ملا شیمعون یادگاران در سال ۱۲۸۷خورشیدی (1936 میلادی) در اصفهان در محله جوباره در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد پدرش ملا اوراهام یادگاران از رهبران مذهبی زمانه خود بود و مادرش بروریا زنی صدیق بود. شیمعون ۳ خواهر و دو برادر داشت اگر چه او به مکتب یا مدرسه نرفت، امااز کودکی مشتاق به فراگیری تورات و مجذوب دین یهود بود. او نخست در مکتب پدرش اصول دین و شریعت یهود را آموزش دید. و با استعدادی که از خود نشان داد، خیلی زود اصول گمارا را نزد ملا ربی الی یاشار در اصفهان آموخت. سپس به یزد نزد ملا رفائل از نزدیکان هاراو اورشرگا برای ادامه تحصیل سفر کرد. سرآمد شاگردان ملا رفائل بود . دوسال در یزد ماند، شرایط سختی را در یزد تحمل کرد. به اصفهان بازگشت و در کارخانه ریسندگی مشغول به کار شد او اعتقاد داشت که نباید از راه امور مذهبی کسب معاش کرد و به همین سبب همواره محل درآمدش از این راه میگذشت.
در ۲۲ سالگی با سارا ضرابی به انتخاب پدرش ازدواج کرد و صاحب ۷ پسر و ۱ دختر شد که همگی در کار و زندگی به موفقیت و خوشنامی رسیدند . شخصیتی اجتماعی داشت و در حل مشکلات جامعهاش بسیار میکوشید. او که در جوباره متولد شده بود بهخوبی با بطن خانوادههای یهودی آشنایی داشت و بعدها هم که در ۱۳۵۳خورشیدی به خیابان ثریا در نزدیکی کنیسای کتر داود نقل مکان کرد. ملا شیمعون برای سالیان سال رهبر روحانی جامعه کلیمیان اصفهان بود. نیز مسئولیت آموزش سه نسل از یهودیان اصفهان را عهده دار بود در ادبیات عبری احاده کامل داشت و ترانههای فارسی و پیوتیم را به شیوایی می خواند. میلا و کتوبا و شخیطا به عهده او بود. از او اثر تالیفی مستقلی برجای نمانده اما بر بسیاری از کتب مذهبی حاشیه نویسی کرده.
محل ثبت دفتر و کار ایشان خانهشان بود که از سال ۱۳۲۸ خورشیدی فعال بوده است. در سه دفتر ایشان ۵۴۳ کتوبا به ثبت رسیده که اولین آن بانو نعیما افرامیان و باروخ کلیمی گبایی است در سال ۱۳۲۸ به ثبت رسیده.
کنیسای ناسی در محله جوباره از کنیساهایی بوده که ملا شیمعون برای انجام فرایض دینی به آن می رفته. شوفار نواختن و نحوه تفیلا خواندنش مخصوصا در روزهای روش هشانا و کیپور بسیار تاثیر گذار بوده. او بسیار اجتماعی بود و دوستان و شاگردان فراوان داشت از جمله حاخام سلیمان صدیقپور از شاگردانش بود. ملا شیمعون از سال 1372 خورشیدی او را جانشین خود انتخاب کرد و زمام امور از جمله دفتر ثبت ازدواج و طلاق را به وی سپرد. آنها از آخرین نسلهای تلمود حاخام به شیوه سنتی در ایران بودند. سلیمان صدیق پور رابطه خودش و ملا شیمعون مانند رابطه پدر و فرزندی و بالاتر از آن میداند. اما متاسفانه با وجود احتمام ملا شیمعون برای برپا نمودن بت میدراش جهت آموزش علوم دینی این امر میسر نشد. در عصر وی جامعه کلیمیان اصفهان مجمعی با عنوان بتدین همچنین بت میدراش نداشت. ملاشیمعون در هیچ انجمن و یا گروهی عضویت نداشت. او حاخامی مستقل بود که یک تنه به بسیاری از امور مذهبی و اجتماعی همکیشانش رسیدگی میکرد. از عالمان دینی هم عصر او میتوان موسیو اسحاق را نام برد.
ملا شیمعون با اینکه بر هلاخا اشراف کامل داشت و در تمامی حوزههای یهودیت مطالعه داشت صلح و همنوع دوستی و آرامش در خانواده و جامعه را بر هر چیز ارجح میدانست و در زمانه خود توانسته بود به بهترین شکل رهبری دینی جامعه کلیمیان اصفهان را در دست گیرد. او همیشه راهنماییها و دارشهایش را با زبان ساده و عامیانه بیان میکرد تا عموم مردم به راحتی درک کنند و در گفتارش همواره سطح درک مخاطب را معیار قرار میداد. او بسیار مشتاق آموزش علوم و فنون مدرن بود و خواستار آن بود تا جامعه کلیمی در این راه بکوشد از این رو فرزندانش نمونه و الگوهای موفقی در این راه بودند. او خانواده را رکن اصلی جامعه یهود میدانست و استواری و ثبات و گرمی و مهربانی در خانواده برایش ارجح بود.
روایتهای و داستانهای بسیاری از او جهت پیش قدم شدن در حل مشکلات اجتماعی و خانوادگی و رهاندن اشخاص از مهلکه های هنوز در اصفهان بر سرزبانهاست.
تواضع و فروتنی ، شجاعت، شادی خواهی و شریک بودن با مردم در غم و شادی ، علم بالا، حلال مشکلات مردم بودن از ویژگیها بارز وی بود. مثالی برای فروتنیاش این بود که نامش امضایش «کوچکتر از ذره غبار در آفتاب» بود.
ملا شیمعون یادگاران در ۱۸ مهر ۱۳۷۳ مصادف ۵۷۵۵ عبری در سن هشتاد و شش سالگی دار فانی را وداع گفت و در آرامستان سرح بت عاشر اصفهان به خاک سپرده شد.
ملا شیمعون یادگاران همراه با همسرش سارا ضرابی – اصفهان حدود ۱۳۷۰ خورشیدی