اسحق فرهمندپور در سال 1312 خورشیدی (1933 میلادی) در شهر کرمانشاه در یک خانواده یهودی متدین چشم به جهان گشود. بیش از شش سال نداشت که پدرش به دیار باقی شتافت و مسئولیت نگاهداری وی، پنج خواهر و برادرش به عهده مادرشان گذاشته شد.
اسحق فرهمند پور تحصیلات ابتدایی و سیکل اول دبیرستان را در مدرسه آلیانس و سیکل دوم را در دبیرستان شاهپور کرمانشاه به پایان رسانید. هوش و استعداد وی در علوم ریاضی طی دوران تحصیل و وجه تمایز و برتری وی با دیگر همکلاسی هایش به ویژه طی دوران متوسطه، بسیار محسوس و تحسین برانگیز بود، از این رو فرصتی برای وی پیش آورده بود که بتواند با تدریس ریاضی و فیزیک به همکلاسی هایش، هزینه تحصیلی خودش را تأمین نماید.
او در سال 1330، جهت تحصیلات عالیه رهسپار تهران شد و پس از گذشتن از صد کنکور وارد دانشگاه تهران شد و در دو رشته ریاضی و روانشناسی با رتبه خوب موفق به اخذ لیسانس گردید. و پس از گذراندن دوره خدمت نظام وظیفه، بلافاصله به استخدام انجمن فرهنگی «اوتصرهتورا» درآمد.
اسحق فرهمندپور در سال 1338 خورشیدی با همسرش فهیمه از خانواده دیانی، که از همکاران فرهنگی وی محسوب می شد ازدواج نمود، ماحصل این پیوند سه فرزند پسر می باشد.
وی سال ها در آموزشگاه اُرت ایران و مدارس اوتصرهتورا، همچنین در دبیرستان های وزارت آموزش و پرورش تهران منجمله دبیرستان های کوروش پسران و دختران، مدرسه اتفاق با عنوان دبیر ریاضیات به تدریس پرداخت.
اسحق فرهمندپور در سال 1350اقدام به تألیف و چاپ کتابی علمی با موضوع «ریاضیات در سطح دبیرستان» نمود. انتشار کتاب فوق در بیشتر مراکز آموزشی کشور با استقبال دانش پژوهان روبرو گردید و همین امر باعث شهرت وی گردید. چندی بعد، جهت تدریس ریاضیات به دانش آموزان مدرسه دربار، مشورتی مبنی بر استخدام استاد ریاضیات با وزارت آموزش و پرورش انجام گرفت. وزیر وقت خانم فرخ رو پارسا، با شناختی که از سابقه تدریس استاد اسحق فرهمندپور داشت وی را جهت تدریس به جوانان و نوجوانان خاندان پهلوی به دربار معرفی و توصیه کرد.
اسحق فرهمند پور سالیان متمادی تا پایان سال تحصیلی 1357 در راستای فعالیت های فرهنگی خود، به عنوان استاد ریاضی در دربار پهلوی مشغول به تدریس بود.
پس از استقرار جمهوری اسلامی در ایران در سال 1360، از طرف کمیته فرهنگی کلیمیان تهران برای تصدی ریاست مدرسه کوروش از وی دعوت به همکاری گردید. با پذیرش این پیشنهاد، او هنگام آغاز سال تحصیلی به این سمت منصوب و مشغول گردید در پاییز همان سال به دعوت جامعه کلیمیان ایران و به توصیه دوستانش، خود را برای نمایندگی جامعه ی یهود، به وزارت کشور معرفی کرد.
اسحق فرهمندپور با عزمی راسخ و علم براینکه سابقه تدریس در دربار موقعیت مناسبی نبوده، شجاعانه خود را کاندیدای نمایندگی در مجلس اسلامی نمود و با کسب اکثریت آراء به عنوان اولین نماینده منتخب کلیمیان در جمهوری اسلامی، به مجلس راه یافت. اگرچه دوران تصدی نمایندگی وی در مجلس کوتاه بود و بیش از چند ماه به طول نینجامید ولی از همان آغاز کار، وی زندگی شخصی خودش را تحت الشعاع مسائل اجتماعی قرار داد و با تلاشی پیگیر و خستگی ناپذیر، عزم در پی حل و فسل مشکلات جامعه نمود. منجمله خدمات وی، هنگام تصدی نمایندگی در مجلس فراهم نمودن تسهیلات بر خروج همکیشان از ایران و همچنین پیگیری جهت به تعدیل درآوردن قیمت گوشت کاشر در جامعه کلیمیان ایران بود.
پس از تشکیل مجلس، از همان آغاز اسحق فرهمندپور مورد بی مهری تنی چند از نمایندگان قرار گرفت و با تهمت های ناروا، از قبیل طاغوتی، صهیونیست درباری و غیره، سعی بر بی اعتباری و نیز کارشکنی در فعالیت های وی می نمودند. با این وجود، وی علیرغم این سم پاشی ایستادگی نمود و به کار خود ادامه داد و اجازه نداد کوچکترین خدشه ای در راستای فعالیت های اجتماعی وی به وجود آید. دیری نپایید در جلسه ی علنی مجلس، اسحق فرهمندپور، طی نطقی نافذ با تأثیر گذاشتن بر روی بسیاری از نمایندگان مجلس، قاطعانه تمامی اتهامات وارد به خودش را رد کرد. سرانجام با رأی گیری که انجام شد، اعتبارنامه وی با هفتاد رأی مخالف، سی شش رأی موافق و هشتاد و نه رأی ممتنع رد گردید و به تصویب نرسید. وی پس از ترک کرسی خود از مجلس، به توصیه و کمک دوستانش اجباراً زادگاهش ایران را ترک و به اروپا عزیمت نمود. به گفته روزنامه واشنگتن پست مورخ هفدهم آگوست 1980 او که تنها نماینده یهودی در پارلمان بود از مجلس اخراج گردید و ناچار شد که به طور غیر رسمی خاک وطنش را ترک کند.
یکماه بعد همسرش با بجا گذاشتن تمام متعلقاتش در لندن به وی و پسر دوازده ساله شان ملحق گردید. و بالاخره در زمستان1979 پس از سه ماه سرگردانی، برای پیوستن به نزد دو پسرش که در دانشگاه ITT واشنگتن مشغول تحصیل بودند، رهسپار آمریکا شد . اسحق فرهمندپور همراه خانوادش در شیکاگو، زندگی متفاوتی را آغاز کردند وی پیشه تجارت را برگزید و موفقیت هایی را هم در این زمینه کسب نمود. وی با وجود مشغله فراوان هرازگاهی مسائل و مشکلاتی را که برای همکیشانش در غربت پیش می آمد، حل و فسل می نمود.
اسحق فرهمندپور در بهار 1389 (2010 میلادی) طی یک عمل جراحی ساده در سن 77 سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد.