دکتر حبیب لوی بر این باور بوده، بزرگترین عامل سستگرایی هر فردیهودی، اعتقادات سست و عدم شناخت کامل از یهودیت است. وی همواره کولهباری از درد و رنج و محنت همکیشان خویش را بر دوش داشت.
حبیب لوی در سیزدهم حشوان 5656 عبری (1896 میلادی) در یک خانواده یهودی ثروتمند در محله سرچال تهران چشم به جهان گشود. (برگرفته از یادداشتهایش) زمان تولد وی مقارن شده بود با نخستین سالروز گشایش مدرسه آلیانس در تهران، نیز انتشار کتاب “دولت یهود” اثر تئودور هرتصل، همچنین برگزاری نخستین کنفرانس صیونیستها در سوئیس به ریاست شخص هرتصل.
جد مادری حبیب لوی، حکیم یحزقل، طبیب ناصرالدینشاه بود و پدربزرگش، عزرا یعقوب تاجر خیراندیش که در آن زمان با منچستر رابطهای تجاری داشت، ضمن آنکه در کارهای عامهالمنفعه پیشقدم و فعال بود. کنیسای عزرا یعقوب، ایجاد کلاسهای تلمود تورا و آبانبار بزرگ محله سرچال که ظرفیت ذخیرة آب ششماهه یهودیان را تامین میکرد، حاصل دستاوردهای خیرخواهانه وی بوده و به نامش ثبت گردیده.
پدرش رحمیم ملقب به رحیم پیشه مدرن زرگری را در استانبول فرا گرفته بود و دردربار مظفرالدینشاه به عنوان یکی از معتمدین زرگرخانه مشغول بود.
سال 1911، پانزده سال نداشت که تحصیلاتش در مدرسه آلیانس به پایان رسید و جهت ادامه تحصیلات عالیه در رشته دندانپزشکی به پاریس عزیمت نمود.
اوایل ورود، سن و سال کم وی در میان دیگر محصلین، باعث شگفتی اکثر اطرافیان بود اما مهمتر تاثیر این جابهجایی و تغییر محیط مقایسه آن با زادگاهش عودلاجان که همیشه در فضایش اختناق، زور، محدودیت و بیحرمتی حاکم بوده و پذیرفتن آن یک عادت شده بود اما تعجبآورتر برای لوی جوان زندگی در پاریس، مهد تمدن که هر گوشه آن ذکری از آزادی، مساوات و برابری معاشرت با یهودیان فرانسه، مطالعه کتب، مطبوعات، نشریههای آموزشی و فرهنگی، خیابان برای وی محسورکننده شده بود که احساس میکرد به بهشت موعود وارد شده ضمنآنکه، این دوران اوایل قرن بیستم مصادف شده بود با شکوفایی یهودیان اروپا در زمینههای سیاسی، علمی فرهنگی و اقتصادی. بزرگان یهودی صاحب نام و مقام شدند، آلیانس بهطور گسترده در سطح جهانی رشد میکرد، مردم غرب بهواسطهی سخنرانیها و قلم فرساییها دربارهی یهودیت (تاریخ و فرهنگشان) آگاه تر میشدند.
پس از پایان جنگ اول حبیب لوی پس از کسب لیسانس در رشته دندانپزشکی به ایران مراجعت نمود. در بیست و دو سالگی مطب خود را افتتاح کرد و در سال 1921 به دنبال کودتای رضاخان به سمت ریاست سرویس دندانپزشکی ارتش منصوب شد. وی که اولین و تنها دکتر یهودی ایران بود توسط رضاشاه به عنوان دندانپزشک ویژهاش انتخاب شد.
در سال 1917 همزمان با انتشار اعلامیه بالفور، شلمو کهنصدق اقدام به تاسیس انجمنی جهت آموزش زبان عبری مینماید. دو سال بعد، از دکتر لوی دعوت به همکاری مینماید. دکتر لوی ضمن قبول به همکاری به صرف سابقه آشنایی و تجربیات از جنبشهای یهودیان اروپا، در تغییر ماهیت و نام این انجمن به انجمن مرکزی صیونیست و سازماندهی نوین آن نقش مهمی ایفا میکند. و ضمن ارتباط با کنگره بینالمللی صیونیسم، اقدام به تاسیس 18 شعبه دیگر در شهرهای ایران مینماید و خودش هم مدتی به سمت نیابت ریاست این انجمن منصوب میشود.
وی در راستای فعالیتهای فرهنگی و جهت بالابردن سطح آگاهی جوانان، در سال 1931 اقدام به تاسیس دومین واحد آموزشی یهودیان تهران، دبستان کوروش نمود. دیری نپایید با پیگیری دکتر لوی این مرکز آموزشی از دبستان به دبیرستان گسترش مییابد، نیز اقدام به تاسیس کلوپ سینا و انجمن فرهنگی وایزمن مینماید، در سال 1933 در ایجاد موسسه سوخنوت با دکتر گلدبرگ همکاریهای ثمربخشی انجام میدهد. سال 1942 با پیشرفت قوای آلمان در روسیه فرار یهودیان لهستان به خاک روسیه و سپس پناهندهشدن عدهای از آنان به ایران، حبیب لوی با کمک تنی چند از دوستان خیراندیش، ترسی اتخاذ نمود، آوارگان لهستانی که به تهران میآیند، در اردوگاهی که برایشان مهیا نموده بود سکنا یابند. سپس بعد از مراقبتها و کمکهای لازمه در جهت کوچانیدن آنان به ارض موعود، اقدامات مهمی را انجام داد.
دکتر لوی بیتردید یک شخصیت استثنایی بود که استعدادها و تواناییهایش دارای ابعاد گوناگونی بود. از خردسالی عشق و علاقه عمیقی به فرهنگ و آداب رسوم یهود نشان میدهد، ذوق نوشتاری وی بیشتر متوجه تحقیق و تفکر بود، عاشق نوشتن بود و از عنفوان جوانی تا آخرین لحظه حیات، دمی از نگارش فارغ ننشست.
به غیر از انتشار سه جلد کتاب تاریخ یهود در ایران، احکام و مقررات حضرت موسیبن عمرام و کتاب خاطرات من، دهها مقاله و رساله دیگر نوشت که بعضی از آنان در نشریههای اروپا با نام «بچههای محله» به چاپ رسید، ضمن آنکه بارها دکتر لوی از جهت فعالیتهای بشردوستانه و به عنوان یک یهودی راستین، محقق و مورخ موفق شد، جوایز و نشانها، لوح سپاس و تقدیرنامههای از موسسات علمی فرهنگی، دانشگاههای دنیا دریافت کند.
حبیب لوی در عنفوان جوانی هنگام اقامت در پاریس، مطالعه کتاب «گِرتز» انگیزهای شد در تصمیمگیری در جهت مطالعه و نگارش،اگرچه در آن زمان جامعه یهود ایران درهمشکسته و سستبنیان بود. ولی وی با شجاعت گام بر این حیطه پهناور و بحرانی میگذراند تا تاریخ همکیشان و زادگاهشان را از قعر زمان بهدر آورد و پرتویی روشن بدان بتاباند و فقط یک چیز به او نیرو سحرانگیز میبخشید. عشق به یهودیت و ایمان به تعالیم موسی. دکتر لوی پیش از چهل سال کوشید تا آنجا که توانست منابع و ماخذی را گردآورد، به 31 کشور در چهار قاره جهان سفر نمود. از این کتابخانه به آن کتابخانه، صفحه به صفحه در فصلی در پارهای یا پاراگرافی، مطلبی را درباره تاریخ یهودیان ایران پیدا کند و با شکیبایی جهت روشن کردن نکات ظلمتزای آن هر دری را میزد، تا نامفهومها را مفهوم سازد.
بالاخره در سال 1956 جلد اول «تاریخ یهود» در ایران به چاپ رسید، چهار سال بعد پس از 44 سال تلاش چاپ دوجلد دیگر کتاب هم پایان گرفت. ارزش فرهنگی تاریخ یهود به مرزی رسید که بزرگترین دانشنامههای تخصصی دنیا، تنها منبع موثق برای تاریخ یهودیان در قرون نوزدهم و بیستم را تالیفات دکتر لوی درنظر گرفتند. با شکلگیری انقلاب اسلامی در ایران دکتر لوی به امریکا مهاجرت کرد. ایام بازنشستگی را در لسآنجلس به نوشتن و بررسیهای تاریخی گذرانید. در دهه 1980 دکتر لوی در اثر عارضه به تیروئید، تن به عمل جراحی داد. اگرچه عمل با موفقیت انجام گرفت اما دستانش دچار لرزش گردید. با این وجود عشق به نوشتن نتوانست وی را از عمل نوشتن بازدارد. لذا شروع نمود به تایپ کردن مطالب، آن هم فقط با یک انگشت.
دکتر حبیب لوی در دسامبر 1984 در غربت چشم از جهان فروبست. بنابر وصیتش پیکرش به اسرائیل منتقل شد و درون خاک اجدادش جای گرفت.
در سال 1995 پسران مرحوم حبیب لوی (مهندس صیون سینا، دکتر انبر و کرمل) بنیاد فرهنگی حبیب لوی را با هدف انتشار کتب فرهنگی در زمینه یهودیت، تاسیس نمودند. دو سال بعد با کمک مرحوم هوشنگ ابرامی سهجلد تاریخ یهود ایران را با ویرایش جدید در یک مجلد تحت عنوان «تاریخ جامع یهود ایران» منتشر نمودند.
دکتر حبیب لوی و ذلیخا(شناسا)لوی همراه با فرزندان، هلن، صیون، سینا و ابنر
تهران 1309 خورشیدی (1929 میلادی)