از برسی مستندات تاریخی و پژوهش های علمی، در تاریخ زندگانی بشر و اقوام گذشته مشخص شده که مسله حیات پس از مرگ، از دغدغه های مهم و دیرین بشری است که عمری به درازای عمر بشر دارد . زیرا هر انسانی به تجربه دریافته که مرگ واقعیّتی است که گریزی از آن نیست و به ناچار باید آنرا پذیرفت و با آن کنار آمد . ضمن آنکه انسان های متدین به نحوه اسرارآمیزی بر این باورند که از پس امروز، فردایی هست که باید در محکمه الهی حاضر شوند و پاسخگوی اعمال و کردار خود باشند . نیز همچنین بر این باورند دوباره به این دنیا باز خواهند گشت تا مکافات شوند و به عبارتی تقاص پس دهند
به نظر علمای یهود و دیگر محققین، راجع بحث گیلگول (تناسخ) و یا بعبارتی تولّد دوباره یا بازگشت مجدّد (روح) انسان ها به این جهان خاکی، بر حسب نوع اعمال گذشته  شان ممکن است ، که به یکی از چهار صورت زیر انجام می پذیرد .
1 – حلول روح شخص متوفی در جمادات (رسخ)
2 – در نباتات (فسخ)
3 – در حیوانات (مسخ)
4 – حلول روح شخص متوفی در انسان (نسخ یا تناسخ)
البته نکات ذکر شده، هرکدام بحث گسترده ای را می طلبد و چون در این نوشتار نمی گنجد، لذا در ارتباط با تناسخ و سوگواری در یهودیت توضیحاتی مختصر راجع به قوانین وضع شده آن و علت رعایت آن از سوی بازماندگان ، داده خواهد شد .
با استناد به کتاب مقدس از دوران گذشته (از زمان ابراهام، اسخاک و یعکوب)، یهودیان درگذشتگان خود را با آئینی خاص بخاک می سپرده اند. از این رو علمای یهود طبق همان موازین، نکات و قوانینی خاص (هلاخا) در طی زمان و در ارتباط با شخص فوت شده و سایر بازماندگانش در نظر گرفته اند . ناگفته نماند راجع به «گیلگول»، در بین کتب مذهبی یهود بیشتر در کتاب «زوهر» بحث شده است، نیز در تلمود تفاسیر متعدی بمیان آمده . اما در کتاب مقدس هرگونه ارتباط با این مسائل بویژه در ارتباط بااحضار ارواح اکیدا منع شده. البته هدف از رعایت از قوانین (هلاخا) در این راستای بیشتر برای تعالی بخشیدن روح عزیز از دست رفته می باشد .
می گویند، انسان از خاک سرشته شده است و روح در او دمیده شده است و پس از مرگ قسمت جسمانی او بخاک سپرده می شود و روح او صعود می کند . از دیر باز در یهودیت رسم بوده، آنهائی که موظف به سوگواری هستند، جامه خود را بحالت ایستاده می درند (برای پدر و مادر طرف چپ جامه و برای سایر اقربا طرف راست را می دریند) . میت می بایستی هر چه زودتر تطهیر و بخاک سپرده شود، نزدیکان میت یعنی آنهائی که وظیفه شرعی سوگواری برای وابستگان دارند (پدر، مادر، برادر، خواهر پسر، دختر،زن و شوهر) تا جسد بخاک سپرده نشود هیچگونه تکلیف شرعی برای عزاداری انجام نمی دهند میت را پس از شستن بایستی با پارچه سفید کتان (کفن) پوشانیده شود و سپس در صیصیت که نخ های آن کنده اند بپیچند نیز چشمان و دهان مرده را می بندند (بدون تابوت) و با در نظر گرفتن آنکه جهت خوابانیدن میت می بایست سمت بیت همیقداش باشد ، در خاک دفن شود . هنگامیکه که جنازه در قبری متناسب با قد و قواره میت ( معمولا بطول دو متر،عرض هشتاد سانتیمتر و ارتفاع دو متر ) نهاده شد و قبر از خاک پر گردید، سوگواران اولین قدیش را قرائت می کنند . اگر بهنگام مفارقت لباس خود را ندریده باشند قبل از گفتن قدیش گوشه ای از پیراهن خود را بعلامت سوگواری پاره می کنند، که بعبارتی نشانگر جدا شدن فامیل و نزدیکان از آن عزیز فوت شده می باشد . پس از انجام خاکسپاری برای سوگواری شمارش هفت روز آغاز می شود، هفت روز را باید در خانه بمانند و کار نکنند و طی این هفت روز شمع روشن می کنند و برای آرامش روح متوفی صبح ، ظهر و شب تفیلا می خوانند رسم بوده تمام کارهای مربوط به کفن و دفن را دیگران می باید انجام دهند، عزاداران را بایستی تسلی داد، ضمن آنکه پوشیدن لباس سیاه مدت هاست که منسوخ شده است، معمولا اولین روز را با خوراک غیر گوشتی مانند تخم مرغ و پلو عدس جهت گفتن براخای شهکول و هموصی برگزار می کنند .

قوانین مربوط به سی روز سوگواری
طبق هلاخا شخص سوگوار بمدت سی روز نباید موی های سر و صورت خود را اصلاح کند. معمولا همه نزدیکان بعد از سی روز اصلاح می کنند ، اما سوگوار بخاطر پدر یا مادر اصلاح نمی کند، رسم بر آنست، تا دوستان و نزدیکان به او اصرار کنند تا اصلاح کند . اگر سی ام در شبات واقع شود می بایست تا پایان شبات صبر کند . اما اگر سی ام مقارن با یکی از اعیاد سه گانه پسح ، شاووعوت و یا سوکوت باشد ، می تواند قبل از فرا رسیدن این اعیاد (عید) اصلاح کند . ضمنا ناخن گرفتن طی این مدت نیز مجاز نیست . رسم براینست که در ظرف 12 ماه شخص سوگوار برای پدر و مادر در مجالس شادمانی شرکت نمی کند . مراسم ازدواج هم تا یکسال انجام نمی دهد. سوگواری برای سایر اقوام ، بجز پدر و مادر ، می تواند بعد از سی روز ازدواج کند .

قوانین گفتن قدیش
رسم براینست که بمدت 12 ماه برای نزدیکان قدیش گفته میشود و تفیلا خوانده شود . خصوصا در ایام شبات و شب یکشنبه اما چون اعتقاد براینست که تکلیف گناهکاران بعد از دوازده ماه معلوم میشود و کمتر کسی است که والدین خود را گناهکار بپندارد ، بنابراین بعد از خاتمه ی یازده ماه تمام، سوگوار دیگر قدیش نمی گوید و فقط در سالروز وفات و یا سر سال باید قدیش بگوید . اما در این مورد رسوم متفاوت وجود دارد . بعضی ها یک هفته اول از ماه دوازدهم را قدیش نمی گویند و سه هفته باقیمانده را قدیش می گویند . رسم دیگران براینست که قدیش را از اول دوازدهمین ماه تا شب شباتی که هفته ی آن مصادف با روز وفات است ، قطع کرده و از شب آن شبات تا سالروز وفات قدیش می گویند.
خواندن هشکاوا
دعای آمرزش در مدت دوازده ماه منبع نشده است . اما بعد از دوازده ماه دیگر هشکاوا گفته نمی شود . در هر سال یک هفته از روز وفات ، مجددا خواندن هشکاوا آغاز می شود . بین یهودیان ایرانی رسمی متداول است که اسمای گذشتگان بطور اعم در هر موقعیت تذکر داده میشوند و مثل روز رُوش هشانا و کیپور که تذکر اموات بطور کلی مجاز است ؛
این سنت محققا دارای ریشه هائی قدیمی در جامعه یهودیان ایرانی است . هشکاوا ، دعای آمرزش ، بصورت کوتاه آن ارجح تر است .
خد- اوند رحمان و رحیم آنکه برتمامی مخلوقات خود ترحم میفرمائی ، برروح و روان تمامی اموات قوم خود ایسرائیل و در بین آنها بر روح و روان فلانی. . . . . فرزند . . . . . رحم و شفعت بفرما. روح الهی او را با سایر آرمیدگان قوم خود در باغ عدن مستقر فرماید و روانش شاد باشد .آمین .
روز سالگرد
در سالگرد وفات ، شب و روز آن مراسم سوگواری در حد محدودتری انجام می گیرد . از شروع قرائت تفیلای شب شبات هفته ای که سالگرد در آن واقع میشود . قدیش نیز گفته میشود. بازمانده در شبات براخای توراه می گوید و اگر بتواند هفطارا بخواند ارجح است و برای آمرزش روح متوفی میشنا و یا تهیلیم می خواند . در شب و روز سال شمع ” نشاما” روشن میکند . در بعضی از جوامع رسم است که در روز سالگرد وفات پدر و مادر تعنیت گرفته میشود .
اگر سالگرد در روزی واقع شود که گرفتن تعنیت (روزه) منع شده ، نباید روزه گرفت . اگر سالگرد مصادف با شبات باشد ، باید روز قبل از شبات روزه گرفت و بعضی ها نیز در چنین موردی اصلا تعنیت نمی گیرند .

تکلیف کهنیم در هنگام سوگواری :
در آغاز پاراشای امور، توراه به قوانین طهارت و تقدس کهنیم اشاره کرده است . کهنیم به دلیل داشتن وظیفه کهانت و تقدیم قربانت به پیشگاه الهی در معبد مقدس موظف بودند تا از درجه بالاتری از تقدس و پاکی و روحانیت نسبت به سایر قوم بنه ایسرائل برخوردار باشند . از این رو حق سوگواری و شرکت در مراسم و آئین تدفین نداشتند و این بصورت یک دستور دینی تا به امروز باقی مانده است . فرزندان آنها در این زمان نیز فقط حق شرکت در سوگواری نزدیکانی که باید برای آنها سوگواری کنند دارند . کاهن در مراسم تطهیر و تدفین غیر خویشان نباید شرکت کند . خصوصا در سالنی که جنازه در آن قرار گرفته است و یا در محیط قبرستان نباید وارد شوند

نکات مهم هنگام سوگواری
* کبالیست ها بر این باورند آدم صدیق هنگام حیات بدلیل داشتن روح (نفش، روحا و نشاما) پاک و مقدس می باشد، اما پس از مرگ و خارج شدن روح از کالبدش، جسد باقی مانده نا پاک می شود .
* برای اشخاصی که عزیزی را از دست داده اند، همچنین ملزم به اجرای مراسم سالگرد فوت شده ای می باشند. با گفتن براخای مفطیر و یا مشلیم همراه با قدیش، دِین خود را ادا نموده، ضمن آنکه جماعت کنیسا ، نیز ادای احترام می نمایند
* روز شبات و اعیاد(موعدیم) عزاداری منع شده اما روز شبات جزء ایام سوگواری (هفتم و سی ام) محسوب می شود .
* رسم است که در روز هفتم و سی ام و در یازدهمین ماه و هر سالگرد فوت برای یادبود و تعالی بخشیدن روح شخص فوت شده از طرف بازماندگان با دعوت از نزدیکان سفره تشکیل داده همراه با گفتن براخای (هااتص، … و هموتصی) مراسم سوگ برگزار می شود .
* روز هفتم پس از طلوع آفتاب مقررات مربوط به هفت پایان خواهد گرفت، همین امر برای سی ام هم در نظر گرفته می شود بعبارتی نباید تا غروب منتظر ماند .
* امروز دیگر گوسالۀ مادۀ قرمز و آئین هفت روز پاکسازی را نداریم، اما مراسم شیوا را داریم که هفت روز سوگواری است و طی آن بازماندگان از سوی نزدیکان تسلیت می گیرند و به زندگی اتصال می یابند .
* شخص عزادار تا زمانیکه میت به خاک نرسیده است از گذاشتن تفیلین و خواندن تفیلا معاف می باشد .
* مراسم (صدیک هادین)و قرائت قدیش برای شخص فوت شده بایستی بجا آورده شود خواه مرد و یا زن باشد حتی اطفالی که سی روز بیشتر از سن آنها گذشته باشد .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *