در سال 1294 ش. (1915 میلادی) در یک خانواده متدین یهودی در محله عودلاجان تهران پا به عرصه وجود نهاد.
پدرش حاج شموئل کهن از کسبه محله عودلاجان بود، که سال ها در دکانی محقر به شغل بقالی اشتغال داشت.
وی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه آلیانس و دوران متوسطه را در دبیرستان کوروش به پایان رسانید، سپس برای تحصیلات عالیه در رشته پزشکی، وارد دانشگاه تهران شد.
دکتر رحیم کهن پس از اخذ مدرک پزشکی جهت گرفتن تخصص بیماری کودکان و داخلی از دانشگاه پاریس، عازم فرانسه شد و پس از گذرانیدن تخصص مجدداً به تهران مراجعه نمود.
سابقه فعالیت های دکتر رحیم کهن مربوط می شود به دوران دانشجویی، در همان ایام جوانی یهودی تحصیل کرده انگلستان به نام مهندس بنژامین نهورای، روزهای چهارشنبه در منزلش جمعی از جوانان تحصیل کرده را جهت آشنایی و ایجاد ارتباط های فرهنگی و اجتماعی، دور خود جمع می نمود و همین امر باعث گردید هسته مرکزی کانون جوانان شکل گیرد.
دکتر رحیم کهن، یکی از اعضاء اصلی کانون که در بیمارستان رازی دوره انترنی را می گذرانید، همواره شاهد نابرابریها و تبعیضات از طرف برخی از کارکنان مراکز درمانی یهودیان بود. وی طی ملاقاتی که با دکتر سپیر داشت موضوع تشکیل کانون جوانان یهودی و ایجاد پروژه درمانگاهی را در محله با او در میان گذاشت و نیز از او دعوت نمود در این راستا در جلسات کانون شرکت کند. در یکی از جلسات دکتر رحیم کهن پیشنهاد نمود، درمانگاهی برای بیماران بی بضاعت یهودی در محله کلیمیان ایجاد گردد. این پیشنهاد مورد توجه قرار گرفت، ضمن آنکه در همان شب با اکثریت آرا دکتر سپیر به ریاست کانون برگزیده شد .
دیری نپایید در محل سالن کنیسای ملاخینا، واقع در خیابان سیروس با موافقت مسئولین و همکاری دیگر خیر اندیشان و اعضاء کانون، اولین درمانگاه محله با نام کانون خیرخواه تأسیس گردید.
عمده فعالیت کانون خیرخواه در آغاز متمرکز شده بود برای بیماران بی بضاعت ضمن آنکه روزهای شبات بعد از ظهر، دکتر رحیم کهن و سایر اعضاء کانون جوانان با سخنرانی های جامع و مفید افراد جامعه را به نکات بهداشتی آشنا می کردند.
رفته رفته پزشکان دیگری هم داوطلبانه همکاری خودشان را با کانون اعلام نمودند منجمله دکتر حبیب اله مقتدر، دکتر مرتضی معلم، دکتر نجات اله درویش و بانو توران حیدیم (مامای زایشگاه حمایت مادران و نوزادان).
در همین راستا اعضاء کانون فعالیت های اجتماعی خود را گسترش داد. همکاریهای با راو لوی جهت تأسیس مدارس گنج دانش، ایجاد کلاس های زبان عبری، همکاری با سوخنوت و نیز همکاری با نهادهای فرهنگی به رهبری هاراب عزیز اله نعیم بود.
با گسترش فعالیت های کانون خیرخواه این احساس پیش آمد که جهت جوابگوی بیماران نیاز به فضای بیشتری می باشد. لذا در بهار سال 1320 با موافقت یوسف ملمد، در حیاط کنیسا چهار اتاق و در طبقه دوم یک سالن سخنرانی ساخته شد. دو سال بعد در اوج فعالیت ها کانون خیرخواه، دکتر سپیر به واسطه ی ابتلا به تیفوس، جان به جان آفرین تسلیم نمود. بلافاصله در انتخاباتی که برای جانشینی دکتر سپیر انجام گرفت، ابتدا دکتر رحیم کهن به ریاست کانون برگزیده شد، اما به واسطه اختلاف نظرها در بین نهادهای فرهنگی جامعه و با دخالت انجمن کلیمیان وقت دکتر یوسف پیروزیان به ریاست کانون خیرخواه برگزیده شد.
این امر باعث آزوردگی دکتر رحیم کهن گردید از این رو وی از بیشتر مسئولیت های محوله کنارگیری نمود و تصمیم گرفت که شخصاً فعالیت های اجتماعی را دنبال کند. او در آغاز درمانگاهی را در سه راه امین حضور برای مردم بی بضاعت گشود و بطور رایگان به درمان بیماران پرداخت. چندی بعد مطب دیگری را در بالای شهر افتتاح نمود. اما گویی روح پر تلاطم وی آرام نداشت، زیرا وی نه تنها به دنبال التیام و درمان آلام جسمانی همکیشان بود بلکه در پی پیشرفت و ترقی روحی و بینش جامعه نیز بود.
دکتر رحیم کهن معتقد بود جامعه یهودی وارث مشکلات و نابسامانی های بی شماری است و مسئولین آن طور که باید و شاید به این امر رسیدگی نمی کنند . به ویژه بر ساکنین محله بی توجه اند و چه بسا این شرایط نامساعد وزیر پا نهادن حقوق جامعه نه تنها باعث رکوود در پیشرفت و ترقی یکایک افراد خواهد شد ، بلکه تاثیر به سزایی در شوربختی آیندگان هم خواهد داشت.
از این رو در پی آن بود این نقطه ضعف و مشکلات موجود را به نوعی منعکس و در پی چاره آن باشد. بالاخره دکتر رحیم کهن با تلاشی پیگیر توانست در اردیبهشت 1325 ش. (1947 م.) با کسب مجوز انتشار، روزنامه ای را در چهار صفحه ، هر تک شماره 4ریال در 2000 نسخه با نام ایسرائیل منتشر نماید.
در این شماره مقالاتی اجتماعی، سیاسی و تاریخی از مهندس گبائی، ش انور،ع اورز و نیز گزارش مهم ترین اخبار ایران و جهان، جامعه کلیمیان و نیز نقد تاتر درج شده بود. البته بعدها مقالات بهداشتی به قلم دکتر رح ی م کهن هم اضافه گردید. دیری نپائید مقالات و نوشتارهای ترجمه شده به قلم دیگر بزرگان جامعه کلیمی چون استاد سلیمان حییم، سلیمان کهن صدق، همایون حکمتی، بسیم برجیس، امیدوار و بسیاری دیگر از نویسندگان حرفه ای و آماتور در ستون های روزنامه گنجانیده شد.
اگر چه قبل از وی، دیگران هم در این راستا کوشش های فراوانی را انجام داده بودنند، همانند نشریه شالم و هگئولا و سپس دیری نپائید عالم یهود توسط حبیب الله لوی و نیز نشریه نیسان، دانیل، سینا، تموز و بسیاری دیگر به هر کدامشان فصلی نوینی را در انتشار مجله در تاریخ کلیمیان ایران گشودنند.
آخرین چاپ نشریه ایسرائل شماره 62 در اردیبهشت ماه 1327 برابر با ششم مِه 1948 منتشر می شود. علت عدم انتشار مجدد این نشریه دقیقاً مشخص نبود، ولی در صفحه اول همین شماره مطلبی تحت عنوان «روزنامه ایسرائل» سومین سال انتشار خود را شروع می کند، جسته و گریخته اشاراتی به این امر شده است :
پس از دو سال مبارزه، دو سال زحمت و نبود، دوسال تحمل مخالفت ها و اتهامات روزنامه ایسرائل وارد سال سوم از عمر خود می شود.
این روزنامه به وجود آمد، با وجود معایب و نواقصی که داشت و دارد، با وجود کارشکنی ها و تحریکاتی که بر ضد آن می شد، با کمال شهامت و ایستادگی قدم در میدان مجاهدت نهاد و از اولین روز انتشار خود با شعار مترقی و با هدفی روشن، آشکارا، نقاط ضعف جامعه کلیمیان و عملکرد اشتباه مسئولین جامعه را گوشتزد نمود .
در بخش آخر مقاله، اینگونه اشاره شده :
این روزنامه از بدو تأسیس خود آگاهانه از حال جامعه و با خبر از مشکلات آن، همواره برای پیشبرد اهداف مثبت و مبارزه با عوامل عقب ماندگی کوشش ها کرده است ….
از اظهار این حقیقت نمی توان خودداری کرد که اگر کار به همین منوال باشد و اشخاص از ادای وظیفه خود نسبت به این روزنامه که مدافع حقوق آنهاستف سر باز زنند و بر تعداد مشترکین آن افزوده نشود و مخارج روز افزون کاغذ و چاپ و دیگر احتیاجات اداری به همین پایه باقی بماند و جامعه کلیمی ایران همتی نکند، بیم آن می رود که روزنامه آنها تعطیل شود و یک اجتماع حتی از یگانه عامل دفاع، حقیقت گو و مبارز خود محروم گردد .
بعد از تعطیل شدن روزنامه ایسرائل، دکتر رحیم کهن بیشتر وقت خود را در دو مطب خود به کار طبابت پرداخت. اما کماکان در حاشیه در امور اجتماعی و کارهای خیریه و عام المنفعه بسیار کوشا بود .
در سال 1357 با وقوع انقلاب اسلامی دکتر رحیم کهن بر خلاف میل شخصی خودش تن به کوچ اجباری داد و با رها نمودن همه ی اندوخته هایش، به سوی فرزندانش که در دیار غربت به تحصیل اشتغال داشتند، رهسپار آمریکا شد .
پس از استقرار در لس آنجلس و گذشت چندی متوجه این امر شد که مهاجرین ایرانی دچار مشکلات فراوانی هستند که می بایست به آن توجه نمود.
در حالیکه سازمان های مختلف یهودی ایرانی، توسط جمعی از خیرخواهان جامعه تشکیل و هر یک به نوعی سعی و کوشش خود را برای رفع مشکلات اجتماعی خصوصاً جوانان و سر و سامان دادن به وضع کلی افراد نیازمند و تأسیس کنیساها و ندرتاً مدارس معطوف داشته بودند .
دکتر رحیم کهن با همیاری جمعی از افراد خیر اندیش و علاقمند که به ندای او پاسخ مثبت داده بودند، در سال 1984 در جلسه ای که در یک کنیسا (خباد وست وود) تشکیل داد شالوده ی تأسیس کانونی را با نام “کانون سالمندان یهودی ایرانی” پایه ریزی نمود.
دکتر رحیم کهن با وجود آنکه دوران بازنشستگی خود را طی می نمود، از خدمت نه ایستاد. مدت ها، شخصاً مدیریت کانون را انجام می داد.
دیری نپایید در سال 1988 با سرمایه خودش، برای جامعه فارسی زبان لس آنجلس اقدام به نشر ماهنامه ای تحت عنوان «فرمان پنجم» نمود. ضمن آنکه مسئولیت سر دبیری آنرا نیز خود عهده دار شد .
با وجود انتشار چند شماره به دلیل عدم همکاری دیگر شخصیت های فرهنگی جامعه و بودن مشکلات گوناگون در غربت و نیز کبرسن در این راستا بازایستاد، اما کماکان به دیگر فعالیت های خیرخواهانه خویش در هر فرصتی همت می گماشت .
در سال 2000 میلادی پس از گذشت بیش از نیم قرن از افول روزنامه «ایسرائل» به عنوان یک میراث فرهنگی و یک گنجینه تاریخی یهودیان ایران که با همت دکتر رحیم کهن و یارانش انجام گرفته بود. توسط وی تمامی شصت و دو نسخه آن جمع آوری و بصورت یک مجموعه تکثیر و در اختیار نهادهای فرهنگی و دیگر علاقمندان قرار گرفت، همزمان از طرف جامعه ایرانیان یهودی لس آنجلس مجلس بزرگداشتی برای وی صورت گرفت .
دکتر رحیم کهن در سال 1328 ش. (1939 م.) با همسرش مهین از خانواده یهودا انوری ازدواج نمود حاصل این پیوند سه دختر و یک پسر می باشد.
امروز دکتر رحیم کهن در خانه خود در کنار فامیل ، دوران بازنشستگی خود را طی می کند. هر از گاهی دوستان و یا دیگر فرهیختگان به این پیر خیراندیش و پیشکسوت، در محضرش حضور می یابند و از مصاحبت با او فیض می برند.
دکتر رحیم کهن پس از گذرانیدن عمری با خدمات پر ثمر در بیست و پنجم آگوست 2011 در سن 96 سالگی دارفانی را وداع گفت.