نماد شیر و خورشید بر روی سکه غیاثالدین کیخسرو دوازدهمین سلطان سلجوقی روم
نتایج مطالعات در زمینه نمادهای اسطورهای بهخصوص شیر و خورشید نشان از یک قدمت باستانی با سابقه چندهزار ساله در بین بسیاری از ادیان و اقوام دارد، لذا این نوشته با وجود گستردگی موضوع به اختصار به نکات مهم فرهنگی بهویژه تاریخی و مذهبی در ارتباط با یهودیت و یهودیانی که در ایران زمین از گذشته دور سکنی داشتهاند میپردازد.
بیتردید نشان یا پرچم هر قوم یا ملیت، نشانگر باورها، عقاید، اداب و رسوم نیاکان و هویت آن ملت است. نماد شیر و خورشید برای اولین بار پس از تشکیل امپراتوری صفویه (1505 میلادی) و پس از آنکه شاه اسماعیل صفوی تشیع را مذهب رسمی ایران اعلام کرد به عنوان نماد شیعه در ایران شناخته شد و رسما پرچم ایران شد. در دوران شاه عباس صفوی نیز بر پول مسی آن دوران که فلوس نامیده میشد، نشان شیر و خورشید ضرب کردند. باید در نظر داشت، این نشان از فرهنگ تمام اقوام مطرح آن دوران (آداب رسوم زرتشتیان، یهودیان و اقوام ترک و مغول) در تاریخ ایران تاثیر گرفته بود. پس از سقوط سلسله صفوی در 1736 میلادی، نشان شیر و خورشید جایگاهش را بر پرچم سلسلههای افشاریه، زندیه، قاجاریه و همینطور حکومت پهلوی حفظ کرد، ناگفته نماند قرار گرفتن شمشیر (ذوالفقار) بر پرچم شیر و خورشید در زمان فتحعلی شاه قاجار انجام گرفت. اما پس از وقوع انقلاب اسلامی در سال 1979 میلادی و بر سر کار آمدن جمهوری اسلامی، نماد شیر و خورشید حذف و نشان دیگری بر پرچم سه رنگ ایران نقش بست.
نماد شیر و خورشید بر روی پرچم ملی و مذهبی دودمان صفویه
طبق شواهد تاریخی و باستانشناسی نخستین بار نشان شیر و خورشید در ایران در سال ۴۱۰ خورشیدی (۱۰۳۱ میلادی)در دوره غزنویان استفاده شده. سلطان مسعود غزنوی که بسیار به شکار شیر دلبسته بود، دستور داد تصویر یک شیر بر پرچم حکومت غزنویان (قبلا نشان پرچم آنان تصویر ماه بود) نقش شود. همچنین قدیمیترین سکههای موجود با نقش شیر و خورشید (قرن سیزدهم میلادی) متعلق به حکومت سلجوقیان ترکتبار در آناتولی کشف شده است. به عبارتی اولینبار ترکهای آسیای میانه به سبب اعتقاد مذهبی به خورشید، آن را در گرده شیر قرار دادند و آن را به عنوان پرچم استفاده کردند. پس از تسلط حکومتهای ترکتبار در ایران همنشینی شیر و خورشید بر پرجم ایران شکل گرفت. استفاده از این نشان در دوران صفویه بیشتر از آنکه جنبه ملی داشته باشد جنبه مذهبی (شعیه) داشته. باید خاطر نشان کرد، شکل و ترکیب و حتی رنگ پرچمها، نیز علامت آن از وضع اقلیمی، نمادهای تاریخی و فرهنگی و همینطور علایق سیاسی و دینی آن کشور خبر می دهد.
درفش کاویان پرچم اسطورهای شاهنشاهی ایران
به نقل از متون تاریخی، درفش کاویان یا پرچم ایران در زمان ساسانیان از پوست شیر یا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنکه نقش جانوری بر روی آن باشد، ضمن آنکه درفش (پرچم) اشکانیان فقط به تصویر خورشید آراسته بوده. بعدها تصویر شیر و خورشید یا هر کدام جداگانه در بین بسیاری از اقوام سمبل حکومت بوده و بر روی پرچمها و سکههای نقره پادشاهان حک شده و در بعضی از آثار هنری به دست هنرمندان خلق و اکران شده.
درفش کاویان در زمان ساسانیان که از جنس چرم (پوست شیر یا پلنگ) بود و در میانه آن تصویر یک ستاره قرار داشت، با چهار نوار پوستین به رنگ های سرخ، زرد، کبود و بنفش که از آن آویخته بود تزئين شده بود. به روایتی این پرچم پس از قیام کاوه علیه ضحاک به وجود آمد. به روایت فردوسی در شاهنامه، کاوه آهنگر مردی صنعتگر بود که با همراهی توده مردم و فریدون پیشدادی، علیه ضحاک و پادشاهی ظالمانه او قیام کرد. او هنگام آغاز این قیام، پیشبند چرمی خود را که درفش کاویانی نام داشت، سر نیزه زد.
با مطالعاتی که بر روی تمدنهای باستانی انجام گرفته، ارتباط شیر و خورشید، آمیختهای از تاریخ و فرهنگ تمدنها درطی قرنهای متمادی است که به صورت یک نماد اسطورهای درآمده. شیر نماد قدرت و پادشاهی، و خورشید نماد عالمتابی، تابندگی و زیبایی قلمداد میشده. بابلیان، طالع سلاطین را در صورت فلکی شیر میدیدند. آنها شیر را بهعنوان سلطان حیوانات، در برجی که در آن انقلاب تابستانی به وقوع میپیوندد رصد میکردند و این نشانه چیرگی خورشید بود. ارتباط تنگاتنگ بین خورشید و شیر در باورها، اساطیر و خدایان دوران باستان، نزد بابلیان نمود دیگری هم دارد، شَمَش خدای خورشید بابلیان به صورت شیر نمایان میشده است. در دیگر اسطورههای باستانی و ادبیات کهن نیز استفاده از تصویر شیر و یا خورشید بهطور جداگانه بیشتر برای بیان عظمت و بزرگی کاربرد داشته است.
به گفته بعضی محققان، در ایران باستان خورشید نماد ایزد مهر بهشمار میرفته و به همین علت بسیار حائز اهمیت بوده. از دوران گذشته، شیر و خورشید هر کدام جداگانه نمادهایی مهم بودهاند. این نمادها را به راحتی میتوان در آثار و معماری بناهای بهجا مانده از هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان مشاهده نمود.
نماد شیر یهودا، نمایانگر نشان شهرداری اورشلیم است
شیرو خورشید در یهودیت:
سابقه نماد شیر و خورشید در یهودیت را میتوان در کتاب مقدس (تورات) در سفر برشیت و شموت مطاله نمود. در تاریخ یهود استفاده از یک نشان به عنوان پرچم، نخستینبار در بین دوازده طایفه (اسباط) قوم بنیاسرائیل در بیش از سههزار و سیصد سال پیش مرسوم بوده و هر سبط نشان (پرچم) خاص خودش را داشته. با استناد به تورات، سفر شموت پاراشای ویحی، فصل چهل و نه، در آخرین روزهای زندگانی یعقوب، این نشانها براساس نبوت (الهامات) وی بهصورت دعای خیر(برکات) و بهعنوان وصیت خطاب به فرزندانش (دوازده شواطیم) بیان گردید، با استناد به کتب تنخ حضرت یعقوب آینده فرزندش یهودا را هنگام وصیت این چنین پیشگویی نمود: «یهودا شیر نری است که در کمین خواهد بود. طایفه یهودا بزرگترین خواهد بود، و عصای پادشاهی یا فرمانروایی، از فرزندان او دور نخواهد شد.»
پس از فوت حضرت یعقوب در مصر، دوازده اسباط هرکدام بهصورت قبیلهای مستقل با نشانی خاص بهعنوان پرچم موجودیت خودشان را اعلام نمودند. در این بین سبط یهودا (چهارمین پسر یعقوب از اولین همسرش لئا و رئیس یکی از دوازده قبیله اسرائیل) نشان «شیر» را به طایفه خود اختصاص داد. سبط بنیامین «گرگ»، سبط دان تصویر «مار» و دیگر اسباط نشانی خاص را منسوب به خود کردند. روایت است، بعضی از شواطیم تا قبل از خروج از مصر، ابتدا نشان خورشید و ماه را به عنوان نشان و هویت خانوادگی حفظ کرده بودند، اما بعدها، وقتی اسارت و بردگی به پایان رسید، تمایز بین قبایل به نفع یک هویت مشترک از بین رفت و دوازده شواطیم در راستای احیای هویت طایفهای، نشانی را که پدرشان حضرت یعقوب به آنها نسبت داده بود بهعنوان پرچم انتخاب نمودند.
زخریای نبی و بسیاری از رهبران یهودی و پیامبران کتب مقدس تنخ ادعای عضویت در سبط یهودا را داشتند. همچنین پیامبرانی چون اشعیا، عاموس، حبقوق، یوئیل، میخائل، عوبدیا و بسیاری دیگر همگی از این طایفه بودند. با گذر زمان، سخنان یعقوب به حقیقت پیوست، زیرا در هفتصد و هفتاد سال قبل از میلاد، از این طایفه (یهودا) پادشاهی حضرت داود و سپس پسرش سلیمان شکل گرفت و سرانجام، با به صلیب کشیدن “عیسی ناصری” که «شیر قبیله یهودا» نامیده میشد مسیحیت به وجود آمد.
نشانهای اسطورهای دوازده اسباط قوم بنی اسرائیل
در کبالا «خورشید» یا آتش منسوب شده به اوراهام (پدر امتها) و بهعنوان یکی از سفیروت مظهر دوستی و مهماننوازی است. واژه ی عبری آن «خِسد»، انرژی آن ایجاد عشق و احسان است، روز آن یکشنبه، سیاره حاکم و تأثیرگذار آن خورشید، منسوب به جهان آفرینش[1] میباشد.
«ماه» دومین سفیروت منسوب به اسحق است و مظهر ملک نفس. واژه عبری آن «گورا»، انرژی آن قدرت و توانایی است، روز آن دوشنبه، سیاره حاکم برآن ماه است، «گورا» منسوب به جهان آفرینش دومین لایه (تنه) و پیوسته با جهان شکل گیری[2] میباشد.
باید در نظر داشت آتش در بین یهودیان دارای احترام و جایگاه ویژهای است. زیرا اولین بار موسی در کوه طور خداوند را به شکل آتشی در بوته خار رویت کرد. همچنین طبق یک سنت دیرینه یهودیان قبل از ورود به شبات دو شمع را به نشانه حضور نور الهی درخانههایشان روشن میکنند.
پس از حمله بختنصر به کشور یهودا و سقوط اورشلیم، بابل (عراق امروزی) قرنها به کانون زندگی یهودیان تبدیل شد. اولین جوامع یهودی در بابل با تبعید قبیله یهودا به بابل بهدست یهویاکین در سال 597 قبل از میلاد و همچنین پس از تخریب معبد اورشلیم در سال 586 قبل از میلاد پاگرفتند. اسرای یهودی در گالوت بابل از جهت وابستگی قومی و نژادی و وجه تمایزشان با دیگر اسرا با بهره گرفتن از نام یهودا و کشور یهودا هویت یافتند، به عبارتی این یهودا بود که نام خود را به هویت یهودیان داد. در ابتدا یهودیان را یهودائی و بعدهای یهودی نامیدند. آنها منسوب به شهری که خودشان و اجدادشان در آن زاده شده بودنند معروف شدند.
از آنجاییکه نشان (پرچم) سبط یهودا تصویر شیر بوده و نیز نشان نیاکان قوم بنی اسرائیل (اوراهام) نماد خورشید و اسحاق نماد ماه در نظر گرفته شده، بعدها بهعنوان هویت و یا نشان طایفهای و اجدادی جهت معرفی خودشان در مقابل اقوام غیر یهودی از این نشانها استفاده میبردند.
در بیشتر کتوباهای قدیمی، بهویژه کتوباهای یهودیان اصفهان، تصویر دو شیر (هم با خورشید و هم بدون خورشید) را در بالای کتوباها میتوان مشاهده نمود، و به نوعی این نماد بیشتر نشانگر هویت یهودیان اصفهان بوده. بعدها در بعضی از کتوباها بهویژه کتوباهای چاپی نشان ستاره داوود (ستاره ماگن داوید) را در میان دو شیر نر جایگزین خورشید کردهاند.
از دیگر نمادهای اسطورهای یهودیان سینهبند «اوریم و تومیم» میباشد که در فرهنگ یهود به معنا و مفهوم روشنائی و تاریکی و یا سایه و روشن همچنین به معنی تحتالفظی نورهای کمالات و نامهای دیگر چون، سینهبند عدالت و داوری، بیان شده است و یکی از نمادهای تاریخی و مهم در یهودیت و نشان همبستگی قوم بنی اسرائیل بهشمار میرود .
[1] Beriah
[2] Yezirah
کتوبای (قباله ازدواج) یهودیان اصفهان مزین به شیر و خورشید و ستاره ماگن داوید
نقش شیر و خورشید در کتوبا:
از کتوباهای بهجا مانده که دارای نقش شیر و خورشید میباشند بیش از دوقرن نمیگذرد. به روایتی، استفاده از این نقش و نگار مربوط میشود به دوران صفویه (از سال 1505 میلادی) زیرا همانطور که توضیح داده شده نشان پرچم حکومت صفوی بوده. نشان شیر و خورشید در قرون گذشته از طرحهای شاخص کتوباهای یهودیان ایران بهویژه یهودیان اصفهان بوده.
تاریخ دقیق یا اولین کتوبایی که این نماد در آن مورده استفاده قرار گرفته مشخص نیست، در تعدادی از این نوع عقدنامه دو شیر به حالت نیمه ایستاده مقابل هم نقاشی شدهاند، اما در بیشتر کتوباها پشت هر شیر، خورشیدی با چهره انسانی نمایان است. نقش شیر و خورشید معمولاً در دو طرف بالای هر کتوبا استفاده میشود و در اطراف آن طرحهای زیبا و دلنشین گل و پرنده، طاووس و درخت سرو با رنگهای شاد نقاشی میشده، نشان شیر و خورشید در بین کشورهای خاورمیانه بهویژه در ایران بعد از اسلام (در دوران صفویه) نشانگر اختر بینی، خورشید در برج اسد در منطقه البروج است. همانطور که نشان قمر در برج عقرب نشانگر طالع نحس[1] بوده نشان شمس در برج اسد (خورشید بر فراز شیر) به معنای اوج شرف و اوج اعتلا و درخشندگی بهشمار می رود. حدس زده میشود، یکی از دلایل استفاده از این نشان در قبالههای ازدواج یهودیان به جهت شرایط ددمنشانه آن دوران نسبت به یهودیان اصفهان بوده. با استناد به شواهد موجود آغاز و اوج یهودستیزی، پس از حمله اعراب به ایران، هنگام تشکیل حکومت صفویه شکل گرفته. اسلام شعیه در آن دوران یهودیان را نجس میدانست. هرگونه ارتباط بین یهودیان و مسلمانان باعث نجس شدن آنان و نیاز به غسل برای نماز خواندن میشد، از این رو محدودیتها و تعبعیضاتی را نسبت به آنان اعمال کردند. یهودیان برای اینکه خود را از تعرض، آزار و اذیت متعصبین شیعه مذهب در امان نگاه دارند، از این طریق وانمود میکردند که زیر پرچم اسلام شیعه و از شهروندان ایرانی وفادار به حکومت صفوی میباشند.
با گذشت زمان ارتباط یهودیان با مسلمانان شیعه در همه ابعاد رو به سردی نهاد و بیشتر معاشرتهای اجتماعی و تجاری بین آنان بسیار کم و یا قطع گردید. دیری نپایید، که محل کسب وکار و خانههای یهودیان اجبارا میبایستی قدری پایینتر از سطح خیابان میبود و برای رفت و آمد اجازه نداشتند بر اسب سوار شوند، همچنین مجبور بودند لباسهای مشخص و نشانی خاص داشته باشند شغلهایشان هم میبایستی در رده شغلهای پست و کثیف باشد، یهودیان اجازه نداشتند به گرمابههای عمومی بروند یا در زیر باران و برف از خانه خارج شوند. زیرا ممکن بود نجاست آنان به مسلمانان سرایت کند. این فشارها و محدودیتها بهجایی رسید که یا میبایست اجبارا مسلمان شوند و یا مال و اموال خود را جا گذاشته تا مصادر شود و زادگاه خودشان اصفهان را برای همیشه ترک کنند و اگر میماندند و تغیر دین نمی دادند، مسلما جانش در خطر میافتاد. در کتاب آنوسی نوشته شاعر یهودی بابایی بن لطف شرح حال بسیاری از گرویدنهای اجباری یهودیان به اسلام بین سالهای ۱۶۱۷ تا ۱۶۶۲ میلادی بیان شده است.
باید خاطر نشان ساخت شکلگیری حکومت صفویه در اصفهان مقارن بود با ورود استثمارگران اروپایی به ایران و از یهودیان مانع بزرگی بودند برای نفوذ و ارتباط بیشتر اروپائیان با امپراطوری صفویه. از آنجاییکه اصفهان پایتخت و مرکز تجارت ایران بهشمار میرفت، همواره جمع کثیری از تجار یهودی در اصفهان در رفت آمد بودند. بخشی از جمعیت آن را یهودیان ثروتمند و بانفوذ تشکیل داده بودند، ضمن آنکه نام شهر اصفهان از گذشته های دور به دلیل تجمع بیشر یهودیان، یهودیه نام گرفته بود. در آن برهه به نظر میرسید، یهودیان مانع بزرگی بودند برای نفوذ و ارتباط بیشتر اروپاییان با امپراطوری صفوی، لذا حکومت صفویه از همان ابتدا با یهودیان سر ناسازگاری از خود نشان داد بهویژه پس از شاه عباس اول، برای اینکه قدرت و نفوذ تجاری یهودیان را کاهش دهند، با بهرهگیری از قوانین یهودستیزانه در اروپا در دوره رنسانس، قوانین جدیدی حتی بر خلاف قوانین اسلامی دربارهی آنان وضع نمودند و با ایجاد تنش، تبعیض و فشار، حقوق اجتماعی آنان را نادیده گرفتند و طی دو سده توانستند با یهودستیزی موقعیت یهودیان را در زمینه تجاری و اجتماعی متزلزل کنند. از این رو نقش اروپاییان بهویژه پیر استثمار را در این امر (یهودستیزی) نمیتوان نادیده گرفت.
[1] – به پدیده نجومی عبور ماه از مقابل صورت فلکی عقرب اشاره و از نحوست و بدشگونی حکایت دارد.
تصویر یک کتوبا (عقدنامه) مزین به دو شیر نر، ستاره ماگن داوید و تاج پادشاهی داوید
چاپ شده در اورشلیم – 1918 میلادی