دکترهنری کیسینجر اندیشمند سیاسی، وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا بود. او یکی از با نفوذترین چهرۀ سیاسی یهودی و مهمترین شخصیت بحثانگیز در تاریخ امریکا در نیمه دوم قرن بیستم، بهشمار میرود. از او با عنوان معمار سیاست خارجی ایالات متحده یاد میشود، او در دوران زمامداریش موفق شد سیاست خارجی کشورش را مدبرانه پیش ببرد و در پایان دادن به جنگ ویتنام، یورش به کامبوج، بازکردن راه گفتگو با چین، تشنجزدايی با شوروی و مسئله خاورمیانه، امریکا را رهبری کند.
هاینس آلفرد کیسینجر روز بیست و هفتم ماه مه 1923 در یک خانواده یهودی در شهر فورت در آلمان در سالهای اول جمهوری ویمار به دنیا آمد. پدرش لویس آموزگاری مغرور به ملیت آلمانیاش بود و یک دانش پژوه مورد احترام بهشمار میرفت. مادرش پائولا ظاهرا کمرویی، هوش و تمایل به گفتگو را به پسرش به ارث داده بود. هنگامی که نازیها در آلمان قدرت را بهدست گرفتند هاینس دوسال بیش نداشت. نمی توان کتمان کرد، بدگمانی کیسینجر به مردم و نظر بد و تاریک او به تاریخ زمینه در کودکی و جوانی او دارد زیرا مجبور بود در یک مدرسه دور افتاده مذهبی یهودی درس بخواند و نمیتوانست به تماشای بازی فوتبال برود، از ترس اینکه اوباشان نازی او را کتک بزنند.
هاینس با خانوادهاش قبل از اینکه مانند سایر بستگانش در هولوکاست نابود شوند، درسال 1938 میلادی به همراه والدین و برادرش از آلمان گریختند و به جای امنی در نیویورک مهاجرت کردند. پس از مدتی در یک محله یهودیان آلمانی در واشنگتن مستقر شدند. نام هاینس به هنری تغیر یافت و در دبیرستان واشنگتن به تحصیل پرداخت و متعاقبا به کالج هاروارد رفت .
با شروع جنگ جهانی دوم، تحصیلات او نیمه تمام ماند و در سال 1943 به ارتش ملحق شد، طی این دوران آشنایی او با “فریتز کریمر” باعث شد موقعیتی قابل توجه بیابد و تجربیات مفیدی از او بیاموزد. کریمر یک افسر ارتش بود که شدیداً ضد نازی، پناهنده آلمانی و دانشمند علوم سیاسی بود. او استعداد ویژه و برجسته کیسینجر را کشف کرد و هنری را از خدمت در جبهه آلمان معاف کرد و فرصتی فراهم آورد که او هوش خود را در کاری مناسبتر (از جهت تسلط به زبان آلمانی) در اداره ضد جاسوسی به کار ببرد . زندگی در آلمان هنگام جنگ باعث شد کیسینجر ضمن آشنائی با خدمات جنگ، به پیشرفتهای مهمی دست پیدا کند. او بخاطر رشادتهایش یک مدال ستاره برنز گرفت و به معاونت ژنرال هنگ منسوب شد. بعد از حمله متفقین به اروپا در سال ۱۹۴۴، او مسئوول اداره شهر کوچک کرفلد در آلمان شد .
هنگامی که جنگ پایان گرفت، به امریکا بازگشت در دانشگاه هاروارد در رشته علوم سیاسی ثبت نام کرد و با رتبه ممتاز فارغالتحصیل شد، همزمان تحت آموزش مرد مقتدر دیگری به نام استاد “ویلیام یاندل الیوت” در سال 1954 مدرک کارشناسی و دکترای خود را در رشته فلسفه و تاریخ از دانشگاه هاروارد دریافت کرد و تا اواخر دهه 1950 عضو کادر علمی همان دانشگاه بود. در همین دوران بود که شهرتی در نوشتن بیانیههای بزرگ و مهم کسب کرده بود و این پایهای شد برای موفقیتهای سیاسی او در آینده. هنگامی که پایاننامه خود را از دانشگاه گرفت سمینار بینالمللی هاروارد را بنا نهاد و از بسیاری از رهبران سیاسی جهان دعوت کرد. از این رهگذر بعدها با “یاسو هِیرو ناکاسون” از ژاپن، “والری ژیسکاردستنگ” از فرانسه و “ایگال آلون” از اسرائیل روابط نزدیک و حسنهای پیدا کرد. او همچنین در این دوران روزنامهای با نام (جامعه) را بنیاد گذارد.
با حمایت انتخاباتی هنری کیسینجر در سال ۱۹۶۸ از ریچارد نیکسون، اولین گام موثربرای پیوستن او به جمع سیاستمداران امریکا انجام گرفت و این امر برای او منصب مشاور امنیت ملی کاخ سفید را به ارمغان آورد .
هنری کیسینجر در دوران وزارت خارجه(۲۲ سپتامبر ۱۹۷۳ – ۲۰ ژانویه 1977) خود نقش مهمی در رخدادهای بزرگ جهانی از جمله رویکرد آمریکا در جنگ ویتنام، برقراری روابط دیپلماتیک با چین و کاهش تنش با اتحاد جماهیر شوروی برعهده داشت.
با اینکه کیسینجر موفقیتهای مناسبی را برای پرزیدنت نیکسون در مورد گفتگو برای آتش بس و امضای قرارداد صلح با ویتنام شمالی تدارک دیده بود و با وجود تعهدی که نیکسون و کیسینجر داده بودند، اما بواسطه تعلل و مسامحه جنگ تا سال 1975 ادامه داشت. طی مدت تصدی ایشان سیاست خارجی از نگاه مردم آمریکا اغلب بر پایه فریب و کارشکنی دیده میشد. اگر چه هر دو بر این باور بودند که در جنگ ویتنام برنده نیستند ولی حضور آمریکا در آن محیط، یک صلح آبرومندانه را تامین میکند. اگرچه کیسینجر ویتنام جنوبی را به خودی خود مهم نمیدانست، اما معتقد بود که برای حفظ ایالات متحده به عنوان یک قدرت جهانی، حمایت از ویتنام جنوبی ضروری است و معتقد بود که در صورت رها کردن ویتنام جنوبی، هیچ یک از متحدان ایالات متحده به امریکا اعتماد نخواهند کرد. از همه مهمتر صلح با آبرو ثابت کرد که آمریکا مدافع قابل اعتماد آزادی است. پس از هجوم به کامبوج، اعمال سیاست های او در راستای اهدافش منجر به یک روش گفتگو شد که بعدا «سیاست رفت و آمد» نام گرفت. وسواس و ترس او از عقاید و افکار عمومی، باعث سری نگه داشتن خبر چهاردهبار بمباران کامبوج و بمباران شریرانه هانوی در شب کریسمس بود، همین امرباعث گسترش جنگ و برخورد بیشتر با ویتنام شمالی گردید و به خلأ قدرت منجر شد که کشتارگران خمرهای سرخ آن را با خونریزی و وحشت پر کردند.
مفسرین سیاسی بر این باورند، بسیاری از سیاستهای نیکسون و کیسینجر بازتابی بود از شخصیت آنها گرچه ظاهرا سیاست و روش جنگی آنها درخشان و ماهرانه بود ولی هردوی آنها از شناخت و پشتیبانی جنبشهای حقوق بشر موجود و ارزشهای دموکراتیک عاجز بودند.
در دوره اول رئیس جمهوری نیکسون هم کیسینجر رازدار تمایلی به گفتگو با روزنامه نگاران نداشت. اعتماد نیکسون به کسینجر در روند گفتگوی موثر و مقتدرانه با چین افزایش یافت. دیدار تاریخی نیکسون از چین شاید موثرترین و هوشمندانهترین سیاست خارجی امریکا پس از برنامه مارشال توسط ترومن بود. اینکه کسینجر با نگاهی حقیقتگرا و نرمشناپذیر به جهان مینگریست منجر به اجرای سیاستی پایبند به ایدهآلیسم و اخلاقگرایی برای امریکا شده بود. نیکسون به سبب رسوایی واترگیت از ریاست جمهوری استعفا داد اما هنری کیسینجر از سال 1974 میلادی در همان سمت با جرالد فورد سی و هشتمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا به همکاری ادامه داد. نفوذ و قدرتش بسیار بیش از پیش گسترش یافت. کیسینجر اولین مجری سیاست امریکا به روش اروپائی بود. حقیقت گرایی و نرمش ناپذیری او منجر به نگرش بسیار موثر نیروی خارجی امریکا شد. از بین بردن روابط تیره با شوروی و همکاری با آن نتیجه، روش ماهرانه خودداری از تهدید او بود. به عبارتی بیان روش کیسینجر برای تفکر درباره تعادل نیروها باوجود بیگانگی با دموکراسی برای همیشه بسیارموثر و بحث برانگیز بوده است. در کارنامه فعالیتهای سیاسی کیسینجر در طی بیش از هفتاد سال زمامداری، جهان شاهد تغیرات اساسی اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی مهمی بود که در سایه سیاستهای مدبرانه وی بهوقوع پیوست.
او در سال ۱۹۷۳ به خاطر تلاشهایش برای پایان دادن به جنگ ویتنام جایزه صلح نوبل گرفت، و از او به عنوان یکی از استراتژیستهای ارشد ایالات متحده آمریکا نام برده شده است. «سلاحهای هستهای و سیاست خارجی» که در ۱۹۵۷ انتشار یافت، اولین کتاب کیسینجر جوان بود، اثری درباره چگونگی انطباق سلاحهای جدید و فوق مخرب با الزامات دیپلماسی که عرصه سیاست خارجی را متحول کرد. هنری کیسینجر در زمان حیاتش چندین کتاب منتشر کرد که آخرین آنها با عنوان «رهبری؛ شش مطالعه در راهبرد جهانی» سال ۲۰۲۲ منتشر شد.
هنری کیسینجر در دوران صدارتش در تحولات دیگری همچون جنگ ۱۹۷۳ یوم کیپور بین مصر و سوریه با اسرائیل و همچنین جنگ بین هند و پاکستان در سال ۱۹۷۱ نقش بسیار سازنده ای ایفا کرد. کیسینجر در جریان مذاکرات (محدود کردن سلاحهای استراتژیک) هم فعال بود. این مذاکرات به امضای پیمان سالت (S.A.L.T)منتهی شد. او نقش کلیدی در سازماندهی کودتای شیلی در سال ۱۹۷۳ بر ضد دولت سالوادور آلنده و روی کار آمدن ژنرال آگوستو پینوشه داشت.
پس از استعفای ویلیام راجرز از سمت وزارت خارجه آمریکا در اواخر سال ۱۹۷۳، کیسینجر سکان دیپلماسی آمریکا را در دست گرفت و این سمت را تا ژانویه ۱۹۷۷ پس از شکست فورد از جیمی کارتر در انتخابات ریاست جمهوری حفظ کرد. او در یک رخداد بیسابقه که حاکی از نفوذ مطلقش بود، به مدت دو سال همزمان مشاور امنیت ملی و وزیر امور خارجه بود که طی این مدت توانست ایده «تنشزدایی» با بلوک شرق را پیش ببرد.
کیسینجر با این که سالها در کابینه روسای جمهور آمریکا نبود و دوران بازنشتگی را طی می کرد، اما هیچگاه فرصت مشاوره به کاخ سفید را از دست نمیداد به طوری که همواره از آپارتمان خود در منهتن به واشینگتن در رفت و آمد بود. از کیسینجر که از او با عنوان معمار سیاست خارجی ایالات متحده یاد میشود حتی پس از کنارهگیری از دولت آمریکا، نقش سیاستمدار ارشد حزب جمهوری خواه را در عرصه سیاست خارجی به عهده داشت.
هنری کیسینجر در سال 1949 میلادی با “آن فیلیچر” ازدواج کرد و پس از پانزده سال در 1964 از هم جدا شدند، حاصل این ازدواج دو فرزند به نامهای الیزابت و دیوید بود. در مارس 1974 هنری با “نانسی مگینز”یک بشردوست و فعال اجتماعی آمریکایی ازدواج کرد.
هنری کیسینجز، وزیر خارجه پیشین ایالات متحده، هفتمین مشاوره امنیت ملی و مشهورترین دیپلمات آمریکایی (بازیگر کلیدی دیپلماسی جهانی در طول جنگ سرد)، در بیست و نهم نوامبر 2023 در سن صدسالگی در خانه خود در ایالت کنتیکت درگذشت .
.