یهودی سرگردان
اوایل قرن بیستم رفتهرفته این احساس شکل گرفت که کارنامه فرهنگی و تاریخی جامعه یهودیان ایران با بیش از دوهزار و پانصد سال اقامت در پهنای ایران زمین، هنوز در پردهای از ابهام میباشد، به عبارتی آنطور که باید و شاید مدارکی دقیق و مستند که روشنگر تاریخ حضور دوهزار و پانصد ساله آنان (بهطور کامل) باشد، در دسترس نمیباشد. اگر چه اندیشمندان و شخصیتهای یهودیای چون مرحوم حبیب لوی، آمنون نتصر و دیگر مورخین طی سالها با تلاشی پیگیر به دنبال انکشاف زوایای ناشناختهی فرهنگ غنی ایران بزرگ بودند و در زمینه جمعآوری فرهنگ فولکلور و تاریخ شفاهی ایرانیان یهودی نیز همواره در تلاش بودهاند تا مدارک و اطلاعاتی مهم را گردآوری کنند، تا میراثی باشد برای نسلهای آینده.
با استناد به شواهد تاریخی، یهودیت طی هزاران سال شاهد فراز و نشیبهای بسیاری بوده و یهودیان ایران هم از این امر مستثنی نبودهاند. آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته، توجه به این نکته است که با وجود مهاجرتهای متعدد و تحمل در بهدریها، در هر دهه یا سده، یهودیان پس از سر و سامان بخشیدن به زندگی جدید و وفق دادن خود با فرهنگی متفاوت در غربت، پس از گذشت زمانی کوتاه با وجود تبعیضات و محدودیتها توانستهاند از لحاظ اقتصادی(تجارت)، علمی (مخصوصا طبابت)، فرهنگی و هنری در بیشتر اجتماعات موفق باشند و موقیعت خود را در صدر قرار دهند و حتی در تشکیلات حکومتی به عنوان مشاور و صاحب منصب حضوری فعال داشته باشند، که البته همین امر باعث گردیده حسادت بسیاری برانگیخته شود و این سئوال مطرح شود که چگونه این اقلیت مذهبی در مقایسه با دیگر اقوام و دیگر مذاهب جهان، همواره از نظر اقتصادی و علمی موفقتر و مطرح بودند و از طرف دیگر زیر سئوال بودهاند!! چگونه و چرا اکثر یهودیان ثروتمندند؟ اگرچه بسیاری بر این باورند که یهودیان، چه فقیر و چه ثروتمند در مقایسه با اقوام دیگر انسانهای صلحطلب و اندیشمندی هستند، اما همواره با تحقیر و توهین میپرسند، آیا جهودها واقعا قوم برگزیدهی خدا میباشند؟؟ شاید این پاسخ قانع کننده باشد. قوم بنیاسرائیل اولین ملتی بود که به وجود خداوند پیبرد و بیدرنگ آن را پذیرفت. با این حال هر کجا که یهودیان سکنا گزیدهاند، مورد حسد و کینه اطرافیان، دوستان و دشمنان قرار گرفتهاند.
فرد یهودی طی این مدت همانند یک فرد بیوطن (یهودی سرگردان) در بین دیگر اقوام با رنگها و نژادها و ادیان متفاوت زندگی کرده و در میان این ملتها اولین پیامبران، حکمای تلمود، فلاسفه، مقوبالیم، دانشمندان و هنرمندان زیادی را به بشریت عرضه داشتهاند. آنها بسیاری از اکتشافات و اختراعات را به ثبت رساندند، و همواره سعی نمودهاند دنیا را به سمت بهتر شدن تغیر دهند. ضمن آنکه نخستین پرچمدار توحید بودهاند و یکتاپرستی را در جهان (بدون جنگ و خونریزی) اشاعه دادهاند، همچنین مذهب و اخلاق را به ملل دیگر عرضه داشتهاند و همواره پیامآور صلح و دوستی بودهاند و هستند.
با این وجود ملل دیگر که طی تاریخ از یهودیان دین، اخلاق، علم و دانش را کسب کردهاند، با قصاوت و بیرحمی، شماری از یهودیان را به هر بهانهای به قتل رساندهاند و همواره مورد توهین، تعقیب و آزار قرار میدهند و خواستار محو و نابود کردن این قوم هستند. در اواخر قرن بیستم اروپا ضمن سکوت شاهد بزرگترین نسلکشی یهودیان در اتاقهای گاز و کورههای آدمسوزی به رهبری آلمان نازی بود.
با اینکه، یهودیان در اقصی نقاط دنیا پراکندهاند و همواره در معرض خطر اضمحلال قومی قرار داشتهاند اما این باعث نشده که از خلق آثاری که ارزش انسانی و روحانی دارد دست بردارند. زیرا این ملت به سبب رنج و مشقاتی که تحمل کرده و میکند، و به سبب شریعت ویژهای که دارد، مورد توجه است و با حفظ اصالت در انجام رسالتی که به عهد دارد همواره حضوری فعال از خود نشان داده است. و این از ویژگیهای این قوم میباشد نه از برگزیدگی آنان !! به تعبیری قوم یهود بیشتر از آنکه برگزیده باشد، دارای ویژگیهای خاص است.
گالوت (تعبید) و معضلات آن:
راجعبه تاریخ زندگی یهودیان ایران که خود بخشی جدایی ناپذیر از جامعه، فرهنگ و تاریخ ایران زمین بهشمار میرود، و نیز درباره آداب و رسوم، ارتباطهای فرهنگی و مذهبی ایشان با دیگر اقوام و زیست بیش از دوهزار و پانصدساله آنان، شرح کمتری نگاشته شده. اگر نوشتههایی وجود دارد، یا خاطرهنویسی از روایات گذشته است که معمولاً ذکر مصیبتها است و یا گزارش جهانگردان و سازمانهای یهودی اروپایی که آمار جمعیتی و دیدگاههای مذهبی مردم در آن خلاصه شده و میتوان کم و بیش به آن استناد کرد. در این نگاه کوتاه در دو بخش: نخست راجعبه شکلگیری محلههای یهودی و ورود آنان به ایران و در بخش دوم راجعبه فرهنگ ایشان و تبادلات فرهنگی و تاثیرات فرهنگی آنان بر دیگر ملل به ویژه بر ایرانیان اشاره خواهد شد.
با استناد به کتب تاریخی، تراکم جمعیت یهودیان در خارج از سرزمین مقدس، کموبیش در محلات جداگانه قرار داشته. زندگی جمعی یهودیان در این محلات آداب و رسوم خود را داشت و محلات مختصات خاص خود را داشت که شامل وجود عبادتگاههای ایشان و مراکز کسب و کاری بود که به سبب محدودیت در خارج از محله امکان برخورداری از آن نبود.
نخستینبار این گونه مکانها را قوم بنیاسرائیل در مصر با نام «گوشن» تجربه کرد. این رسم از زمان مهاجرت حضرت یعقوب و فرزندانش از کنعان به مصر آغاز شد. بهدستور یوسف، خاندان یعقوب جدا از دیگر مصریان در اطراف مصر اقامت نمودند. مدت اقامت آنان در مصر دویستو ده سال بهطول انجامید، که از یک سو شروع گالوت یا دربهدری بوده و از سوی دیگر رسم و عادت شد که یهودیان در هر گالوت همراه با همکیشان خود و جدا از دیگر اقوام زندگی کنند. بعدها حکمرانان خودکامه در برخی از شهرهای اروپا از قرن دوازده میلادی به منظور جدا ساختن یهودیان از سایر شهروندان، محلههای مخصوصی با نام «گتو» تعین کردند و یهودیان مجبور به زندگی در این محلهها شدند. با شروع جنگ جهانی دوم با تشکیل حزب نازی و وقوع هولوکاست، یهودیان اروپا مجبور شدند ستاره شش پر زرد رنگی را بهعنوان علامت شناسایی بر سینه خود روی لباسشان بدوزند، همچنین محل سکنا و داد و ستد خود را با این علامت مشخص نمایند. حتی در اردوگاههای کار اجباری و هنگام راهی شدن به اتاقهای گاز تا آخرین لحظه میبایست این علامت را به همراه داشته میداشتند.
در سالهای جنگ جهانی دوم (1939- 1942) نازیها گتوهایی در اروپا ساختند که در واقع اردوگاه و یا بازداشتگاهی برای تمرکز موقت یهودیان بهشمار میرفت .گتویی (محله یهودیان) که در سال 1940 میلادی در ورشو پایتخت لهستان ساخته شد، بهعلت وسعت مصائب و اقدامات شنیع نازیها شهرت فراوانی یافته. طی کمتر از یکسال در این گتو هزاران یهودی از گرسنگی، شکنجه و بیماری جان سپردند. البته محله کلیمیان در ایران هیچ شباهتی با گتوها در اروپا نداشتند و شکلگیریاش بهجهت حفظ و حراست از اعتقادات دینی و ماهیت ویژه آداب و رسوم یهودیان و نیز بهسبب دفاع در برابر یهودستیزی و آزار و اذیت اوباشان بوده است، معروفترین این محلات در اصفهان محله جوباره و در شیراز حاشیه گود عربها بود. در شهرهای دیگر به نسبت جمعیت، محلات مخصوص یهودیان وجود داشته که مهمترین آنها محله کلیمیان (یهودیان) تهران در عودلاجان است.
ساکنان محله هر کس، مسلمان یا یهودی، مصرانه و متعصبانه بر عقاید دینی خود پافشاری میکرد و هر طرف خود را مقید به رعایت احترام به عقاید طرف دیگر میدانست. یهودیها در عزاداری مسلمانان شرکت میکردند و در مواردی خود برپاکننده چنین مجالسی بودند و مسلمانان در هیچ موردی لااقل از انجام فرایض مذهبی کلیمیان جلوگیری نمیکردند.
یهودیان در دوران پهلوی:
پس از شکلگیری حکومت پهلوی در ایران یک سری تحولات وسیع و پیشرفتهای شگرف در همه شئون در ایران آغاز گردید و این سرزمین پس از مدتها توانست گامهای مثبتی در راستای کسب استقلال، امنیت و عظمت باستانی خود بردارد. دهه 1940 میلادی بود، هنگامی که، دنیا در آتش جنگ جهانی دوم میسوخت. دستاوردهای جنگ و پیشرفت تکنولوژی در تمام سطوح یا به عبارتی شکوفایی تمدن قرن بیستم، با شتاب میرفت تا چهره شهرهای دنیا را دگرگون کند. ایران هم از این امر مستثنی نماند، متعاقبا یهودیان ایران هم با فراهم آمدن شرایط مناسب توانستند به موفقیتهای مهم اقتصادی، علمی و فرهنگی دست یابند.
در شهریور 1320 خورشیدی رضا شاه عزل شد و به تعبید رفت و محمدرضا پهلوی زمام امور را بهدست گرفت. در دوران حکومت رضاشاه کلیمیان دو نماینده منتخبشان به نام دکتر لقمان نهورایی (یازده دوره) و شموئل حییم (یک دوره) را به مجلس شورای ملی فرستادند. در دوران محمدرضا شاه پنج نماینده انتخاب و به مجلس شورای ملی راه یافتند. طی این مدت مدارس آلیانس در بیشتر شهرهای یهودینشین تاسیس شد و پس از جنگ جهانی دوم مدارس اوتصرهتورا برای آموزش زبان عبری و بالا بردن سطح معلومات دینی در تهران و دیگر شهرهای یهودینشین جایگزین مکتبخانه و تلمود توراهها (کلاسهای تعلیمات دینی که اغلب در کنیساها تشکیل میشد) شدند. همزمان برای بالا بردن دانش زبان عبری نهضت یهود (سازمان صیونیت ایران) تاسیس شد. متعاقبا بزرگترین هنرستان فنی و حرفهای (اٌرت) ابتدا در تهران، سپس در شیراز تاسیس شد. برای سر و سامان دادن به مسائل اجتماعی جامعه کلیمی ابتدا در تهران و سپس در دیگر شهرها انجمن کلیمیان تاسیس و «حبراها» (شوراهای سنتی) منحل گردید. دیری نپایید سازمان زنان یهود و سازمان بانوان هاتف تاسیس شد و سپس سازمان پیشآهنگی، سازمان دانشجویان، جامعه فارغالتحصیلان، خانه جوانان و سازمان خیریه کوروش تاسیس شدند و به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی پرداختند. از سال 1320 خورشیدی به بعد بیش از ده نشریه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در قالب هفتهنامه، مجله و روزنامه (حییم، شالم، نیسان، عالم یهود، هگعولا، تموز و ….. ) انتشار مییافتند که به زبان فارسی چاپ میشدند.
با تاسیس دانشگاه تهران بسیاری از فارغ التحصیلان مدارس آلیانس به عنوان اولین دانشجویان توانستند تحصیلات عالیه را در رشتههای حقوق، اقتصاد، مهندسی و پزشگی به انجام برسانند.
در سال 1321 خورشیدی با همت گروهی متشکل به نام کانون جوانان یهودی ایران به ریاست بنژامین نهورای به منظور رسیدگی به وضع بهداشت و درمان بیماران یهودی ساکن عولاجان درمانگاه کانون خیرخواه گشایش یافت در همین اثنا دامنه آتش جنگ جهانی دوم به ایران هم سرایت نمود و نتیجه شوم آن مرگ، قحطی، تاخت و تاز، ناامنی و سرایت بیماریها به ویژه بیماری تیفوس و تیفوئید بود. دیری نپایید به سبب شیوع بیماریها و زیاد شدن مراجعین به بیمارستان، نیاز به فضای بزرگتر و امکانات درمانی جدیدتر بیشتر احساس شد. لذا برای ارائه خدمات بیشتر به بیماران، هیئت مدیره کانون خیرخواه بهطور متناوب اقدام به ایجاد و توسعه بخشهای مهم درمانی نمود و با تلاشی مستمر، بیمارستانی مجهز با نام کوروش کبیر ،که پس از انقلاب به نام بیمارستان دکتر سپیر تغیر نام یافت، به بهره برداری رسید و خیلی زود موفق شد، در ردیف یکی از بهترین نهادهای بهداشتی درمانی خیریه در جنوب تهران قرار بگیرد. چند سال بعد جنب بیمارستان، حمام (زنانه ومردانه) بسیار لوکس ویژه کلیمیان با سرویس مجهز با نام «سلیمانیه» و «کشوریه» افتتاح گردید. جامعه یهودیان در دوران پهلوی بیش از یکصد و پنجاه کنیسا را در تمامی شهرهای یهودینشین با هزینه خودشان احداث کردند. همچنین زیارتگاههای استر و مردخای، هاراو اورشرگاه، مشه حلوی و…. را بهطور آبرومندانهای بازسازی کردند، بهطوریکه امروز جزء آثار میراث فرهنگی ایران به ثبت رسیده است و همواره مورد توجه و احترام خاص مسلمانان، اقلیتهای مذهبی و جهانگردان خارجی میباشد. تاسیس خانه سالمندان، کتابخانه مرکزی انجمن کلیمیان و چندین مرکز درمانی و کتابخانههای دیگر در مراکز یهودینشین دیگر شهرها انجام گرفت.
بازدید محمدرضا شاه پهلوی از اولین مجتمع صنایع پلاستیکسازی (پلاسکو) متعلق به حبیب القانیان – تهران 1339 خورشیدی
بیتردید یهودیان ایران نقش بسیار موثری در توسعه و پیشبرد اوضاع اقتصادی ایران داشتهاند. این بالندگی تا بدانجا پیش رفت که در اواخر دوره پهلوی برخی از بزرگترین سرمایهداران و صاحبان صنایع ایران یهودی بودند. آغاز فعالیتهای اقتصادی ایشان اوایل دهه 1340 خورشیدی (1960 میلادی) بود و شامل تمام زمینههای تجاری، صنعتی، ساختمان و شهرسازی، واردات، صادرات، بیمه و کشتیرانی،هتلداری، کشاورزی، صنایع غذایی و دارویی، صنایع دستی، کارتنسازی، چاپ و بسته بندی و…. میشد. ایشان طی کمتر از هفده سال، تا سال 1978 میلادی آمار رشد اقتصادی ایران را وسعت بخشیدند. تجار کلیمی طی این مدت بیش از صد و شصت داروخانه، هشتاد لابراتوار، مشارکت در تاسیس چندین بیمارستان ارتباط با بزرگترین کمپانیهای داروسازی اروپا و امریکاه و اقدام به واردات دارو و تجهیزات بیمارستانی و اقدام به تولید دارو و لوازم بهداشتی در ایران کردند که موجب شد بین دهههای سی تا پنجاه اقتصاد ایران یک جهش خیره کننده با رشد عالی و بینظیر دو رقمی، و همزمان تورم بسیار ناچیز را تجربه کند.
یهودیان در دوره قاجار:
یهودیان در دوره قاجاریه همانند دوران صفویه با عوامل گوناگون محدود کنندهی اجتماعی و اقتصادی رو بهرو بودند. به دلیل ذهنیت متعصبانه مذهبی و خرافی رایج عامه مردم نسبت به یهودیان، همواره مشکلاتی برای فعالیتهای اقتصادی یهودیان وجود داشت. اما در مقایسه با دوران صفویه تعصبات و خرافهگرایی مذهبیون تا حدودی کاسته شده بود، دوران حکومت ناصرالدین شاه و آغاز ارتباطش با اروپائیان، دوران آغاز رونق کار و بار یهودیان بود. محله معروف به «عودلاجان» اساساً به «محله کلیمیها» معروف شده بود. در این دوره، کلیمیان عمدتاً صاحب بانک، تجارتخانه، تیمچه و عبدتگاه شدند روابط دیرینهی یهودیان ایران با یهودیان بصره که یکی از بزرگترین بنادر تجاری خلیج فارس بود و نیز یهودیان هند و بمبئی کمک شایانی به بهبود اوضاع یهودیان ایران خصوصا یهودیان بوشهر و شیراز کرد.
در دوره قاجار در ایران یهودیان را نجس میخواندند. اگر روی لباس یهودی باران میخورد و تن مسلمان به آن میخور، مسلمان نجس میشد. اگر یهودی میخواست از مسلمان خرید کند باید از دور جنس مورد تقاضای خود را نشان میداد تا برخوردی بین او و شخص مسلمان صورت نگیرد! شهادت آنان در محکمهها پذیرفتنی نبود. از همه اینها عجیبتر آنکه تمامی جامعه یهود برای عمل یک نفر یهودی مجازات میشدند.
به روایتی در دوره ناصرالدینشاه قاجار، در مراسم جشن نوروز در میدان ارگ، یک یهودی مفلوک را به داخل حوض وسط میدان میانداختند تا اسباب خنده مردم را فراهم کنند! به احتمال زیاد چنین رفتاری با مسیحیان، موجب اعتراض سفیران کشورهای اروپایی میشد و خالی از دردسر نبود. تنی چند از شاهزادگان و حتی اعضای دیگر گروههای اجتماعی در اندرون یا «درب خانهی» خویش زنان کلیمی «جدید الاسلام» داشتند.
از جمله مشاغل یهودیان تهران در عصر قاجار تجارت، نقرهکاری، تولید و فروش شراب، عطاری، بزازی، خرید و فروش (دلالی) اشیاء عتیقه، دورهگردی، پیلهوری، زرگری، صرافی، تنزیل پول، طبابت[1] و قابلگی (مختص زنان)، مطربی و رقاصی بود. در مجموع، اکثریت جامعه یهودی عصر قاجار در مشاغل پایین و با تنگدستی زندگی میکردند، اما پس از مشروطه وضع بهتری پیدا کردند و با تحصیل در مدارس و دانشگاهها و به ویژه با آموختن زبانهای خارجی، مشاغل بهتری را به دست گرفتند.
[1] – حکیم نور محمود نهورائی در عصر خویش در علم طبابت یکی از نوابغ به شمار میرفت. او در شمار اطبائی بود که در سیر تحولات تاریخ معاصر پزشکی ایران مطرح و از جایگاه ویژهای برخوردار بود.به مناسبت عید پسح 1913 میلادی – پانزدهمین سال تاسیس مدرسه آلیانس ایسرائلیت – تهران سهراه ژاله با حضور مسیو تراگانو نماینده آلیانس و حاخام حییم موره نفر سوم از سمت چپ و معلیمین و دانش آموزان.
در اواخر سده هجدهم میلادی، هنگامی که حکومت قاجاریه در راستای توسعه کشور به قدرتهای اروپایی روی آورد، نفوذ این قدرتها در ایران بیش از پیش فزونی گرفت. یکی از شیوههای معروف این حکومت ها (انگلیس و فرانسه) برای گسترش نفوذ، حمایت از اقلیتهای مذهبی و گسترش فعالیتهای میسیونری بود. در حالیکه دولت قاجار در روابط گسترده با قدرتهای اروپایی، برنامههای اصلاحی نوین و غرب گرایانهای در پیش گرفته بود، ناصرالدین شاه قاجار نیز زیر فشار قدرتهای اروپایی و نهادهای بینالمللی هوادار یهودیها، با تسهیلات مهمی در زندگی کلیمیان ایران موافقت کرد.
با استناد به شواهد موجود، تأسیس اولین شعبه مدارس جهانی آلیانس (اتحاد) در زمان سلطنت مظفرالدین شاه در سال 1290 خورشیدی در تهران انجام گرفت. بیست و پنج سال قبل از آن در مسافرتی که ناصرالدین شاه به پاریس داشت، مشتاقانه حمایتش را از مدارس مؤسسه آلیانس در ایران اعلام نمود. تاسیس مدارس آلیانس نقش مؤثری در برکشیدن یهودیان و بهبود وضعیت تحصیلی و شغلی آنان داشت. افزون بر یهودیان، شمار زیادی از دانشآموزان مسلمان نیز در این مدارس درس میخواندند. کلیمیان نیز با درک شرایط بینالمللی و اوضاع داخلی، گامهای مؤثری در جهت تحول حیات اجتماعی و اقتصادی خود برداشتند، بهعبارتی یهودیان که تجربیات تلخی از گذشته داشتند از این فرصت برای ارتقاء خود و جامعه کلیمی بهره برداری کردند.
در اواخر قرن نوزدهم مقارن با حکومت ناصرالدین شاه آئین بهائی در ایران بنیان نهاده شد. علیرغم مخالفت و سرکوب علمای دینی شیعه و حکومت قاجاریه، از همان ابتدا به تدریج پیروانی به ویژه یهودیان جدیدالسلام که اجبارا مسلمان شده بودند جذب این دیانت شدند.
پس از برقراری نظام مشروطه و با تضمین حقوق اقلیتهای دینی در قوانین کشور، این امکان برای کلیمیان فراهم آمد تا مانند دیگر اقلیتهای دینی از کرسی نمایندگی برخوردار شوند، نیز اجازه گرفتند که کنیساهایی را بیرون از محله عودلاجان بنا کنند.
تنی چند از اعضای خانواده حکیمی (آنوسیهای مشهد) در دوران ناصرالدین شاه قاجار – 1890 میلادی
از وقایع تلخ این دوران درسال 1218 خورشیدی (۱۸۳۹ میلادی)، از سرگیری تغییر دین اجباری به ویژه واقعه اللهداد در مشهد در دوران زمامداری محمد شاه است. در این واقعه حدود سیو شش یهودی بیگناه کشته و تعدادی خانه و کتب مذهبی به دست اوباش به آتش کشیده شد و شمار دیگری نیز زخمی شدند. کلیمیان که به زور مسلمان شدند (آنوسیها) زندگی سختی را آغاز کردند زیرا مجبور بودند ظاهرا مسلمان باشند و در خفا مذهب خود را پنهان کنند و مراسم دینی خود را در زیرزمین خانههایشان انجام دهند. یهودیان مشهد از دیر باز با کشورهای همجوار ایران (بمبئی، هرات، بخارا، تاشکند و …) روابط تجاری گستردهای داشتند، حتی پس از آنوسی شدن این روابط تجاری حفظ گردید.
همچنین در زمان حکومت ناصرالدین شاه به دنبال اخراج بهائیان از شهر بابل، حوادثی بسیار تلخ برای یهودیان رخ داد. در سال 1249 شمسی به استناد به کتاب ماموریت عملی در ایران به قلم ژاک دمورگان، دختر سیدی در محرم آن سال درگذشت و شایعه شد که این دختر به دست فردی موسوم به داود یهودی مجروح و سپس فوت شده، به همین دلیل گروهی از مردم علیه یهودیان شهر شوریدند و در این بین عدهای کجاندیش و فرصتطلب به خانههای یهودیان در جهود محلهی بار فروش حمله کرده، به غارت و ضرب و شتم یهودیان پرداختند، خانههایشان را به آتش کشیدند و بیش از چهارده زن و مرد یهودی را در همان روز به قتل رساندند، سپس به خانه دانیال مختار از بزرگان جامعه یهودی هجوم بردند و پس از زجر و شکنجه بسیار، وی را در پتویی پیچیده و بعد از ریختن نفت روی او وی را آتش زده و به قتل رساندند. یهودیان شهر بابل، با فشار سفیر انگلیس برای نجات جان خویش بالاجبار به اسلام گرویدند و به خانه مسلمانها پناه بردند، اما پس از اتمام ماه محرم پس از پیگیری سفیران بریتانیا و فرانسه و تحت فشار گذاشتن حکومت مرکزی جهت ایجاد امنیت، مجددا درب کنیسای خود را گشوده و طبق آداب و رسوم دین خود به عبادت پرداختند.
پس از اعلام مشروطیت و تشکیل مجلس شورای ملی، بر حسب قانون اساسی مشروطه، از یهودیان چون سایر اقلیتهای مذهبی دعوت شد که نماینده خود را به مجلس معرفی کنند. در هفدهم مهرماه 1285 خورشیدی، اولین مجلس شورای ملی، با سخنرانی مظفرالدین شاه در کاخ نارنجستان افتتاح گردید. عزیزالله سیمانی به عنوان اولین نماینده کلیمیان در مجلس (پارلمان) حضور یافت و در همان تاریخ، کار خودش را آغاز نمود. میگویند برخی از مجلسیان روی تعصباتی که هنوز وجود داشت او را مورد بیمهری سیاسی و اجتماعی قرار دادند، به عبارتی در ابراز تنفر خود از یهودیان او را هم بینصیب نگذاشتند. از این رو سیمانی به ناچار استعفاء نموده و از آن به بعد از رفتن به مجلس امنتاع کرد و برای مدت کوتاهی، کرسی مجلس برای نماینده یهودیان خالی ماند. دیری نپایید جامعه کلیمی پس از شور و مشورت، مسئولیت دفاع از حقوق قاطبه کلیمیان را موقتاً به یکی از مجتهدین وقت مرحوم آیتالله بهبهانی واگذار نمود. در مجلس دوم جامعه کلیمی یکی از اعضاء فعال و برجسته جامعه، دکتر لقمان نهورائی را با هدف استیفای حقوق شهروندی این اقلیت مذهبی به مجلس شورای ملی معرفی نمود.
بررسی تاریخ یهودیان ایران، نشان از آن دارد که اقلیتهای دینی به ویژه کلیمیان تا پیش از جنبش مشروطه، در بافت سنتی جامعه از بسیاری از حق و حقوق شهروندی محروم بودند. یقیناً به همین دلیل هنگام شکلگیری مشروطیت جمعی از اقلیتها به صف مشروطه خواهان پیوستند و دوش به دوش آنان به فعالیت پرداختند.
یهودیان در دوره صفویه:
یهودیان ایران تا قبل از برقراری حکومت صفویه از آرامش و آسایش نسبی و گاه کاملی بهرهمند بودهاند، اما با ظهور سلسلۀ صفویه وضع آنان به مراتب سخت و دشوار شد، چنانکه پس از صادر شدن حکم نجاست اهل ذمه و گسترش فرهنگ یهودستیزی در رسالههای مذهبی، یهودیان تحت ظلم و ستم قرار گرفتند و مجبور شدند در محلههای مجزا زندگی کنند. اقلیتهای مذهبی مانند مسیحیان، یهودیان، زرتشتیان، با عنوان «اهل ذمّه» شناخته میشدند. حقوق و آزادیهای نسبی اجتماعی این اقلیتها با مسلمانان یکسان نبود اما به نوعی دارای حق مالکیت، حق حیات و حق شکایت و دادرسی به حاکمان را داشتهاند و از سوی دیگر همهی پیروان مذاهب غیراسلامی خصوصاً یهودیان طبق موازین شرعی میبایست جزیِه (مالیات) میپرداختند و این جزیه در قبال حمایت و تأمین امنیتی که برای آنها میشد، از ایشان مطالبه میگردید.
در این بین، وضعیت اکثریهودیان ایران در دوره صفوی، به سبب سیاستهای دیکته شده استعمارگران اروپایی به شاهان و رهبران مذهبی وقت باعث آشفتگی و نابسامانی بیشتر گردید، ضمن آنکه سیاست هریک از شاهان صفوی با دیگری کاملا متفاوت بود. از دوران حکومت شاه اسماعیل صفوی، یهودیان ایران به ویژه یهودیان اصفهان دچار فشار و سختگیریهای بسیار زیادی از جانب حکومت و علمای شیعه وقت بودهاند.
با گذشت زمان ارتباط یهودیان با مسلمانان شیعه در همه ابعاد رو به سردی نهاد و بیشتر معاشرتهای اجتماعی و تجارتی بین آنان بسیار کم و یا قطع گردید. دیری نپایید، محل کسب وکار و خانههای یهودیان اجبارا میبایستی قدری پایینتر سطح خیابان و خانههای مسلمانان باشد و برای رفت و آمد اجازه نداشتند بر اسب سوار شوند، همچنین مجبور بودند لباسهای مشخص و یا نشانی خاص به نام وصله جهودی داشته باشند. شغلهایشان هم میبایستی در رده شغلهای پست و کثیف میبود. یهودیان اجازه نداشتند به گرمابههای عمومی بروند یا در زیر باران و برف از خانه خارج شوند، زیرا ممکن بود نجاست آنان به مسلمانان سرایت کند. این فشارها و محدودیتها به جایی رسید که یا میبایست اجبارا مسلمان شوند و یا مال و اموال خود را جا گذاشته تا مصادر شود و زادگاهشان اصفهان را برای همیشه ترک کنند. اگر میماندند و تغیر دین نمیدادند، مسلما جانشان در خطر میافتاد.
در کتاب آنوسی نوشته شاعر یهودی بابایی بن لطف شرح حال بسیاری از گرویدنهای اجباری یهودیان به اسلام بین سالهای ۱۶۱۷ تا ۱۶۶۲ میلادی بیان شده است.
به نقل از یاداشتهای حبیب لوی، مهمترین و شاید نخستین عاملی که بعد از مرگ شاهاسماعیل اول(907-930ق) بر زندگی یهودیان تابع حکومت صفویان تأثیر منفی گذاشت و این مردم را تحت فشار شدید مذهبی قرار داد، دشمنی و سرسختی دولتهای اروپایی با این اقلیت دینی است. این عامل باعث شد تا دولت عثمانی، یهودیان رانده شده از اروپا را به سمت دیار خویش جذب کند. بنابراین، این مسأله منجر به خصومت بیشتر اروپاییان و در کل مسیحیان اروپا نسبتبه قوم یهود و سرانجام، سعایت و بدگویی آنان از ملّت یهود نزد صفوییان گردید. در نتیجه، در قبال حمایتی که صفویان از مسیحیان نمودهاند، دولت عثمانی نیز به جانبداری از اقلیت یهود برخاست و آزادیهای نسبی به آنان اعطا نمود. پس از اخراج یهودیان از اسپانیا، پرتغال، ایتالیا و سیسیل، شاه عثمانی سلطان بایزید دوم، «کمال رئیس» را برای نجات یهودیان اسپانیا فرستاد و از آنان دعوت کرد تا به عثمانی مهاجرت کنند.
از سویی دیگر باید خاطرنشان ساخت شکلگیری حکومت صفویه در اصفهان مقارن بود با ورود استثمارگران اروپایی به ایران و به سبب آنکه که اصفهان پایتخت و مرکز تجارت ایران بهشمار میرفت، همواره جمع کثیری از تجار یهودی در اصفهان در رفت و آمد بودند و بخشی مهمی از جمعیت آن را یهودیان ثروتمند و بانفوذ تشکیل داده بودند، ضمن آنکه شهر اصفهان از گذشتههای دور به دلیل تجمع بیشر یهودیان، یهودیه نام گرفته بود. در آن برهه به نظر میرسید، یهودیان مانع بزرگی بودند برای نفوذ و ارتباط بیشتر اروپاییان با امپراطوری صفوی، لذا حکومت صفویه از همان ابتدا با یهودیان سر ناسازگاری گذاشت به ویژه پس از شاه عباس اول. برای اینکه قدرت و نفوذ تجاری یهودیان را کاهش دهند، با بهرهگیری از قوانین یهودستیزانه در اروپا در دوره رنسانس، قوانین جدیدی حتی بر خلاف قوانین اسلامی دربارهی آنان وضع نمودند و با ایجاد تنش، تبعیض و فشار، حقوق اجتماعی آنان را نادیده گرفتند و طی دو سده توانستند با یهودستیزی موقعیت یهودیان را در زمینه تجاری و اجتماعی متزلزل کنند.
ناگفته نماند، طی این دوران گروهی کثیر از یهودیان تن به مهاجرت به اقصی نقاط ایران از جمله شیراز، کاشان، خوانسار، بروجرد، همدان، ارومیه، کرمانشاه، یزد، کرمان و……. دادند و تعداد قابل توجهی هم اجبارا مسلمان شدند. از این رو امروز بسیاری از ایرانیان یهودی نیستند، اما یهودیتبار هستند. نقش اروپاییان بهویژه پیر استثمار را در امر یهودستیزی نمیتوان نادیده گرفت.
منابع:
وبسایت فرهنگی وتاریخی Dorim.com7
پادیاوند – آمنون نتصر
اهل ذمه – یوسف شریفی
و با همیاری – مژگان رفیع (نی داود)