طبق یک سنت دیرینه، در هفته آخر سلیحوت به ویژه درآغاز سال نو عبری (ایام روش هشانا) مشتاقان و زوار یهودی، برای بجا آوردن شب های سلیحوت (مناجات) و مراسم روش هشانا، از اصفهان و دیگر شهرها به ده “پیر بکران” روی می آورند تا نذر خود را به (سارح بت آشر) یا ماما سارا ادا کنند.
در گذشته نه چندان دور، جمعیت زائرین بقدری زیاد بودند که صحن باغ و اتاق های اطراف آن مملو از جمعیت می شد. بیشتر اوقات حتی در محوطه جایی برای سکنا گزیدن خانواده های تازه وارد پیدا نمی شد.
زیارتگاه سارح بت آشر (سارا خاتون) در فاصله 26 کیلومتری جنوب غربی اصفهان در روستایی به نام پیر بکران در جوار قبرستان یهودیان واقع شده است. به روایتی قدمت این قبرستان (سارا خاتون) برابر است با هزار سال پیش از میلاد، و مقارن با تاریخ سکونت یهودیان در اصفهان.
به نقل از کتاب مقدس “سارح بت آشر” ،چون مژده زنده بودن حضرت یوسف را به پدربزرگ خود حضرت یعقوب می دهد، به دعای پیر کنعان جاودانه می شود. طرح بنای زیارتگاه سارح بت آشر تحت تأثیر از سبک معماری اسلامی می باشد. مصالح ساختمانی آن، متشکل از سنگ و آجر است که به احتمال قوی متعلق به قرن هفتم (دوران مغول) است. از تاریخ شکل گیری اولیه این بنا مدرک مستندی در دست نمی باشد، اما طبق شواهد موجود بعد از فوت ارغون خان (نوه هولاکوخان مغول)، تعمیرات و تجدید بنا توسط جمال الدین زنجانی وزیر بایدو خان (694 هجری) انجام گرفت.
زیارتگاه سارح بت آشر بسیار مورد توجه و احترام شاه عباس صفوی قرار داشت علت این امر معجزه ای بود که برای او، بر کوهی بلند در این ناحیه اتفاق افتاده بود، بروایتی شاه عباس در حین شکار از اسب پرت شد و به پایین غلتید و زنده ماند. از این رو دستور داد جهت گسترش بیشتر آرامگاه، زمین های اطراف آن منطقه را به یهودیان واگذار کنند، بطور یقین در همان دوران تعمیرات و نوسازی لازمه انجام گرفته است.
در سال 1368 خورشیدی با همت منوچهر نیکروز نماینده دوره سوم مجلس شورای ملی و با همکاری انجمن کلیمیان و دیگر خیراندیشان جامعه کلیمی، تعمیرات و نوسازی اساسی دربخش های سالن کنیسا و اطاق های سکونت زائرین انجام گرفت و غسل خانه نیز نوسازی گردید و برای جلوگیری از تخریب افراد متعصب، محوطه اطراف ، محوطه سارح بت آشر، قبرستان قدیمی و زیارتگاه کاملاً دیوارکشی شد.
زیارتگاه سارح بت آشر از سه بخش آرامگاه، اقامتگاه زائرین و کنیسا تشکیل شده است ، دز حال حاضر این زیارتگاه از طرف سازمان میراث فرهنگی جزء آثار تاریخی به ثبت رسیده است .
از سال 1923 میلادی و پس از بازدید پروفسور ارنست هرتسفلد باستان شناس و پژوهشگر نامدار از این زیارتگاه، دگرگونی های سازنده ای در آن پدیدار شد، بطوریکه درب ورودی آرامگاه را که تکه سنگی به ارتفاع کمتر از سه پا بود، نوسازی کردند تا بازدیدکنندگان به سهولت قادر باشند در آن گردش کنند.
در اوایل سال 1950 میلادی گروهی از باستان شناسان که به مرمت و بازسازی کنیسا سارح بت آشر مشغول بودند، چندین تخت سنگ را از زیر خاک بیرون کشیدند، با بررسی انجام شده بر آنان صحت قدمت این آرامگاه بیشتر محسوس شد. به غیر از یکی از این سنگ نوشته ها که آن را به عنوان درب ورودی زیارتگاه استفاده نمودند (برخی از یهودیان بر این باورند که سارح بت آشر از این مدخل به اورشلیم عزیمت نموده) بقیه کتیبه ها را بر روی دیوار اطاقی نسبتاً بزرگ که به عنوان کنیسا از آن بهره می بردند نصب نمودند. یکی از این کتیبه های سنگی کشف شده با قدمتی دو هزار و پانصد ساله، به طول 95 و عرض 75 سانتیمتر می باشد، این کتیبه به خط عبری برجسته مشتمل بر آیاتی از توراه می باشد و تاریخ آن مربوط به عصر اشکانیان است، از این رو (پروفسور هرتسفلد) ورود یهودیان به مرکز ایران و به ویژه همدان و اصفهان را همزمان با پادشاهی یزدگرد یکم ساسانی (399-421 م) می داند.
اگر چه برخی از پژوهشگران نیز بر این باورند، هنگامی که کورش (538 قبل از میلاد) بابل را آزاد و به اسارت قوم یهود پایان داد، گروهی که به ایران آمدند اکثراً در شهرهای اصفهان، همدان، شوش، و پاسارگاد ساکن شدند.
متن کتیبه کشف شده در چهار سطر با خط عبری مشتمل بر آیاتی از کتاب مقدس نگارش شده و در پایان متن تاریخ و نام داوید بن یعقوب حک گردیده ترجمه آیات کتیبه به شکل زیر می باشد:
سطر اول : دروازه های عدالت را به رویم بگشایید تا از آن ها برآیم و خداوند را سپاس گویم (مزامیر داود 19:118).
سطر دوم: این سنگی را که چون یادمانه بر پا کرده ام خانه خدا شود آنچه من بدهی، ده یک آنرا به تو باز خواهم گرداند (پیدایش 22:28).
سطر سوم : اینک فرشته ای به دیدارت می فرستم تا از تو در راه نگاهبانی کند و تو را به جایی که برایت آماده کرده ام برساند (خروج 10:13).
سطر چهارم : خد-ا به جای شما خواهد جنگید، شما آرام بگیرید (خروج 14:14).
به تاریخ روز چهارشنبه 26 ماه آو از سال 3890 درود بر ایسرائل بنده درگاه یعقوب بن داوید.
درکتاب انبیاء یهود، راجع به سارح بت آشر روایتی بدین شرح آمده که در دوران حکومت حضرت داود، یکی از سرداران او به نام (یوآو) در تعقیب (شِه وَع) از یاغیان آن حضرت، با مردان جنگی خود، بی امان شهر ها و روستاهای بسیاری را پشت سر می گذاشتند مأموران یُو آو برایش خبر آوردند که شِه وع هنگام فرار در شهر بارو دار و مستحکم (آوِل بیت معخا) پناهنده شده است و یُو آو نیز بیدرنگ بسوی آن شهر شتافت و آنجا را در محاصره گرفت، و به مردان خود دستور داد که با وسایل قلعه کوب باروی شهر را خراب کرده شهر را به تصرف درآورند، و یُو آو بشخصه ناظر عملیات آن ها بود. در این موقع، صدای زنی از بالای باروی شهر بگوش سربازان یُو آو رسید که می گفت: گوش کنید، گوش کنید، خراب کردن دیوار را متوقف نمایید، و به یُو آو بگویید که جهت شنیدن سخنان من، بپای بارو بیاید. یُو آو، متعجب و کنجکاو به زیر دیوار آمد، زن او را دید و پرسید: آیا تو یُو آو هستی؟ یُو آو گفت: من خودم هستم. از من چه می خواهی؟ زن گفت : آیا می دانی من کیستم؟ یُو آو گفت : نه، تو را نمی شناسم. زن گفت: من، سِرَح دختر آشِر فرزند یعقوب هستم. وقتی من مژده ی زنده بودن عمویم یوسف را به جدّم یعقوب دادم، او مرا دعا کرد و بر اثر آن دعا من عمر جاودانی یافته ام و هرگز تلخی مرگ را نخواهم چشید. من در نزد مشه ( موسی )نیز احترام زیادی داشتم، زیرا این من بودم که مخفی گاه تابوت عمویم یوسف را به وی نشان دادم ببینم، مگر تو توراه نخوانده ای؟ در توراه آمده است که اگر شهری را در محاصره گرفتید ابتدا از در صلح درآمده و از اهالی آن بخواهید که بدون جنگ و خونریزی خود را تسلیم شما کنند، و اگر آن ها به تقاضای شما وقعی ننهادند، آنوقت شما مجاز هستید که شهر را به زور تصرف نموده اهالی آنرا قتل عام کنید. اما تو این دستور را فراموش کرده و بدون اینکه پیشنهاد تسلیم بدهی، قصد خراب کردن شهر و کشتن مردم آنرا داری!… در حالیکه همه ی ساکنان این شهر از رعایای باوفای پادشاه داوید و مطیع فرمان او هستند!… یُو آو گفت: نه، مادر. من چنین قصدی را ندارم. مردی نابکار بنام (شِه وَع بن بیخری) بر پادشاه یاغی و در این شهر پناهنده شده است. اگر شما او را به من تسلیم کنید، ما دیگر کاری با شما نخواهیم داشت… سِارَح گفت: بسیار خوب به مردانت بگو از حمله به شهر دست بردارند و …..