منصور پور اتحاد در سال 1307 خورشیدی (1929 میلادی) در یک خانواده یهودی در شهر کرمانشاه چشم به جهان گشود . پدرش ” رحیم پور اتحاد ” ابتدا کارمند شرکت نفت بود ، بعدها برای تأمین معاش مجبور شد اوقات فراغت را به کسب و کار آزاد بپردازد .
منصور تحصیلات ابتدائی و چند سالی از دوران متوسطه را در مدرسه اتحاد (آلیانس) به پایان برد ، اما به جهت تأمین نیازهای مادی خانواده پر جمعیتش ، اجباراً مدرسه را رها نمود ، مدتی را در یک ، قصابی سپس در یک دکان پارچه فروشی به عنوان شاگرد مشغول به کار شد .
شانزده سال بیش نداشت که در سازمان شیر و خورشید کرمانشاه به عنوان دستیار چشم پزشک (دکتر احسان رخشانی) به مداوای بیماران تراخمی پرداخت تبحرش در این امر به حدی رسید که پس از مدت کوتاهی، شخصاً خودش به تنهایی در طی روز جوابگوی ده ها بیمار تراخمی، از دهات و قصبه های اطراف کرمانشاه بود .
دو سال بعد به خدمت سربازی فراخوانده شد و به قصر شیرین منتقل گردید . و به عنوان مرزبان در پاسگاه (کاله جغد) در مرز ایران و عراق خدمت نمود . دوران خدمت منصور مقارن بود با حکومت فیصل دوم ولیعهد عراق و به قدرت رسیدن نخست وزیر دست نشانده انگلیس ، که از همان ابتدا سیاست خصمانه ای را نسبت به شهروندان یهودی عراق در پیش گرفتند .
پس از مدتی چنان عرصه بر یهودیان عراق تنگ آمد ، که جمع کثیری از آنان ناخواسته با بجا گذاشتن اموال منقول و غیر منقول، زادگاه خویش را برای همیشه ترک نمودند . دیری نپائید از سال (1948 تا 1951) سیل مهاجرت یهودیان عراقی به سوی ایران (بطور قاچاق) و با کمک مرزنشین های کرد یهودی از طریق قصر شیرین و خانقین انجام گرفت .
در این بین وظیفه منصور پور اتحاد به عنوان سرباز وظیفه ، پاسداری از مرزهای غرب کشور، مأمور مبارزه با قاچاقچیان تریاک و نیز کنترل مرز از ورود و خروج کالای قاچاق بود . ضمن آنکه موظف شده بود با شش سرباز تحت فرمانش هنگام گشت زنی شبانه به پناه جویان ، مجروحین و یهودیان عراقی که در آن نواحی سرگردان بودند ، کمک و راهنمایی کند و آنها را به دیگر مأمورین مستقردر قصر شیرین (برای گرفتن برگ عبور موقت) تحویل نماید .
منصور پور اتحاد ، طی این مدت برای کمک های انسانی به پناه جویان و نجات آنان ، با خطر انداختن جان خویش ، بارها مجبور شد شخصاً در خاک عراق به جستجو آنها بپردازد . او با فداکاری باعث گردید جان بسیاری از اشخاص و خانواده ها را در آن شرایط سخت ، از گزند بسیاری از حوادث شوم حفظ نماید .
منصور در سال 1330 خورشیدی با سه ماه اضافه خدمت سربازی به خدمت خود در ارتش پایان داد و به نزد خانواده اش بازگشت . دو سال بعد خانواده پور اتحاد به سرزمین مقدس مهاجرت نمودند و منصور هم به تهران کوچ نمود . دیری نپائید او با همسرش ” روحا ” از خانواده فرخزاد پیوند زناشوئی بست، ماحصل این ازدواج 4 فرزند پسر می باشد .
او از سال 1333 خورشیدی با تخصصی که از قبل در رشته عکاسی آموخته بود به شغل عکاسی روی آورد و با تلاش و پشتکاری که در حرفه عکاسی انجام داد ، توانست در سال 1340 در مرکز تهران (خیابان کاخ) مغازه ای را اجاره کند و تحت عنوان فتو آسیا ، سالها به کار عکاسی و فیلم برداری بپردازد .
منصور به جهت شایستگی در حرفه خود و حسن اخلاق در ارتباط با جامعه کلیمیان تهران ، خیلی زود صاحب شهرت و مورد اعتماد همکیشان خود قرار گرفت . او بارها بدون دریافت مزد ، در محافل اجتماعی و مجالس خیریه شرکت می نمود . ضمن آنکه نهادهای فرهنگی و اجتماعی ، انجمن کلیمیان و نهاد های خیریه نیز سازمان مگبت و قرن قیمت در هر مناسبتی برای انجام کارهای عکاسی و یا فیلم برداری از او دعوت می نمودند
منصور پور اتحاد به موازات انجام حرفه عکاسی در هر فرصتی ، در فعالیت های خیریه و عام المنفعه شرکت می نمود و با نیت کمک رسانی به دردمندان ، در صورت لزوم شخصاً بودجه ای را به این امر اختصاص می داد . او با همیاری جمعی دیگر از خیر اندیشان ، برای آن دسته از خانواده های بی بضاعت که قصد زیارت « کوتل معرابی » را داشتند ، با کمک های مادی تسهیلاتی را برای سفر آنان فراهم می نمود .
رفته رفته ارتباط وی با شخصیت های فرهیخته و نهادهای فرهنگی جامعه کلیمی فراتر رفت ، دوستان بیشتری را در بین دیگر هموطنان غیر یهودی پیدا نمود و با تشریک مساعی با آنان برای تأمین هزینه های خانواده های بی بضاعت و تقویت نهادهای فرهنگی تلاش های مثمر ثمری را به انجام رسانید .
منصور پور اتحاد از سال 1349 خورشیدی به عضویت انجمن کلیمیان تهران پذیرفته شد و فعالیت های عام المنفعه خود را در سطح وسیع تر با همکاری انجمن گسترش بیشتری داد .

سال 1984 منصور پور اتحاد به آمریکا مهاجرت نمود و در شهر لس آنجلس اقامت نمود . پس از سر و سامان گرفتن ، مجدداً حرفه عکاسی را برگزید و در جامعه ایرانیان یهودی مقیم آمریکا به فعالیت مشغول شد . ضمن آنکه به موازات فعالیت های شغلی جهت دنبال نمودن فعالیت های خیریه ، ارتباط خودش را با شخصیت های خیر اندیش و سازمان های فرهنگی توسعه بخشید .
پس از شکل گیری سازمان « آرم » توسط خانواده درویش در سال 2000 میلادی ، جهت تامین بودجه تحقیقات علمی برای درمان بیماری عضلانی ( HIBM ) که باعث تحلیل رفتن عضلات جوانان (سفارادیک) به ویژه جوانان ایرانی بود . از این رو این سازمان برای رفع نیازمندی های مادی ، از منصور پور اتحاد دعوت به همکاری نمود . او طی دو دوره (هشت سال) به عنوان رئیس هیات مدیره سازمان (آرم) انتخاب گردید و بلافاصله با تلاشی پیگیر موفق به جمع آوری بخش عظیمی از کمک های مادی برای ادامه تحقیقات درباره این بیماری گردید .
منصور پور اتحاد ، از طریق سخنرانی در مجامع و محافل نه تنها توانست نظر بسیاری از شخصیت های خیر اندیش را نسبت به اهداف سازمان (آ رم ) جلب کند ، بلکه حمایت گروه ها و سازمان های یهودی و دیگر مراکز علمی امریکا را هم برای سرعت بخشیدن به ریشه کن نمودن این بیماری جلب کند . ضمن آنکه در فاصله سالهای 2004 الی 2010 منصور پور اتحاد برای جمع آوری سابقه ، تشخیص نوع بیماری و آمار بیماران ( HIBM ) پراکنده در اقصی نقاط دنیا ، همراه با تیم علمی تجسس این سازمان ، به چندین کشور جهان سفر نمود و شخصاً با تصویر برداری و مصاحبه از بیماران مبتلا به ( HIBM ) کمک موثری در جمع آوری اطلاعات این بیماری نمود .
ناگفته نماند در سال 2014 سازمان آرم با دریافت کمک های مردمی و همکاری مراکز علمی و دانشگاهی موفق به کشف دارو و محار این بیماری گردید .
نیز در سال 2008 ، از طرف سازمان بانوان یهود (ایرانی ) در لس آنجلس در ملی مجلس بزرگداشتی که برای وی ترتیب داده بودنند ،
بپاس خدمات بشر دوستانه در سازمان ( آرم ) و دیگر نهاد های خیریه و تلاش در راستای حفظ اصالت فرهنگی جامعه ، مفتخر به دریافت لوح سپاس ( توسط پروفسور آمنون نتصر ) گردید .
منصور پور اتحاد با وجود رسیدن به سن بازنشستگی با حفظ عضویت در سازمانهای فرهنگی و اجتماعی لس آنجلس (نصح، آرم و چندین کنیسا) به عنوان یک شخصیت خیر اندیش ، نیز یاور دردمندان اوقات خود را همواره به وظایف انسانی و خیر اندیشانه می گذراند .

منصور پور اتحاد در بيست و هشتم دسامبر ٢٠٢٣ در سن ٩٤ سالگي دار فاني را وداع گفت و به ابديت پيوست


تجمع پناه جویان یهودی عراقی ، در انتظار عزیمت از مرز به مراکز نگهداری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

For security, use of Google's reCAPTCHA service is required which is subject to the Google Privacy Policy and Terms of Use.

I agree to these terms.