یکی از خاطرات و نکات جالبی که از دوران کودکی مورد توجه نگارنده بوده، بدین شرح است :
در مراکز یهودی نشین شهر ها از دیرباز، مرسوم بوده که در مجاورت اکثر کنیساها، به مرور مدارس و قصابی های یهودی ایجاد می شدند، که ضمن ارائه خدمات، در تأمین هزینه های عمومی نیز با یکدیگر همکاری داشته اند.
در شهر کاشان علاوه بر نکات ذکر شده، در محله های کلیمیان به ویژه در کنار کنیساها (معمولاً چند کنیسا) یک سی پک هم وجود داشته است. سی پک محل آب روانی است در عمق بیست تا سی متری از سطح زمین، لذا برای دستیابی به آن از سطح زمین تا محل عبور قنات در قعر زمین پله پله(با شیب 45 درجه)، می کندند تا به نهر جاری قنات می رسیدند .
فلسفه احداث آن در کنار کنیسا، در دورانی که خانه ها فاقد حمام بوده اند ، سی پک به عنوان میقوه برای غسل نمودن بعضی از افراد که بتوانند قبل از ورود به کنیسا و یا جهت انجام فرایض مذهبی (نیدا) و نیز هنگام ازدواج از آن استفاده کنند.
میقوه بخشی از میراث های اساسی یهودیت بشمار می رود و تنها رساله باستانی در بخش طهارت می باشد که در تلمود بصورت یک قانون به آن اشاره ونیز در مورد آن تاکید شده است
اگر چه غیر از طهارت علاوه بر نوشیدن و آب تنی، برای شستن لباس ها و غیره نیز از آب جاری سی پک استفاده می کردند.
کاملا مشخص نشده، چگونه محل عبور آب قنات را در محل مورد نظر کنار کنیسا در ده ها متر زیر زمین تشخیص می دادند؟ آیا سی پک را قبل از احداث کنیسا می ساختند یا بعد از آن؟ و چگونه در شهر دارالمتعصبین آن روز شهر کاشان از صدها سال قبل، یهودیان قادر بودند از چنین موهبتی برخوردار گردند؟ به خاطر دارم در کنار کنیسای خانوادگی گبای و کنیسای بسیار قدیمی نصری که بروایتی سنگ بنای پانصد ساله داشته نیز یک سی پک وجود داشت که آب آن در تابستان خنک و در زمستان ملایم و قابل آشامیدن بود و شاید 70/80 پله خاکی در تاریکی مطلق پایین می رفتند تا به آب برسند.
در مورد قنات، دانشنامه آزاد می نویسد: قنات یا کاریز یا کهریز به مسیری گفته می شود که در زیر زمین کنده شده تا آبهای زیر زمینی در آن جریان یابد. بعبارتی ، قنات کانالی است در عمق زمین برای ارتباط دادن رشته چاه هایی که از چاه اصلی ( مادر چاه) سرچشمه می گیرد. به منظور هدایت آب به سطح زمین و بهرگیری آن برای کشاورزان و سایرین، این کانال ممکن است تا رسیدن به سطح زمین هزارها متر به طول بیانجامد تا سرانجام آب این کاریز برای شرب کشت و کار، در سطح زمین جاری شود. به این محل مظهر ( سرچشمه )یا دهنه کاریز یا سرقنات می گویند.
قنات از ابتکار بسیار ارزشمند با قدمت بیش از 6 هزار سال ایرانیان است که امروزه در اکثر نقاط جهان نیز از آن بهره برداری می شود و در حال حاضر طبق آمار سی هزار قناب فعال در ایران کم آب ، وجود دارد که قدیمی ترین آن ها قنات صدها ساله شهر گناباد، به نام قنات قصبه است که تاریخ احداث آن به دوره قبل از هخامنشیان (قرن ششم قبل از میلاد) می رسد و هفتاد کیلومتر طول دارد . به روایتی عمق بعضی از قنات های ایران تا چهار صد متر می رسد و هر چه شیب زمین کمتر باشد طول قنات بیشتر و هر چه شیب بیشتر باشد طول قنات کمتر خواهد بود .
احداث قنات بسیار گران و اکثر قنات های ایران وقفی است، از جمله قنات حاجی علیرضا که از محله یهودیان تهران عبور می کرد به جرأت می توان گفت قنات یکی از موجبات دوام زندگی در نقاط کم آب دنیا بوده است. در ایران در سال های خشک سالی بعد از تنقیه و لایروبی قنات، رسم بر آن بوداهالی دهات با ساز و دهل و لباس های رنگی زیبای محلی به گرد دهنه وسیع یکی از هزاران چاه قنات که لانه صدها کبوتر بود (نام کبوتر چاهی از لانه کردن کبوتر ها در چاه های قنات رواج پیدا کرده) جمع می شدند و دختری زیبا را با رقص و پایکوبی به عقد چاه در می آوردند.آنان بر این باور بودند با این عمل فعالیت چاه بیشتر خواهد شد.
جالب ترین قنات دنیا قنات بی نظیر دو طبقه مون در اردستان است که هشتصد سال قدمت دارد. درباره سی پک داستان های بسیاری گفته اند. روایت است که نیمه شبی چند جوان در کنار بزرگترین سی پک کاشان به نام سی پک خونی ها، قرار می گذارند هر کدام نیمه شب در تاریکی مطلق به قعر سی پک برود و برگردد جایزه بگیرد. جوانی قوی هیکل و شجاع! داوطلب می شود و از او می خواهند برای اثبات حضور او در انتهای پله ها، میخ طویله ای را لب آب بکوبد تا روز بعد آن را ببینند و جایزه را به او بدهند. جوان در حضور دوستان در تاریکی مطلق از پله ها سرازیر می شود و به لب نهر می رسد و طبق قرار میخ را محکم به زمین می کوبد و قهرمانانه قصد مراجعت و دریافت جایزه داشته که متوجه می شود در تاریکی کسی دامن لباس او را گرفته و از حرکت او جلوگیری می کند. با توجه به اذهان خرافاتی مردمان آن زمان و حضور اجنه و ارواح در تاریکی، وحشت زده فریاد میکند جنی ول کن، ول نمی کند در حال التماس و تشنج به گونه ای ترس بر او غلبه می کند که دچار سکته می گردد و همانجا فوت می کند. ترس ذهنی او ازجن، به واقعیت تبدیل و پذیرش واهی او به حضور جن، بر عقل او غلبه و به جای یافتن علت، قالب تهی می کند. دوستانش بعد از نگرانی از تأخیر، جنازه او را در لب آب می یابند . در حالی که میخ طویله را روی دامن لباس خود کوبیده بود! .
برگرفته از یاداشت های نوراله گبایی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *