بدون تردید واژه های عبری ، ایسرائل و یهودی برای بسیاری از یهودیان جهان کلماتی آشنا هستند . در واقع این سه اسم ( عبری ، ایسرائل و یهودی ) همگی واژه های منسوب به نسل اجداد ما ( ابراهیم ، اسحق و یعقوب ) می باشند . که در طی زمان به واسطه شرایط اجتماعی و اقلیمی شکل پیدا نموده اند ، با این وجود پس از گذشت بیش از چهار هزار سال هنوز این اسامی ، در فرهنگ ادبیات جامعه بشری کم و بیش رایج می باشند . ضمن آنکه هر سه واژه دارای یک معنا و مفهوم بوده و آن نشانگر زبان ، دین و هویت یک ملت باستانی می باشد .
عبری عبرانی
با استناد بر کتاب مقدس پاراشای لخ لخا فصل دوازدهم خداوند به اوراهام ( که در آن ایام « اورام » نامیده می شد ) دستور داد که زادگاه خود را ترک کرده و به سرزمینی که بعداً اعلام خواهد کرد هجرت نماید . ” اوراهام ” همراه با همسرش ” ساراه ” ، لوط برادر زاده اش و دیگر افرادی که آنها را با توحید آشنا ساخته بود به کنعان عزیمت نمود . اما به جهت قحطی در کنعان ، اوراهام (ابراهیم) و خانواده اش مجبور شدند به مصر کوچ کنند . پس از مدتی دوباره به کنعان مراجعه نمودند ، سپس لوط راهی سرزمین « سدوم » شد و اوراهام در صحرای « مهمره » ساکن شد . به روایتی این سفرها و جا به جایی های او باعث گردید ، در آن دوران مردم به اوراهام شهرت “عبری” بدهند طبق شواهد موجود در کتاب مقدس ، چون اوراهام همواره از گذرگاه فرات (پرات) درگذر بود ، کنعانیان وی را به “عبرانی” ملقب نمودند و از آن به بعد این لقب در خاندان اوراهام باقی ماند . نیز همچنین در نزد مصریان و سومریان این نام معروف گشت .
واژه عبری در فرهنگ لغات یهود به معنای عابر ، رهگذر و عبوری بیان شده است ، نیز همچنین کلمات عبری و عبرانی از کلمه عابر مشتق شده است . در سفر برشیت پاراشای لخ لخا فصل چهاردهم آیه سیزدهم در ارتباط با واژه عبری این گونه اشاره شد . آن رهایی یافته آمد و به « اورام عبری » اطلاع داد . وی در بلوط زارهای مهمره اموری که برادر اشکول و برادر عائر است ساکن بود و ……….
ناگفته نماند ، حتی بعد از خروج قوم بنه ایسرائل از مصر طی چهل سال اقامت و جا به جایی در بیابان ، به ویژه هنگام عبور نمودن آنان از میان قبایل صحرانشین ( هر از گاهی به دلیل داد و ستدی که ما بین ایشان انجام می گرفت ) اغلب اهالی صحرا قوم بنی اسرائیل را با نام “عبری” با “عبرانی” می شناختند . بهر تقدیر لقب « عبری » و « عبرانی » از دوران اوراهام برای خاندان و نسل بعد از او ( فرزندش اسحاق و یعقوب ) شکل گرفت و مدت ها تا سده اول خروج قوم بنی اسرائیل از مصر واژه ( عبرانیان ، عبرانی ، و عبوری ) از شهرت های اصلی این قوم محسوب می شده ، ضمن آنکه زبان رایج بین این قوم را که یکی از قدیمیترین زبانهای بجا مانده دنیا شمرده می شود عبری نامیده اند .
ایـســرائل
درباره واژه ایسرائل ، اولین بار در کتاب مقدس سفر برشیت پاراشای « ویشلخ » فصل سی ودوم این گونه به آن اشاره شده . سرانجام یعقوب پس از ترک ” لاوان ” به سوی حبرون و بئرشبع خانه پدری خویش براه افتاد ، ضمن آنکه از روبروئی و احتمال درگیری با برادرش « عساو » شدیداً مضطرب و نگران بود . اما با تدابیری که اندیشیده بود ( با اهدای هدایای در گروههای مجزا و پیاپی ) امیدوار بود ، هنگام روبرو شدن با عاو خشم دیرینه وی فروکش کند و از فکر انتقام از یعقوب منصرف شود . پس از پیمودن مسافتی یعقوب خانواده و مایملک خود را از رودخانه « یبوق » عبور داده ، خود در سوی دیگر رودخانه در تنهایی و تاریکی شب باقی ماند .
در آن شب مردی غریبه به نزد وی ظاهر گردید و تا سحرگاه با یعقوب گلاویز بوده ، و با او به تقلا و کشتی پرداخت . یعقوب با وجود صدمه دیدن پایش باز هم قادر گردید تا با اسیر نگاهداشتن او (فرشته) از وی طلب برکات نماید . در اینجا بود که فرشته خداوند ، نام “یعقوب” را به “ایسرائل” مبدل نمود ، زیرا که وی را عظیم و مقرب درگاه الهی خواند و به او گفت نظر به اینکه با فرشته و یا انسانها کشمکش داشتی و پیروز گشتی دیگر نامت “یعقوب “گفته نشود مگر “ایسرائل” ، یعقوب نیز آن محل را « پنی ال » به معنای رخسار الهی نام نهاد زیرا که در آن محل روحش در برابر فرشته الهی استقامت نمود و با خود گفت فرشته ای را رو در رو دیدم و جانم رهایی یافت .
نیز در سفر برشیت پاراشای ویشلخ فصل سی و پنجم اشاره شده ، چندی بعد یعقوب به همراه خانواده اش به « بت ال » کوچ نمود ، در آنجا مذبحی به پیشگاه مقدس الهی بنا نمود . فرشته خداوند مجدداً بر او ظاهر گردید و یعقوب را در «بت ال» برکت نمود و دوباره به او گفت : نامت “یعقوب” است دیگر بار نامت “یعقوب” خوانده نشود بلکه نامت “ایسرائل” خواهد بود . پس نامش را “ایسرائل” گذاشت . خداوند به او گفت من قادر مطلق هستم آن سرزمینی را که به ابراهیم (اوراهام) و اسحاق بخشیدم به تو و نسل بعد از تو خواهم بخشید .
در فرهنگ لغات یهود واژه ایسرائل ترکیبی از دو بخش « ایسر » به معنای وزیر و صدراعظم و بخش دیگر « ائل » یا « ئیل » یکی دیگر از اسامی خداوند می باشد به عبارتی کلمه « ایسرائل » نام دیگر حضرت “یعقوب” و به معنای وزیر و یا صدراعظم خداوند می باشد . از آن به بعد نام حضرت یعقوب به ایسرائل تغییر یافت از این رو به نسل بعد از یعقوب (فرزندان و نوادگان) بنه ایسرائل گفته می شود . امروز یهودیان جهان خود را بازمانده نسل یعقوب و (یکی از دوازده اسباط) می دانند .
نیز همچنین در قرآن بارها به بنی اسرائیل اشاره شده ، ضمن آنکه در چندین آیه از حضرت یعقوب با نام اسرائیل نام برده شده است . به عبارتی با استناد بر توراه معنی دیگر ایسرائل نام دیگر یعقوب و نیز نسل بعد از او قوم بنی اسرائیل مشتمل بر 12 سبط (دوازده فرزندان پسر حضرت یعقوب) میباشند و آن عبارتند از :
1- رئوبن 2- شمیعون 3- لوی 4- یهودا 5- دان 6- نفتالی 7- گاد 8- آشر 9- ایساخار 10- زبولون 11- یوسف 12- بنیامین
خانواده حضرت یعقوب یا قوم بنه ایسرائل از 12 سبط یا قبیله تشکیل شده اند بعد از خروج از مصر ، این قوم به جهت قبول مسئولیت های شرعی به سه طبقه کوهن (کاهن) ، لوی و ایسرائل تقسیم شدند .
طبقه کوهن از نوادگان اهرون (هارون) و طبقه لوی از نوادگان لوی یکی از اسباط قوم و چهارمین فرزند یعقوب و طبقه ایسرائل از سایر اسباط یهود می باشند .
یهودی
پس از ورود قوم بنی ایسرائل (دوازده اسباط حضرت یعقوب) به سرزمین موعود در سال 1262 قبل از میلاد (دهم ماه نیسان در سال چهل و یکم پس از خروج از مصر) ، بعد ها به واسطه بی خردی سران قوم و با بروز اختلافات بین اسباط (قبیله ها ) دو سبط یهودا و بنیامین در سال 812 قبل از میلاد این دو سبط در شمال سرزمین مقدس حکومت مستقلی را به نام کشور « یهودا » تشکیل دادند ، نیز ده سبط دیگر هم در جنوب به طور مستقل حکومت ایسرائیل را بنا نمودند ، به عبارتی عملاً سرزمین مقدس به دو بخش کشور « ایسرائیل » و « یهودا » تقسیم گردید .
در سال 384 پیش از میلاد کشور پادشاهی « یهودا » که بخش بزرگتری را تشکیل می داد و در آن دوران باقیمانده قلمرو قوم بنه ایسرائیل در سرزمین کنعان را تشکیل داده بود توسط حکومت بابل (بخت النصر) در معرض یورش نابود کننده ای قرار گرفت . اورشلیم پس از دو سال و نیم مقاومت سقوط نمود ، ویران گشت و به آتش کشیده شد نیز همچنین آئین عبادت در بیت همیقداش پس از 412 سال از شروع پادشاهی «سلیمان نبی » پایان گرفت . آخرین پادشاه کشور یهودا « شلمو اخیقام » بدست « یشمائل بن نتییا » به قتل رسید وجمع کثیری از ملت به اسارت (گالوت) بابل برده شدند .
ناگفته نماند مشابه همین بحران در سال 241 پیش از میلاد ، به عبارتی 133 سال قبل از آنکه ملت « یهودا » به گالوت بروند . در بخش شمالی سرزمین مقدس برای گشور ایسرائیل که از ده سبط تشکیل یافته بود رخ داد و ظرف کمتر از یکسال حکومت کشور ایسرائل ابتدا (سبط نفتالی) مغلوب « سنخریب » پادشاه آشور شد . سپس در سه مرحله طی مدت 24 سال 9 سبط دیگر شکست خوردند و به گالوت آشور برده شدند .
به هر تقدیر جمع کثیری از قوم بنه ایسرائل از دو کشور یهودا و ایسرائل به عنوان برده وارد سرزمین آشور و بابل (گالوت) شدند . از آنجائیکه اکثریت آنان تابع کشور یهودا بودند و آن دوران زادگاه هر فرد (پس از نام پدر) نوعی شهرت محسوب می شد ، اسرای تازه وارد را منسوب به کشور زادگاهشان (یهودا) نامیدند و به مرور از همان دوران واژه “یهودی” و “یهودائی” شکل گرفت .
واژه یهود برگرفته از نام اعظم خداوند (یود ، ه – واو – ه ) می باشد . معنای آن در فرهنگ لغات عبری به معنای مردمان خدا ، به کسانی اطلاق می شود که قوانین خداوند را باور داشته باشند ، به عبارتی بدان معتقد و مؤمن باشند . ضمن آنکه واژه یهودی برگرفته از نام « یهودا » چهارمین فرزند حضرت « یعقوب » و همسر اولش « لئا » بوده ، لئا از آن جهت این نام را انتخاب نمود زیرا بر این باور بود که ( با درنظر گرفتن معنی آن ) با داشتن چهار فرزند پسر ، خواستار قدردانی و سپاسگذاری از نعمات خداوند بود که به او ارزانی داشته است .
نیز همچنین در آخرین روزهای زندگی حضرت « یعقوب » هنگامی که یعقوب پایان روزهای عمرش را نزدیک می دید تمامی فرزندانش را فرا خواند و خطاب به هر یک دعای خیر (برکات) نمود . او ضمن اشاره به خصوصیات ” یهودا ” این چنین گفت ، برادرانت پیرو عظمت تو خواهند بود (تمامی پادشاهان بنه ایسرائل از نسل یهودا بوده اند) و فرمانروائی (ملتها) نسل «یهودا» را تا زمان آخرت « ظهور ماشیح » ترک ننماید . نیز همچنین یعقوب اشاره نمود ، حاصلخیزی و فراوانی اراضی سهمیه « یهودا » خواهد بود .
در تلمود اشاره شده که بین خداوند و یهود رابطه ای صمیمی و ناگسستنی وجود دارد و بر همین اساس در کتاب مقدس سفر شموت آیه 29-3 نقل شده ، ذات قدوس متبارک به قوم بنه ایسرائل چنین فرمود ، من خدای همه عالم هستم و لکن نامم را فقط بر شما نهاده ام زیرا مرا خدای بت پرستان نمی خوانند ، بلکه خدای ایسرائل شناخته شده ام .
منابع مورد استفاده :
باورهای اسطوره ای یوسف ستاره شناس