اصطلاح «چشم بد» در فرهنگ یهود به معنای متفاوتی بیان شده ، تعبیر تلمود از این اصطلاح به دو معنی تنگ نظری و حسد می باشد . البته در کتاب مقدس با چنین مفهومی تعبیرات دیگری هم آمده است ، مانند « حرص و آز» و «کینه و دشمنی » که بطور یقین نشأت گرفته از بد اقبالی، فقرو بیماری ، جنگ و قحطی و حتی خشم طبیعت بوده . و به تعبیری همگی این سختی ها در قالب مجازات و تنبیه از جانب خداوند مقرر شده است . از نگاه «زوهر» این معضلات بعنوان انرژی های بد و منفی که متعلق به دنیای خاکی (پائین) می باشد ، تلقی شده است و صرفا بعنوان یک آزمون برای بشریت خلق شده تا چشم بصیرت درونی انسان را بگشاید و به او بفهماند که می تواند با گذشتن از فراز و نشیب ها (دشواری ها) زندگی به حالات متعالی تری دست یابد .
علمای یهود از دیر باز در مورد «تنگ نظری» و یا «چشم بد» پس از کنکاوش های بسیار نیز بحث و جدل ها طی قرون متمادی نظریات متفاوتی ، نیز همچنین چاره اندیشی هایی در این باب ارائه داده بودند . آنان باورهای خود را ابتدا بطور شفاهی برای آیندگان میراث گذاشتند . پس از خرابی بیت همیقداش و به گالوت رفتن قوم بنه ایسرائل (بیش از هفتصد سال قبل از میلاد) علمای وقت ، برای حفظ تاریخ و فرهنگ یهود تصمیم به مکتوب نمودن کلیه مباحثات دانشمندان ، باورهای دینی و دیگر میراث تاریخی و فرهنگی قوم بنه ایسرائل ، در رساله ها و دیگر کتب بویژه میشنا ، گمارا ، تلمود و .. گرفتند . ضمن آنکه نمی توان سهم دیگر مردمان سایر تمدن های باستانی (بابلی ها ، عبرانی ها ، مصری ها و …) در این امر نادیده گرفت . زیرا آنان این باور ها را بصورت آداب و رسوم تجربه و با تعابیر مختلفی توجیه کرده بودند و نیز آنرااعشاعه و سپس مکتوب نمودن .
در فصلی از کتاب « میشنای آووت » ، “چشم بد ” و ” بخل و حسد ” را نوعی تمایل به کینه توزی بشر به همنوعان خود دانسته و تأکید نموده اگر انسان این افکار شوم را از خود دور نکند ، از جهان بدر خواهد شد . اگر چه در کتاب مقدس در مورد چشم بد اشاره ای نشده ، ولی در چندین فصل صراحتا نکاتی بیان شده که با تفسیرها و تعبیرهایی که توسط علمای یهود به ویژه ” راشی ” انجام گرفته می توان با تامل به این مقصود و رازهای نهفته در آن پی برد .
در سفر برشیت (کتاب آفرینش) : پاراشای ویحی – فصل 49 این چنین درج شده .
در واپسین روزهای زندگی “حضرت یعقوب” هنگامیکه فرزندانش برای شنیدن وصیت و گرفتن براخا (دعا) به گرد او جمع شده بودند ، او هر یکشان را مخاطب قرار داد ، ضمن دعاگوئی و نصیحت نمودن پیشگوئی های در مورد آینده آنها هم انجام داد . سپس رو به یوسف نمود و چنین گفت “בֵּן פּוֹרָת יוֹסֵף בֵּן פּוֹרָת עלי עין “ (بن پوراد یوسف ، بن پوراد آل اعین) « یوسف چون شاخه بارور و پر باریست ، چشم بد از تو دور باشد »
در دهمین پاراشا «میقص» “راشی” راجع به بخشی از این فصل چنین تفسیر نموده ، هنگامیکه ده برادران یوسف از جانب پدرشان برای خرید آذوقه راهی مصر می شوند حضرت یعقوب از آنها می خواهد که هر کدامشان جداگانه برای ورود از یک دروازه وارد شهر شوند تا بدین وسیله از چشم بد محفوظ باشند و به عبارتی مورد توجه قرار نگیرند و بتوانند بدون هیچ مشکلی به شهر وارد شوند .
نیز همچنین در سفر بمیدبار : پاراشای «بالاق» “راشی” این چنین تفسیر نموده
“بالاق” که یقین داشت در صورت نبرد با قوم بنه ایسرائیل ، وی نیز مانند همسایگانش مغلوب آن قوم خواهد شد و تاج و تخت را از دست خواهد داد ، در صدد چاره جوئی برآمد . از این رو از “بیلعام” که طالع بینی پر تجربه بود و اعتقادات یکتاپرستی داشت دعوت نمود تا قوم بنه ایسرائیل را نفرین کند و یا به عبارتی «زخم چشم» به آنها بزند . با وجود آنکه “بیلعام” از طرف فرشته خداوند از این امر منع شده و مورد سرزنش و انزجار قرار گرفته بود ، او دعوت “بالاق” را پذیرفت تا اسباط یعقوب را نفرین کند . “بیلعام” با فراهم آوردن هفت قربانگاه مشرف بر اردوگاه قوم بنه ایسرائیل و قربانی نمودن هفت گاو و هفت قوچ به عنوان هدایای سوختنی در سه ناحیه ، نتوانست نفرین و چشم زخمی به فرزندان یعقوب وارد کند و ناخواسته با بازگو نمودن کلام های مقدس (ندای الهی) چندین بار قوم را برکت نمود .
تجربه ثابت کرده ، هر آنچه که از بشر دریغ شود ، بدون تردید برای او نوعی کمبود و آن ارزشمند می شود و اگر این خواسته قوت بگیرد به شکل یک نیاز درخواهد آمد و طی مدت کوتاهی نوعی حس حسادت و تنگ نظری نسبت به دیگران در وجود آن شخص شکل خواهد گرفت . نا گفته نماند ، از دیرباز مسئله حسادت در فرهنگ یهود به قدری مهم و مورد توجه بوده که حتی دهمین فرمان از ده فرمان الهی که توسط “موسی” به قوم بنه ایسرائیل اعطا گردید (فرمان دهم) به این امر اختصاص داده شده است .
در سفر شموت : پاراشای «ییترو فصل بیستم» آیه 14 چنین اشاره شده است
حسادت نکن بر مایملک همنوعت اعم از خانه ، همسر ، فرزند ، کار و سرمایه و هرچه را مال همنوعت است آرزوی نکن . حخامیم بر این باورند ، حسادت کردن باعث خواهد شد که انسان هرگز قادر به درک و احساس نعمات ارزانی شده به او نشود ، زیرا حسد و احساس تمایل به داشتن مایملک سایرین منجر به تلخکامی و حتی ارتکاب جرائم دیگر نیز خواهد گردید . در این رابطه ، در کتاب آفرینش : اولین پاراشای فصل چهارم ، نشانگر این امر است که چگونه حس حسادت و تنگ نظری باعث قتل هابیل توسطه برادرش قابیل گردید . به نقل از «میدارش» هول (هابیل) به چوپانی و گله داری و قیین (قابیل) به کشاورزی و زراعت مشغول بودند، روزی که آن دو از ثمره کارشان قربانی و هدایائی ارادتی به حضور خداوند آورده بودند ، تنها هدیه هول که از صمیم قلب و خلوص نیت (از بهترین نخست زاده گوسفندانش) تقدیم نموده بود مورد قبول ذات الهی قرار گرفته . اما به هدیه ارادتی قیین (قابیل) توجهی نگردید “قیین” شرمسار و خشمگین از این بابت کینه برادر خود را به دل گرفت و سرانجام روزی وی “هول” را در صحرا به قتل رسانید.
روایت است آنچه از نگاه چشم ها خارج می شود ، می تواند دارای قدرت تأثیرگذار مخربیی باشد و این احتمال هست که به جان آدمی آسیب برساند ، لذا برای مصون ماندن از این انرژی به ویژه اگر قوی باشد ، بایستی تدابیری اندیشید ، کمااینکه از همان دوران قدیم حخامیم توصیه کرده بودند ، یکی از مهمترین وسیله حفاظت و ایمنی در مقابل این تهدید و صدمات احتمالی (چشم زخم) آن است ، که انسان بایستی از ایجاد حسادت در وجود دیگران نسبت به خودش و نیز حسادت به دیگران احتراز جوید و مایملک خود را در معرض نمایش قرار ندهد . به عبارتی از خودنمائی اجتناب کند تا حسد دیگران برانگیخته نشود و دیگران با چشم بد بر او و مال او نگاه نکنند
در تلمود اشاره شده ، اثرات زیان آور چشم بد نه تنها برای موجودات بشری تهدید بشمار می رود بلکه حیوانات ، سرمایه و سایر اموال متعلق به انسان نیز ممکن است در خطر آسیب قرار گیرند . اگر چه در یهودیت بسیاری از این آداب و رسوم را بعنوان آنکه از شیوه های غیر روحانی پیروی می کنند ، منسوخ و نهی کرده اند و تاکید شده که یهودیان نباید بر خلاف قوانین صریح توراه و تلمود رفتار کنند . زیرا نه تنها اعتقادات دینی آنها به خطر خواهد افتاد بلکه افکارشان هم غرق خرافات خواهد شد و به مرور این حس منفی به صورت یک عادت زشت ، معنفور و امری عادی در نهان آدمی خواهد ماند.
از آنجائیکه این حس و غریضه برای بشر نامشخص و غیر قابل لمس بوده و به نوعی مرموز و سئوال برانگیز هم می باشد ، از دیر باز آنرا در ارتباط با دنیای ماوراءالطبیعه می پنداشتند . و همواره یکی از دغدغه فکریشان آن بوده که خود و متعلقاتشان را از این پدیده اسرار آمیز مصون بدارند . از این رو برای جلوگیری از صدمات پیش بینی نشده متوسل به هر آنچه که به آنها احساس آرامش و امنیت می داد می شدند .
با گذشت زمان این طرز فکر به ویژه در ارتباط با «چشم بد» یا چشم شور با خرافات بیشتر درآمیخت و به مرور بخشی از آداب و رسوم و زندگی روزمره درآمد. ضمن آنکه اقوام دیگر با فرهنگ های متفاوت تعبیرهای دیگری را در مورد آن شکل دادند و متعاقباً برای مصون ماندن از این پدیده که چون یک مرض ناعلاج ذهنشان را تسخیر نموده بود ، درست یا نادرست چاره اندیشی های هم نمودند . زیرا «چشم بد» و یا به نوعی عمل چشم زدن از شخصیت ، فکر و طریق زندگی بشر جدا نبوده و حسد ورزی به نوعی میل شدید داشتن است ، نیز آن حاصل عقاید طبع ، عادات و کردار زندگی هر فرد می باشد . امروز با گذشت هزاران سال این طرز فکر در قالب یک فرهنگ نادرست در بین بسیاری از مردم دنیا رایج است ، ضمن آنکه احساسات آدمی را کاملا تحت الشعاع قرار داده است به گونه ای که برآیند آن نه تنها بر گفتار ، رفتار و اندیشیدن تاثیر گذاشته حتی بر خواب دیدن هم اثراتی عمیق گذاشته است .
به نقل از تلمود هر خوابی صاحب تعبیری شد ، یا سعد پنداشته می شود یا نحس ، در این راستای روایت های بی شماری هم نقل گردید
(در نوشته های تلمود آمده) اگر ماری بر بستر مرد فقیری بیفتد ثروتمند خواهد شد ، اگر بر بستر زن حامله ای بیفتد صاحب فرزند پسری خواهد شد و اگر فردی در خواب مار ببیند معاش او تأمین خواهد شد . نیز اگر در خواب ببیند که بر روی بلندی (بام) رفته ، به مقام بالا خواهد رسید و هنگامیکه کسی عطسه کند ، آنکه می شنود باید عافیت بگوید و یا شخصی که ناخن خود را در معبر عام و زیر دست و پای می ریزد ، زندگی خود را به خطر می اندازد و نیز برخی بر این باورند ، خواندن نوشته های روی سنگ قبرها ، خوردن از نانی که به حد کافی پخته نشده باشد و گذشتن از وسط دو شتر باعث ضعیف شدن حافظه خواهد شد و بسیاری دیگر از این عقاید خرافی . ( در حال حاضر بعضی از دانشمندان به جنبه های علمی این نکات بیشتر توجه دارند )
با گذشت زمان ، این تفکرات (منفی) آمیختگی بیشتری با خرافات پیدا نمود . در نتیجه باعث ایجاد عقایدی نا معقول در ذهن بشر گردید. حتی باورهای دینی را متاثر ساخت ، بعبارتی اعتقاد به بت و طلسم ، قربانی نمودن جانداران برای بت ها ، شیطان پرستی در بین اقوام شیوع پیدا کرد ، نیز بعدها اعشاعه عقاید خرافی توسطه جادوگران و یا بعضی به اصطلاح رهبران مذهبی وقت راجع به دنیای فانی و آخرت نیز بهشت و جهنم ، دور کردن شیاطین ، ارواح سرگردان ، احضار ارواح ، سحر و جادو و بسیاری از رفتارهای غیر منطقی که اغلب آن ناشی از ترس بشر از نادانی از خود و از دنیای ماورالطبیه بوده . (نه تنها پاسخی قانع کننده ومستند هم به پرسش های آنان داده نشده بلکه هنوز در پرده ای از ابهام باقی مانده) .
بر اساس مندرجات کتاب مقدس در پاراشای شوفطیم ، بار دیگر تأکید شده ، اعتقاد به هر گونه خرافات و یا انجام هر نوع فال بینی ، جادوگری ، طالع بینی ، افسون گری و اعمال سحر و جادو ، احضار روح و منع پیروی از پیامبران دروغین برای قوم بنه ایسرائیل اکیداً ممنوع و غیر مجاز اعلام شده .
به هر تقدیر «چشم بد» و یا به عبارتی «حرص و حسادت» غریزه ایست فطری که در نهاد بشر ناخواسته به ودیعه گذاشته شده است و اگر انسان نتواند این حس را کنترل کند ، با این وصف باید پذیرفت که مخرب ترین انگیزه را در خود پرورانده و باید منتظر عواقب وخیم آن هم باشد چون آنوقت قادر خواهد بود عمل «چشم زخم» را ببیند . از این رو علمای یهود توصیه نموده اند که هرگز تسلیم این افکار نباید شد به عبارتی نباید فکر را روی این مسائل متمرکز نمود .
برگرفته از باورهای اسطوره ای : یوسف ستاره شناس
چشم زخم – سگولا – خمسه