یوسف اورشرگا در روز کیپور سال 1277 خورشیدی (1898 میلادی) در یک خانواده روحانی در شهر یزد چشم به جهان گشود . با استناد بر شواهد و شجرنامه خاندان اورشرگا ، اجداد پدری حاخام یوسف اورشرگاه از بیش دو قرن و نیم گذشته از علمای روحانی و صاحب نام یزد بوده اند و از همان ابتدای ورود به شهر یزد مسئولیت ارشاد و رهبری دینی جامعه یهودیان یزد را عهده دار بوده اند . ” یوسف اورشرگاه ” (نسل پنجم اورشرگا) از پنج سالگی در مکتب پدرش حاخام ” اور ” و پدربزرگ خود ملامشه (ملا آقا بابا) و نیز همچنین در مکتب عموی خود حاخام رفائل (همگی از علمای مذهبی یزد شمرده می شدند) ابتدا آموختن زبان عبری ومقدمات علوم دینی را فرا گرفت و توانست طی مدت کوتاهی ، مدارج عالیه علوم دینی شامل « تنخ » ، میشنا و گمارا را فرا گیرد . دیری نپائید موفق به اخذ شطار (مدرک) شحیطا پرندگان و چهار پایان گردید .
حاخام یوسف اورشرگا هنگام جوانی در راستای فعالیت های فرهنگی نخستین مدرسه به سبک مدارس جدید را در یزد بنیان نهاد (مدرسه ای که شادروان “شموئل ابا الیا” مدیریت آن را به عهده گرفت) سپس میدراش یزد را که پدر جدش تأسیس نموده بود به عنوان مرکز آموزش علوم دینی (یشیوای) فعال نمود و باعث گردید پس از گذشت یکصد و هشتاد سال مجدداً یزد به عنوان یکی از مراکز مهم مذهبی مطرح گردد .
حاخام یوسف در سن بیست و سه سالگی به تهران آمد و پس از مدتی اقامت در تهران برای فراگیری علوم عالیه دینی عازم بغداد و سپس وارد اورشلیم گردید . او طی هفت سال اقامت در مهم ترین میدراش های در سرزمین مقدس ، نزد بزرگترین دانشمندان و اساتید دینی آن دوران ، توانست تحصیلات علوم دینی را با موفقیت به پایان برساند و با اخذ آخرین مدارک (پایان نامه علوم فقهی) ربانوت و نیز همچنین موفق به اخذ اجازه فتوای روحانیت و دریافت مدرک (شطار) شحیطا از هر دو بت دین سفارادی و اشکنازی گردید ، سپس در سال 1307 خورشیدی (1928 میلادی) با کسب عنوان ربای به زادگاهش یزد بازگشت .
از ویژگی های حاخام یوسف اورشرگا طی تحصیلاتش ، موفق به اخذ شطارهای شحیطا و ربانوت از هر دو بت دین سفارادی و اشکنازی گردید ، او یکی از اولین شخصیت های ایرانی بود که مفتخر به دریافت پایان نامه علوم فقهی و الهیات و نیز دارای مقام فتوای روحانیت از مراجع بزرگ مذهبی یهود و علمای اعظم یروشالیم گردید . از این رو دیری نپائید که در استخدام آلیانس قرار گرفت و به عنوان معلم زبان عبری و علوم دینی در مدرسه اتحاد آلیانس یزد مشغول به تدریس گردید . حاخام یوسف سالها ضمن رهبری و انجام خدمات امور دینی در جامعه یزد و دیگر شهرهای اطراف یزد و نیز تصدی میدراش را هم شخصاً عهده دار بود . او تعداد بسیاری از جوانان را در امر شحیطا پرندگان و حیوانات چهار پا آموزش داد و خود شخصاً به آنان شطار (گواهی) شحیطا (ذبح) را اعطا نمود .
حاخام یوسف اورشرگا در اواسطه دهه 1320 خورشیدی مقارن با صدارت ” مراد اریه ” در مجلس شورای ملی و ریاست انجمن کلیمیان بنا بر درخواست انجمن کلیمیان و دیگر خیراندیشان جامعه به تهران کوچ نمود و بلافاصله در خدمت جامعه به کارهای امور دینی مشغول گردید . انجام بریت میلا ، کتوبا و نیز با همکاری برادرش شادروان حاخام ماشاالله مسئولیت شحیطا در کشتارگاه بزرگ تهران را به عهده گرفت . سپس در سال 1325 خورشیدی دفترخانه اسناد رسمی ازدواج و طلاق (شماره 38) را تأسیس و خودش مسئولیت آن را به عهده گرفت . ضمن آنکه به موازات فعالیت های اجتماعی و مذهبی ، آموزش شحیطا را در تهران به علاقمندان این فن ، دنبال می نمود . نیز همچنین به عنوان یکی از اعضای انجمن کلیمیان یزد همکاری خود را با این نهاد فرهنگی ادامه داد . در همین راستای انجمن کلیمیان از وی جهت تشکیل بت دین تهران دعوت به همکاری نمود .
حاخام یوسف اورشرگا به عنوان یکی از اعضای اصلی بت دین و به عنوان یکی از پیشوایان روحانی عالی مقام کلیمیان ایران با همکاری ” حاخام یدیدیا شوفط ” و ” حاخام اوریل داویدی ” سالها با شایستگی و نیز با ویژگی های خاص یک رهبر مذهبی چون تواضع و فروتنی ، خالصانه به هم کیشانش خدمت نمود و دین خود را به جامعه ابراز نمود .
حاخام یوسف اورشرگا در عصر خود از نوادر شخصیت های مذهبی بود که به علم کبالا وارد بود . او بیشتر وقت خود را هنگام فراغت به مطالعه متون دینی (تنخ ، تلمود) می گذرانید ، عشق او به کتاب و مطالعه زبانزد همگان بود ، نیز همچنین به عنوان یک شخصیت روحانی به ویژه در بین فرهیختگان و نهادهای فرهنگی جامعه کلیمیان نقش بسیار مهم و سازنده ای را در پیشبرد فرهنگ یهود و اشاعه قوانین توراه در میان اقشار جامعه ایفا نموده است . عضویت در بت دین انجمن کلیمیان و دادن پاسخ سئوالات شرعی جماعت و دادگاه های دادگستری و نیز همچنین تأسیس و اداره کنیسای موسوم به کنیسای « ملا یوسف » از دیگر وظایف حاخام اورشرگاه بود .
از بارزترین خصوصیت این شخصیت روحانی توجه خاص به امور مستمندان جامعه و تأمین مخارج زندگی آنان بود . او رسیدگی و کمک به خانواده های کم بضاعت را در حد مقدور وظیفه شرعی خود می دانست و این امر خطیر را تا پایان عمر در سرلوحه خدمات دینی خود قرار داده بود . به نقل از نزدیکانش حاخام یوسف با وجود اینکه می توانست از منابع مختلف کاری درآمدهای سرشار داشته باشد ، ولی اغلب این امور را به رایگان و بدون دریافت دستمزد انجام می داد .
نیز همچنین بیشتر درآمد خود را صرف امور خیریه و کمک به فقرا و مستمندان نمود . بطوریکه هرازگاهی خود و خانواده اش در مضیقه مالی قرار می گرفت . با این وجود هرگز مرام ( انسان دوستی ) خود را تغیر نداد ، از این رو در سالهای آخر زندگی که زمین گیر بود ، با حقوق ناچیزی که از سازمان گوشت کشور دریافت می کرد گذران زندگی نمود (ضمن آنکه تا حدودی هم مورد بی توجهی و بی مهری دولتمردان جامعه قرار گرفت ) و بدینگونه پس از مرگ دیناری ثروت از خود بجای نگذاشته بود .
حاخام یوسف اورشرگا در سال 1298 خورشیدی در شهر یزد با دختری بنام “ساراه” از خانواده ” خاکشوری ” پیوند زناشوئی بست ، ماحصل این ازدواج سه فرزند پسر و سه دختر می باشد .
(موسی آزادگان سومین فرزند حاخام اورشرگا در سال 1358 خورشیدی به ریاست هیأت مدیره انجمن کلیمیان تهران انتخاب گردید . و تا سال 1362 در این مقام فعالیت نمود) .
حاخام حئیم یوسف اورشرگا در سال 1353 خورشیدی دچار سکته مغزی شد و در بستر بیماری قرار گرفت و به جهت صدمات وارده زمین گیر شد و حتی قادر به تکلم نبود . بلاخره پس از سه سال بستری بودن در بهمن ماه 1356 خورشیدی برابر با 23 شواط 5738 عبری در سن هشتاد سالگی دار فانی را وداع گفت و به اجداد خویش پیوست . روحش شاد